۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

راه هاي هیجان انگیز : روزآنلاین

سه شنبه ۲۳ تير ۱۳۸۸
گزارشي از نیوزویک

آغازیک پایان

هومن مجد

زماني که مایکل جکسون خبرهاي ایران را ازصفحات اول روزنامه ها و تصاویر تلویزیوني کنار زد و اعتراضات کمرنگ شد،دولت ایران و مخالفان گمانه زني درباره اقدام بعدي دو طرف را شروع کردند. دولت متوجه شد که خشم مردم نسبت به انتخاب جنجنالي مجدد احمدي نژاد این بار محدود به دانشجویان و اساتید ویا افراد پولداري که هرگز محتاج حمایت نیستند و گروهي که از ایرانیان ساکت بيحوصله شده اند، نمي شود. پس رسما شروع به تبلیغات براي تشویق ایرانی کرد که آشوبگر محسوب نمي شدند.در عین حال، مخالفان دولت هوشمندانه به این فکر افتادند که ممکن است این اتهامات مورد قبول واقع شود،روش خود را عوض کردند و با استفاده از اسلام وقانونمداري و رفتن به دادگاه از دولت شکایت کردند.در راه پیمایي هفته گذشته به نظر مي رسید که مخالفان از همیشه قوي تر اند. در واقع نوع تظاهرات به گونه اي بود در ذهن فرد یک چیز را مشخص مي کرد:حالا این دولت است که جنگ خیاباني را برده است.

قبل و در جریان ماجراي پرطرفدار جکسون،پیام از سوي مخالفان گرفته شد و وط رسانه هاي غربي به شکل بدي بسته بندي شد. در داخل ایران،دوباره به خیابان ها ریختند و این بار نه براي اینکه به دنبال دموکراسي و آزادي بودند بلکه به این دلیل که علي لاریجاني،رئیس محافظه کار مجلس و از نزدیکان رهبر،گفته بود که :«اکثر این مردم به راي دادن اعتقاد ندارند». خشم مردم پایتخت برانگیخته شد: جوان،پیر،ریشو، بدون ریش، چادري،مومن،دسکولار، کساني که مارک شانل مي پوشند همگي مي خواستند مخالفت خود را با تقلب در انتخابات نشان بدهند. به همین سادگي.

اما، آنوراب، گزارشگران اعتراضات را مثل میدان تیانانمن در سال 1979 چین ،گزارش مي کردند. در روزنامه ها و تلویزیون ها تظاهرات را به گونه اي نشان مي دادند که انگار مردم بدنبال براندازي جمهوري اسلامي هستند. به همین دلیل نتوانستند جنبش را چنان که هست نشان بدهند،زیرا آسان ترین روش براي از دست دادن اعتباردر ایران، این است که بعنوان دشمن دولت معرفي شوي. این همان چیزي بود که دولت به آن نیاز داشت تا مخالفان را تخریب کند،بخصوص تظاهرات خیاباني را.

بزرگترین گروه هاي سیاسي در تبعید،مثل سلطنت طلبان و مجاهدین خلق، که مراکزشان درعراق و پاریس است، از این شور و هیجانات لذت مي بردند. اما به بهانه همبستگي نامشان را به راي دهندگان معترض مي چسباندند و از اعتبارشان کم مي کردند.هیچ چیز براي یک ایراني نفرت انگیزتر از این نیست که نامش در کنار مجاهدین(کساني که در دوران جنگ ایران و عراق در کنار آنان علیه ایران جنگیدند و درلیست گروه هاي تروریستي آمریکا قرار دارند)گذاشته شود ورهبرشان درحالیکه عکس ندا آقا سلطان دختري که در تظاهرات شهید شد پشت سرش قرار داشت، کنفرانس خبري برگزار کند. وهیچ چیز نمي توانست بیش از این دشمن را شاد کند که شاهزاده رضا پهلوي،پسر شاه سابق در یک کنفرانس خبري دیگر در واشنگن ظاهر شود و اشک تمساح بریزد که هیچ فرقي بحال کاندیداي مخالف،میرحسین موسوي نداشت. در بروکسل،فیلمساز مشهور (که خودش را سخنگوي موسوي معرفي مي کند) در پارلمان اروپا گفته بود اگر چیزي جلوي ایران را نگیرد، به سلاح اتمي دست پیدا خواهد کرد.دستگاه پروپاگانداي ایران بهترین هدیه را از این افراد گرفت. با همه این روش ها انقلاب را به گروگان بردند.

حتي مشخص نشده است که تا هفته گذشته چه میزان خسارت به معترضین زده شده است. آنچه ما می بینیم همان چیزي است که سرتیترهاي روزنامه هاي ایران مي خواهند که ما ببینیم: جوانان طبقه متوسط تهراني علیه دولت تظاهرات مي کنند، برخي ازآنان تصاویر اعتراض را تا صدهزار دلار به فروش مي رسانند. تعداد افرادچادري،گروه هاي خانوادگي در میانشان کم است و هیچ یک از کساني که لاریجاني گفته بود به انتخابات اعتقاد ندارند،درمیانشان دیده نمي شد.شابد ایرانیان عادي که احمدينژاد را بعنوان رئیس جمهور قبول ندارند را از پلیس ضد شورش یا زندان ترسانده بودند؛شاید هم تعداد بیشتري از آنها باور کرده اند که بیگانگان شرور در این شورش دست داشته اند.

ایرانیان،مثل همه جاي دنیا، فقط خواهان ابطال انتخابات هستند و اکثرشان نمي خواهند سیستم نابود بشود. حالا "موج سبز" آن چیزي نیست که در ابتدا آغاز شد و در نتیجه، خطر جدي براي دولت محسوب نمي شود. تنها کاري که اصلاح طلبان مي توانند بکنند این است که دفعه دیگر از راه هاي کمتر هیجان انگیز استفاده کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر