۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

شریفی ها یکصدا : روزآنلاین

چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۸۸
دانشگاه آرام نماند
شریفی ها یکصدا: دولت کودتا، استعفا، استعفا
جلال کیهان منش‏

"تا احمدی نژاده، هر روز همین بساطه". این شعاری بود كه دیروز در فضای خیابان آزادی و دانشگاه شریف طنین انداز شد. این شعار نشانگر ادامه یافتن اعتراضی بود که روز قبل از دانشگاه تهران آغازشده و دولت کودتا را هدف گرفته بود. در دانشگاه شریف نیز، حضور كامران دانشجو، وزیر علوم دولت دوم احمدی نژاد خشم جامعه دانشگاهی کشور علیه دولت کودتا را به تصویر کشید.



در حالی که شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنان امکان تعطیل شدن دانشگاه ها را تكذیب می كند، اما در عمل زنگ آغاز سال تحصیلی هنوز در دانشگاه ها به صدا درنیامده، روز هفتم مهر نیز وزیر دولت دهم که روز پیش از آن در دانشگاه تهران، در حضور چند ده بسیجی سخنرانی کرده و شاهد فریاد "دولت کودتا، استعفا، استعفا"ی هزاران نفر بود، نتوانست در دانشگاه صنعتی شریف، حضور یابد و باز بشنود که: تا احمدی نژاده، هر روز همین بساطه.



كامران دانشجو که گویی صدای دانشگاه تهران را نشنیده و درس نگرفته بود، عصر روز ششم مهرماه وعده داد که به مناسبت آغاز سال تحصیلی، سه شنبه در دانشگاه شریف حضور خواهد یافت. حضوری که به نوعی پر کردن جای احمدی نژاد هم تلقی می شود که بر اثر اخطار مشاوران امنیتی اش از کنار دانشگاه ها رد نمی شود.

اما دلیل اصلی حضور دانشجو در دانشگاه شریف، نه آغاز سال تحصیلی بلكه افتتاح كتابخانه تخصصی دفاع مقدس در دانشگاه صنعتی شریف بود؛کتابخانه ای که سردار باقرزاده، رئیس "ستاد حفظ ارزشهای دفاع مقدس" هم قرار بود در گشایش آن نقش داشته باشد. بر اساس گفته ها این مراسم باید 10 صبح سه شنبه آغاز می شد.



از سوی دیگر دانشجویانی كه دوشنبه در دانشگاه تهران راهپیمایی كرده بودندهم قرار بود صبح سه شنبه در دانشگاه تهران جشن تولد میر حسین موسوی را برگزار کنند که دلیلی برای گردهمایی و تجمع هم بود، اما عصر دوشنبه میر حسین موسوی با صدور اطلاعیه ای از انان خواست این جشن را برگزار نكنند و از كسی بت نسازند.

از این رو اعتراض به دولت نهم در دانشگاه شریف متمركز شد. حدود ساعت 8 صبح بود كه دانشجویان شریف همچون دانشگاه تهران، مامورانی با لباس شخصی و وسایل الكترونیكی تجسسی را در سراسر دانشگاه دیدند که در كنار تیم هایی با لباس سپاهی، چکمه هایشان را برزمین دانشگاه می کوبیدند.



با این حال دانشگاهی که انجمن های دانشجویی آن تعطیل شده، از حدود ساعت 9:30 صبح شاهد از راه رسیدن دسته دسته دانشجویانی بود که در مقابل كتابخانه مركزی دانشگاه گرد می آمدند تا كامران دانشجو ببیند که "دانشگاه زنده است". آنها پلاكارد های دیگری نیز با خود داشتند كه از جمله روی آنها نوشته بود: "شریف جای دانشجوی متقلب نیست"، "ما زنده به انیم كه آرام نگیریم"، "دولت كودتا، استعفا، استعفا"، "تا آخرین نفس راهت را ادامه می دهیم ای شهید"، "این دولت فاشیسته یکجا باید بایسته" و...



عاقبت در حالیکه صداها آنقدر بالا گرفته بود که در خیابان آزادی هم به گوش می رسید، این شایعه پیچید که وزیر علوم و سردار باقرزاده برنامه خود را لغو کرده اند. اما این دلیل برای متفرق شدن دانشجویان کافی نبود؛آنها به راهپیمایی در محوطه دانشگاه پرداختند و صدایشان را به بیرون دانشگاه نیز رساندند؛به خیابان آزادی که در آنجا نیز مانند خیابان های دور و بر دانشگاه تهران، مردمانی بودند که شعار آنان را تکرار می کردند. در جریان راهپیمایی دانشجویان شریف که حتی چند ده بسیجی حاضر در جلسه روز دوشنبه دانشگاه تهران هم در آن غایب بودند، هزاران حامی جنبش سبز، دانشگاه را در اختیار گرفتند تا احمدی نژاد به وضوح بشنود که یک راه بیشتر پیش رو ندارد:استعفا، استعفا.



تعداددانشجویان حاضر در دانشگاه شریف چند برابر دانشجویان در دانشگاه تهران بود. دیگر شعار های آنها نیز از این جمله بودند: "رگ بر دیکتاتور"، "مرگ بر این خبرگان، ایران شده پادگان"، "کروبی بت شکن، بت بزرگ را بشکن "، "منتظری صانعی، روحانی واقعی"، " وزیر زیر دیپلم استعفا استعفا"، "تقلب جنایت دولت بی کفایت"، "کروبی زنده باد موسوی پاینده باد"، "سپاه و اطلاعات عامل افتضاحات"و...



تعداد دانشجویان معترض در داخل دانشگاه به قدری زیاد بود که نیروهای حراست و انتظامات مستقر در آن حوالی نتوانستند آنان را پراکنده کنند؛آن هم در حالی كه هر لحظه به شمار دانشجویان افزوده می شد. هر دسته ای هم که از راه می رسیدنمادهای سبز داشت و همچنین عکس های موسوی و کروبی را.



دانشجویان پس از دو ساعت و نیم راهپیمایی از دانشگاه خارج شدند؛جایی که گارد ویژه نیروی انتظامی برای متفرق کردن آنها وارد عمل شده بود. هم مردم عادی هم دانشجویان؛و در خیابانی که دیگر براثر حضور جمعیت، قفل شده بود.



دوباره هفت تیر



اما در حالی که خیابان آزادی در کنترل نیروهای امنیتی ـ نظامی قرار می گرفت، در گوشه دیگری از تهران ـ میدان هفت تیر ـ مردم صحنه دیگری را برای دولت کودتا تدارک می دیدند. یک گردهمایی خودجوش که پیش از آن خبرش در هیچ جا منتشر نشده بود اما باز هزاران نفر بودند که قرار رامی دانستند:با نمادهای سبز در میدان هفت تیر.



ماموران ویژه نیروی انتظامی و ماموران موتور تریل سوار سركوب از ساعت 3 در میدان هفت تیر مستقر شدند. در تعدادی آن اندازه زیاد که به گفته مردم با هیچ روز دیگری از روزهای سه ماه گذشته قابل قیاس نبود. این حضور تعجب عابران را برانگیخته بود و از ماموران می پرسیدند: چه خبرست؟ یكی از ماموران در پاسخ گفت: "به ما هشدار رسیده كه قرار است در اینجا تجمع برگزار شود".



این خبر به سرعت گسترش یافت؛همان طور که بر تعداد حاضران سبز پوش افزوده می شد؛به این ترتیب حدود ساعت 5 عصردر میدان هفت تیر هم هزاران نفر حاضر بودند که فریاد می زدند:مرگ بر دیکتاتور.

اما ماموران تنها در هفت تیر نبودند، حضور آنان در چهار راه ولیعصر، بزرگراه مدرس، خیابان بهار، خیابان مفتح و خیابان كریم خان نیز بسیار پر رنگ بود. صدها دستگاه اتومیبل لندكروز ضد شورش هم كه با فنس های فلزی زره پوشیده شده بودند، در محوطه مركزی میدان و خیابان مفتح و مدرس مستقر بودند و عبور و مرور به سختی انجام می شد.



از ساعت 5 تعداد جمعیت به حدی رسید كه ماموران هم به هم ریختند؛مردمی که در حین راهپیمایی های پراكنده شعارمی دادند: "موسوی، موسوی، تولدت مبارك" و یا: "احمدیِ عمرو عاص، 63 در صد کجاس؟"، "مرگ بر این دولت مردم فریب"، "مرگ بر این خبرگان... ایران شده پادگان !" و....



ماموران مدام با بلندگو هشدار می دادند و از مردم می خواستند میدان را ترك كنند اما معترضان كه همچون عابران پیاده حركت می كردند بدون توجه به هشدارماموران، شعار می دادند و دیگران را نیز به همصدایی تشویق می کردند. به این ترتیب بود که مغازه ها یکی یکی کرکره ها را پایین کشیدند. کسب تعطیل شد، اما مردم همچنان بودند. در اینجا بود که ماموران برای متفرق کردن مردم اقدام به شلیک تیر هوایی شلیك و گاز اشك آور كردند؛مامورانی که به وضوح دیگر تمایلی به استفاده از این وسایل ندارند. بعضی از آنها فریاد می كشیدند و به همكاران خود می گفتند:" نزنید، با مردم كاری نداشته باشید فقط از انها بخواهید میدان را ترك كنند" اما اقلیتی هم به هیچ صراطی مستقیم نبودند و تنها ضرب و جرح را می فهمیدند؛لباس شخصی ها و امنیتی ها.



چنین بود که دیروز پس از دانشگاه شریف، م هفت تیر هم برای چندمین بار سبز پوش و توسط مردم فتح شد.



کنترل و سرکوب



اتفاقات دیروز تهران در حالی روی داد که شایعات حکایت از برنامه مشترک سپاه، بسیج و وزارت اطلاعات برای كنترل اعتراضات دارد. جزئیات این برنامه فاش نشده است.

۱۳۸۸ مهر ۷, سه‌شنبه

افسانه چین

يك استاد دانشگاه در گفت و گو با فارس تشريح كرد:
روايتي متفاوت از افسانه‌‌هاي پيشرفت اقتصادي چين

محمد حسين اديب در گفت وگو با خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس، اظهارداشت: توليدات صنعتي چين در يكسال گذشته 8 درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل افزايش داشته در حالي كه توليدات صنعتي آمريكا 12 درصد، ژاپن 36 درصد و اتحاديه اروپا 15 درصد كاهش داشته است.
وي افزود: به عبارت ديگر، چين از بحران مالي - اقتصادي عبور كرده و اقتصاد آن احيا شده است، اما بقيه كشورهاي غربي هنوز در حوزه صنعت دچار بحران عميق هستند.
اين اقتصاددان اضافه كرد: شدت بحران در كشوري مثل اسپانيا به مرز شكننده اي نزديك شده، بيكاري در اسپانيا 18 درصد است و اسپانيا، ايتاليا و يونان بر روي هم 300 ميليارد دلار كسري حساب جاري دارند كه اين تقريبا معادل با مازاد حساب جاري چين است، تداوم چنين سطحي از كسري در ميان مدت غيرممكن است.
وي گفت: اتحاديه اروپا، طي 3 سال آينده با تنش ناشي از كسري حساب‌جاري سه كشور فوق روبرو است، درحالي كه چين در حوزه توليد صنعت با هيچ مشكل جدي روبرو نيست.
وي افزود: در كنار اين سه عامل، ماليات صفر درصدي براي توليدات صنعتي در اين كشور در مقام مقايسه با ماليات 35 درصدي در آمريكا و 12 درصدي در ايرلند، چين را به بهشت مالياتي تبديل كرده و سرمايه ها از اروپا و آمريكا براي توليدات صنعتي به سمت چين روان شده است.
اين استاد دانشگاه گفت: توليد يك خودرو، در اروپا 2500 دلار هزينه تامين اجتماعي دارد، در حالي كه در چين كارگران فاقد كوچكترين حقوق انساني در چارچوب نظام تامين اجتماعي امروز جهان هستند.
وي با بيان اينكه در چين، كارگران فاقد بازنشستگي و بيمه هاي متداول در جهان امروز هستند، افزود: نبودن حداقل حقوق انساني در چين، درحوزه اقتصاد، كالاي چيني به ارزانترين كالا در دنيا تبديل كرده است.
اديب خاطرنشان كرد: جهان براساس تقسيم نئوليبراليسم اداره مي شود ، در اين تقسيم بندي نفت خام به كشورهاي پيراموني چين صادر مي شود و در سنگاپور، ژاپن و كره جنوبي به مواد پتروشيمي تبديل مي شود و سپس اين مواد پتروشيمي در چين به محصول نهايي تبديل مي شود.
وي افزود: به عبارت ديگر، چين در خط توليد يك كالا، از ابتدا تا انتها، فقط در حلقه پاياني حضور فعال دارد و فاقد يك شبكه توليد از ابتدا تا انتها است.
اين اقتصاددان اضافه كرد: در تقسيم بندي جهاني، كالاهاي سرمايه اي در اتحاديه اروپا، كالاهاي مصرفي در خط انتهايي در چين و محصولات نظامي، هوافضا و دارويي در آمريكا توليد مي شود، برخلاف تصور عمومي، كالاهاي سرمايه اي و از جمله ماشين آلات صنعتي عمدتا " در چين توليد نمي شود و از اتحاديه اروپا به اين كشور صادر مي شود.
وي ادامه داد: اقتصاد چين در 90 درصد موارد به گونه اي وابسته به خارج است كه در صورت، توقف صادرات ماشين آلات صنعتي و كالاهاي واسطه اي به اين كشور، صنعت آن سريعا " دچار فروپاشي مي شود.
اديب گفت: چين در ارتباط با كالاهاي استراتژيك و سرمايه اي نقشي جدي در اقتصاد بين الملل ندارد و عمده توليد آن در حوزه كالاهاي مصرفي مثل پارچه، كفش، وسايلي است كه اهميت ژئو استراتژيك ندارد.
وي تصريح كرد: چين در بازارشناسي و شناخت الگوهاي مصرف با توانايي ظاهر مي شود و رمز موفقيت آن، شناسايي دقيق بازار مصرف است، اما بنياد اقتصاد آن بر توليد كالاهاي راهبردي، تمركز ندارد و در توليد كالاهاي مصرفي نيز از استقلال لازم برخوردار نيست و همواره به عنوان حلقه آخر خط توليد عمل مي كند و لذا، قدرت مانور چنداني در اقتصاد بين الملل ندارد.
اين كارشناس اقتصادي اضافه كرد: چين، 2 هزار ميليارد دلار ذخاير ارزي دارد، اما 1300 ميليارد دلار آن را اوراق قرضه دولت فدرال آمريكا تشكيل مي دهد، به عبارت ديگر چين به عاملي براي جبران كسر بودجه آمريكا تبديل شده است.
وي افزود: آمريكا، از سال 1931 به استثناي چندسال ، همواره كسر بودجه داشته است، هزينه دولت بيشتر از درآمد آن بوده است و از سال 2001 به اين سو ، كسر بودجه آمريكا چين و ژاپن در 80 درصد موارد تامين مي كند.
اديب گفت: مردم چين تلاش مي كنند تا آمريكاييها در رفاه زندگي كنند، ثمره مازاد تجاري چين نصيب مردم اين كشور نمي شود، مازاد تجاري تجاري صرف حل مشكلات بودجه اي دولت آمريكا مي شود.
وي افزود: با سقوط قيمت مسكن در آمريكا، 2 شركت بيمه اي كه خريدهاي رهني در آمريكا را بيمه كرده بودند ورشكست شدند، از مبلغ 800 ميليارد دلار، كسري اين دو شركت بيمه، 450 ميليارد دلار آن متعلق به سرمايه گذاري چين در اين دو شركت بوده است.
اين اقتصاددان اضافه كرد: به عبارت ديگر، با پس انداز مردم چين، بخش مسكن آمريكا بيمه شده بود و هزينه سقوط قيمت مسكن در آمريكا از محل سرمايه گذاري چيني ها تامين شد.
وي تصريح كرد: واردات مستقيم كالا از چين، در كنار واردات غيرمستقيم اين كالاها از طريق امارات به ايران، حكايت از اين واقعيت دارند كه بيش از 25 درصد واردات مستقيم و غيرمستقيم به ايران، را محصولات چيني تشكيل مي دهند.

۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

طرح پليس ديجيتالي

طرح پليس ديجيتالي جهت برخورد با كاربران متخلف در اينترنت
در خبري آمده بود كه چين كاراكترهاي انيميشني پليس (چيزي شبيه كاراكترهاي نرم افزارهاي آفیس
را طراحي كرده كه به مجرد تلاش كاربر براي ورود به سايت هاي ممنوعه و غير مجاز بر صفحه مانيتور ظاهر مي شود و به كاربر تذكر مي دهد (زهر چشم مي گيرد). از همين ايده با توجه به پليسي شدن فضاي اينترنت در ايران نيز مي توان جهت برخورد با كاربران متخلف ايراني نيز استفاده كرد البته با كاراكترهاي كاملآايراني و بومي! از همين رو نمونه اي از طرح پليس ديجيتالي را در ادامه ملاحظه خواهيد نمود :


۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

مهرگان

مهرگان

جشن مهرگان پس از نوروز بزرگ­ترین جشن ایرانی و بازمانده‌ای از دین مهر است.

این جشن در شانزدهم مهرماه و در زمان برابری پاییزی برگزار می‌شود. «جشن مهرگان»، بزرگترین جشن پیروان دین مترا یا مهر بوده است که در گذشته آن را «میتراکانا» یا «متراکانا»(Metrakana) می­نامیدند.

این جشن در مهر روز از مهر ماه، یعنی روز شانزدهم ماه مهر برگزار می‌شد. اما در زمان هخامنشیان در نخستین روز مهرماه برگزار می‌شد. این جشن پس از نوروز یکی از بزرگ­ترین جشن ایرانی است در ستایش ایزد «میثرَه» یا «میترا» و بعدها «مهر» که از مهر روز آغاز شده تا رام روز به اندازه­ی شش روز ادامه دارد. مهر در اصل با خورشید تفاوت داشته است اما بعدها به معنای خورشید دانسته شد.

شمار جشن‌های ايرانی را بيش از ۷۳ جشن در سال برآورد کرده‌اند. اين خود می رساند که مردمان پُشته ‌ايران در هـر روزشان جشن داشته‌اند، يا روز پيشش به جشن نشسته و يا چشم به راه برگزاریِ جشن روز آينده‌شان بوده‌اند! 
از ميان اين جشن ها می‌توان از جشن های ماهانه نام برد. جشن هايی که با هم زمان شدن نام روز با نام ماه برگزار می‌شوند و اگر چه شماری از اين جشن ها می‌رفتند که به بوتهٔ فراموشی سپرده شوند، که با کوشش ايرانيان فرهنگ‌ دوست از فراموش شدن رهايی بخشيدند، جانی تازه يافته و دوباره برگزار می‌شوند.



مهرگان؛
 جشن مهـــر؛
 يا به گفته بيرونی‌، جشنِ‌«دوستیِ‌جان»


واژه مهر 
واژه مهـر را می‌توان: 
۱. مهر و عشق و محبت و دوستی دانست، چنانکه حافظ گويد:


کمتر از ذره نيی «مهر بورز»

تا به خلوت‌گه خورشيد رسی چرخ زنان


۲. آنرا نامِ مهـر پاسدار پيمان ميان مردمان برشمرد.


مهرگان يا جشنِ مهر

در آغاز با ارج گزاری و سپاس از پژوهنده ارزنده، "هاشم رضی" که در درازای دوران زندگيش دمی را به دور از پژوهش در راه فـرهنگ پربار ميهن نمی گدراند، يادآور می شويم که ايشان واژهٔ "گان" را پسوندی می‌داند برابر با معنی جشن، بنا براين يا بايد گفت جشن مهـر و يا مهرگان.


 جشن مهـر يا مهرگان همانند و همپايه نوروز و يکی از کهـن ‌ترين و بزرگترين جشن هایِ‌ ملی مردمانِ پشته يا فلاتِ ايران است.

اين جشن در روز مهـر از ماهِ مهـر که برگزار می‌شود. بر همين پايه‌است که " بيرونی " در التفيم آورده است: "شانزدهم روز است از مهـر ماه" .

مهـرگان همانند نوروز دارای خوان يا سفره‌ای است که آنرا به نامِ خوان يا سفره مهرگانی می‌شناسيم. 
 اگر‌چه مهرگان را با برابر و همزمان شدن نام روز مهـر با نام ماه هفتم ايرانيان يعنی مهر ماه به جشن می‌نشيند و خود از جشن های ماهيانه است، ولی انگيزه‌ها ی ديگری را نيز برای برگزاری آن بر می‌شمارند.

درميان جشن های ايرانيان دو جشن مهر، يا مهرگان و نوروز از ارزش ويژه‌ای برخوردارند. يکی از مهمترین اين ويژگي ها، آغاز شدن سال نو با هـر يک از آن ها بسته به دوران مختلف تاريخ بوده‌، چرای که شماری باور دارند در روزگاران رفته ساليانی نيز مهرگان سرِ سال نو بوده است و سال نو با مهرگان آغاز می‌شده‌است. ولی پس از آن آغار سال نو دوباره به آغازِ فـروردين ماه باز گشت که جای درست آن می‌باشد. در فرهنگ جهانگيری در بارهٔ مهرگان آمده است که:


« جشنی از اين بزرگتر بعد نوروز نباشد.»



مسعود سعد سلمان نيز چه مهربان درباره مهرگان می‌سرايد:


روز مهر و ماه مهر و جشـن فرخ مهرگان 
مهر بيفزای نگار ماه چهر مهربان 
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر 
مهربانی کن به روز مهـر و جشن مهـــرگان 
جـام را چون لاله گـردان از نبيد باده ‌رنگ 
ونـدر آن منگر که لاله نيست اندر بوستان



برگزاری مهرگان همانند نوروز از شايسته‌ها و بايسته‌ها به شمار می‌آمده است. برای اينکه نمادی از ارزش گـزاری به اين روز را از ديد دانشمندان دوران اسلام پذيرانندگی ايرانيان برايتان نمونه آوريم. نگاهی می اندازيم به کوتاه نوشته هايی همانند شهـروزی که در بارهٔ بيرونی آورده و يا مری بويس و ...ديگران که برای نشان دادن ارزش مهرگان در ميان مردمان نوشته اند:


«دست و چشم و فکر او هيچگاه از عمل باز نماند، مگـر به روز نوروز و مهرگان و يا برای تهيه احتياجات معاش».



"مری بويس" به نقل از کتزياس پزشک و درباره ارزش اين جشن نزد شاهان هخامنشی می نويسد:


 "اين تنها موقع سال است که شاهان پارس مي توانند و حق دارند تا می‌توانند شراب بنوشند".


 «مسعود سعد سلمان»، می‌نويسد:


تا دايم است جنبش گردون و آفتاب

تا واجب است گردش نوروز و مهرگان



 جای پای مهرگان در ميان مردمان کشورهای ديگر

جشن مهرگان را نبايد در شمار جشن هاي دوازده گانه کم و بيش فراموش شده اي چون " فروردين گان " و " ارديبهشت گان " و ... آورد و نه چون نوروز که در همه ايران همگاني است، يا چون " سده " که در يک شهر برگزار شود،
بلکه مهرگان جشني است که تنها نزد دانشمندان و نويسند گان و شاعران همچنان برجاست و از اين رو جزو جشن هاي کهن بحساب مي آيد.

در روز شمار کهن ايران، هر يک از سي روز ماه را نامي است که نام دوازده ماه سال نيز در ميان آنهاست. پيشينيان در هر ماه که نام روز و نام ماه يکي بود، آن را جشن مي گرفتند. از اين جشن هاي دوازده گانه، تا آنجا که سندها و کتاب هاي تاريخي گواه است، در دوره هاي پس از اسلام، تنها جشن مهرگان است که رسمي و شکوهمند برگزار مي گرديد. افزون بر يکي بودن نام - روز مهر از ماه مهر - مناسبت هاي ديگري را نيز براي برگزاري اين جشن بر مي شمردند، که معروفترين آن قيام کاوه آهنگر و پيروزي بر ضحاک و پادشاهي نشستن فريدون است. دقيقي، فردوسي و اسدي توسي از آن چنين ياد کرده اند:

فردوسي در داستان به بند کردن ضحاک آورده است:

فريدون چون شد بر جهان کامکار ندانست جز خويشتن شهريار

به روز خجسته سر مهر ماه به سر بر نهاد آن کياني کلاه

کنون يادگار است از او ماه مهر بکوش و برنج، ايچ منهاي چهر

و اسدي توسي در انتساب اين جشن به فريدون گويد:

فريدون فرخ به گرز نبرد ز ضحاک تازي بر آورد گرد

چو در برج شاهين شد از خوشه مهر نشست او به شاهي سر ماه مهر

بر آرايش مهرگان جشن ساخت به شاهي سر از چرخ مه برفراخت

ابوريحان بيروني در التفهيم مي نويسد :

مهرگاه، شانزدهم روز است از مهر ماه و نامش مهر، اندرين روز، افريدون ظفر يافت بر بيورسب جادو، انک معروف است به ضحاک، و به کوه دماوند بازداشت. و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچ از پس نوروز بود....

مورخان، نويسندگان و شاعران، از برگزاري جشن مهرگان نيز - مانند جشن هاي کهن ديگر - در دستگاه پادشاهان و حاکمان خبر ميدهند.
از جمله در برگزاري اين جشن در پيش از اسلام آمده که : اين عيد مانند ديگر اعياد براي عموم مردم است. از آيين ساسانيان در اين روز اين بود که تاجي را که به صورت آفتاب بود به سر مي گذاشتند و در اين روز براي ايرانيان بازاري بر پا مي شد. و در ملوک خراسان رسم است که در روز مهرگان به سپاهيان و ارتش رخت پائيزي و زمستاني ميدهند.

از برگزاري جشن مهرگان، در دورهً غزنويان، آگاهي بيشتري در دست است، در شعر فردوس، عنصري، فرخي و منوچهري وصف اين جشن آمده،

ابوالفضل بيهقي از برگزاري جشن مهرگان در زمان سلطان محمود غزنوي، در سالهاي 428، 429 و 430 هجري قمري که خود شاهد بوده، خبر مي دهد. وي مي نويسد :

روز يکشنبه چهارم ذي الحجه سال 428 به جشن مهرگان نشست و از آفاق مملکت هديه‌ها که ساخته بودند پيشکش را، در آن وقت بياوردند و اولياء و حشم نيز بسيار چيز آوردند. و شعرا شعر خواندند وصلت يافتند. پس از شعر به سر نشاط و شراب رفت و روزي خرم بپايان آمد.

از دوران کهن، همراه با جشن ها و آيين ها، واژگان فارسي نوروز و مهرگان به صورت معرب نيروز و مهرجان وارد زبان و قلمرو فرهنگي کشورهاي مسلمان عرب (تازی) زبان گرديد. امروز در بسياري از کشورهاي - آسيايي و آفريقايي - واژهً مهرجان به معني و مفهوم جشن و فستيوال به کار مي رود.

در زمان حاضر

دکتر بهرام فره وشي از برگزاري مهرگان به عنوان جشني خانوادگي، در بين زرتشتيان يزد و کرمان و نيز " از آيين قرباني کردن گوسفند، در برخي از روستاهاي زردشتي نشين يزد، براي ايزد مهر " خبر مي دهد. تا سي سال پيش، زردشتيان کرمان، در اين روز، به ياد مردگان، مرغي را کشته و شکمش را با حبوبات و آلو انباشته و به عنوان خوراک ويژه، يادمان مردگان مي پختند.

جشن آغاز سال تحصيلي دانشگاه تهران، که در نيمه اول مهرماه است، در برخي از سال ها در دهم يا شانزدهم مهر ( مهرگان ) برگزار مي شد.

جشن مهرگان تنها به اين عنوان که نام روز با نام ماه يکي است برگزار نمي شود، بلکه بيشتر داستان و اسطورهً قيام کاوه آهنگر در برابر بيدادگري هاي ضحاک است که يادمان اين جشن نمادين مي باشد. بي گمان، باور و اعتقاد به ايزد مهر و آيين هاي مهري ( ميترايي ) که پيش از زرتشت، در هند و ايران وجود داشته، به ماه مهر و جشن مهرگان سيماي ديني بيشتري افزوده بود.

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

هدیه سبز

هدیه‌ای دیگر به همه‌ی کسانی که برای سبز شدن روز قدس تلاش می‌کنند

تازه‌ترین اعترافات سعید حجاریان (طنز)

چندی پیش، عوامل امنیتی و قضایی کودتا سعید حجاریان را به آن حال نزارش به بیدادگاه آوردند تا اعتراف کند که هرچه در 15 سال گذشته می‌گفت و می‌اندیشید، غلط بوده و در این سه ماه ناگهان حقیقت را کشف کرده است! اکنون «موج سبز آزادی» دومین متن اعترافات آقای حجاریان را فاش می‌کند تا هم زحمت بازجویان کم شود و هم سبزهایی که این روزها سخت در تلاش‌اند تا در روز جمعه حماسه‌ای دیگر بیافرینند، لبخندی بر لب بیاورند.
از آرش پارسا، شاعر خوب این اثر، تشکر می‌کنیم و نیز لینک‌های دانلود صدای دکلمه این شعر طنز را در زیر می‌گذاریم. در عین حال اگر کسی از دوستان، این شعر را به سبکی بهتر بازخوانی کرد، امکان انتشار آن نیز وجود دارد تا فایل صدا نیز از طریق بلوتوث قابل توزیع باشد.

http://rapidshare.com/files/280630323/Eteraf_.mp3
http://rapidshare.com/files/280631580/Eteraf_.wma
http://rapidshare.com/files/280631926/Eteraf_.amr

و اما بخوانید تازه‌ترین اعترافات سعید حجاریان را:


قاضی ِ دادگاه! مرتضوی!
ای نماد ِعدالت ِ علوی!

دادگستر! امید ِ هر دربند!
باقلوا! نی‌شکر! چغندر ِقند!

قاضی ِ القاضیات! دادستان!
ای قوی‌پنجه! رستم دستان!

صاحب ِ جان و مال و هر ناموس
کیمیاگر! خدای ِنامحسوس!

من «سعید»م، هم‌اسم ِ سرور ِ خود
اسم فامیلی ام ولی بیخود!

مثل نقشی به روی آبم کرد
نام ِ «حجاریان» خرابم کرد!

حقِّ من یک گلوی پر سرمه‌ست
نام ِ «حجّاریان» خودش جرم است!

کاغذی داده ام به این در پیت
اعترافات ِ بنده ی ِ قزمیت!

اعترافات ِ من دو قسمت شد
شرح دادم هر آن چه فرصت شد

دفعه ی پیش کلیاتش بود
ایندفه جزءجزء ؛ بود و نبود !

شرمگینم از آن جناب ِ هُمام
از عنایت بر این حقیرغلام!

نامه‌ای از گناه‌های خفن
اغتشاش و حمایت از دشمن

گول خوردن به دست بیگانه
رفت و آمد به آشپزخانه!

نقشه خط و خال این مار است
اعترافات ِ یک گنهکار است

دست خط مرا ببین جانم
و بدان مثل سگ پشیمانم!

پوشه ای از گناه در دستم
او بخواند، نظاره گر هستم:

من قسم می‌خورم به ضربه‌ی مشت
به لگدهای بازجوی ِ درشت

و به باتوم وقت له کردن
به دک و دنده و سر و گردن

و به شلاق وقت ِ کوبیدن
بر پک و پشت و سینه و باسن!

و قسم بر جواد ِآزاده
مهربان ِ همیشه آماده!

و به طائب، به مجتبی، به حسین
به شریعتمدار و ذوالنورین!

به ولیِّ فقیه، حضرت دوست!
به امام زمان که نایب ِ اوست!

من قسم می خورم به جان خودم
که بدون کتک انابه شدم!

نه شکنجه، نه زور، نه زندان
قصر بودیم جان مادرمان!

قرصهایم تمام در سر ِ وقت
روز استخر و شب لا لا در تخت!

گلف و چوگان و تخته نرد و تنیس
مرغ و ماهی و پیتزا در دیس!

نارگیل ِ درسته و آناناس
بازجو؟؟! نه! هلو!!! کارشناس!

شیر مخلوط و موز و آب هویج
بی سر ِ خر، بدون گیر ِ بسیج!

قصرمان یک بهشت در گیتی
وسط ِ مرکز ِ صفاسیتی!

کارهای محال می کردیم
همه جور عشق و حال می کردیم!

همه چیزم ردیف و کامل بود
خاتمی مثل چیز در گل بود!

دکترا بیخودی گرفتم من
کل‌یوم(!) ضایع و خرفتم من!

چند]هزار[ سال ِ پیش با یک بیل
کوبیدم فرق کله هابیل!

گاندی رو من خودم ترور کردم
دهن ماندلا رو غُر کردم

قبل ِ هر چیز هم که اون «آدم»
گندم ُ من خودم دَسِش دادم!

زنشم عشوه کرد در کارم
مشکل منکرات هم دارم!

بمب هیدروژنی رو من ساختم
هولوکاستم خودم راه انداختم

مسجد ِ کوفه، تیغ در دستم
ابن ِ ملجم خود ِ خودم هستم!

این امام ِحسین عذاب ِ منه
شمر ملعون رفیق‌فاب ِ منه!

خیلی من عقده ای و نامردم
هر غلط خواست این دلم... کردم!

بنده مسئول کُلِّ تاریخم
چون چپولم، من از عرب بیخم!

تا که 30 سال ِ پیش در دنیا
انفجاری عظیم شد پیدا

حرکتی که جهان از آن جا ماند!
انقلابی که نور را ترکاند!

«انقلاب»ی به سوی «آزادی»
فقط از روی ِ نقشه های خودی!

طرف دیگرش «امام حسین»
تاج، عمامه؛ چکمه شد «نعیلن»!

عقده‌ام مال ِ سالها پیش است
از حجاب و چفیه و ریش است

فکر کردم که ریشه کن بکنم
خلعت رهبری به تن بکنم

رهبر کل مشرکین بودم
من خودم از منافقین بودم

طالقانی، مطهری، مدنی
دستغیب و مفتح و قرنی

ضارب ِ کل ِ این شهیدانم
یکی از گنده های فرقانم!

مثل جدِّ کثیفم ابن ِ سعد
سم خوراندم به طالقانی و بعد

حمله کردم به لشکر اسلام
با کمک از خباثت ِ صدام!

7 تیر ِ 1360
همه را کشت، بمب ِقاتل ِ پست!

بمب ِ من قاتل ِ بهشتی شد
قاتل ِ ناخدای ِ کشتی شد

این ترورها تمام کار ِ منه
«رَجَوی» اسم ِ مستعار ِ منه!

ولی افسوس، انقلاب شما
حافظی داشت مثل ِ دست ِخدا

نقشه هایم شکست می خوردند
دوستهایم ذلیل می مردند!

هر چه کردیم، هیچ شد آخر
سالها رفت و خاک شد بر سر!

خار و بیچاره و حقیر و حسود
آخر ِ عمر من رسیده بود

من که مایوس بودم و داغون
با لباس و دماغ ِ آویزون

در پی ِ انتقام کاری تر
مثل یک گاو زخم خورده خر!

ناگهان فرصتی به دستم داد...
انتخابات دوم خرداد!

خاتمی را که من علم کردم
پای ِ دین را قلم شلم کردم

خاتمی یه آخوند ِ آنتیکه!
ریششو رنگ میذاره مرتیکه!

انقدر که الاغ و نامردم
فرت و فرت N.G.O. درست کردم!

شعر و نثر و کتابای ناجور
تئوری‌های غرب مرده شور

پرفسورهای گاو ِ بی ناموس
ماکس وبر و هابرماس ِ ... !

بی حیاهای گاو ِ خودکامه
بی عبا و بدون ِ عمامه

مارک پارسونز ِاحمق و جان کِـین
بی سواد و الاغ و بی نعلین!

عالمان ِ نخورده دود چراغ
حرفها عین ِ قارقار کلاغ!

دکترای ِ یهود ِ غیر ِ عرب
یه مُش استاد اسب ِ لامذهب

شِرُّ و ِرهایی از دمکراسی
قافل از علم ِدکتر عباسی!

این حکیم و بزرگ و دانشمند
این یهودی شناس ارزشمند

نکته ای کشف کرده است ایشان
از یهودیسم ِ بامزی و شلمان

پاره کردند پرده از رازی
از نژاد ِ یهودی ِ بامزی

با تلاش و مرارت ِ بسیار
شلمانیسم سیاه ِ استکبار

بحث و نقد و کتاب و آموزش
مخ ِ این بچه‌ها تیلیت بودش

با بیانات ِ ضایع و مفتم
من تماما دروغ می‌گفتم!

تئوری های روز این دنیا
مست بودم از این پلیدی‌ها!

بچه‌ها رو تئاتر می‌بردم
تازه! بنده آدامس می‌خوردم!

خون ِ آدم شراب ِ پاک ِ من است
قتل ِ زنجیره ای خوراک من است!

اینهمه بی گناه را کشتم
شاعر ِ بی پناه را کشتم

باز هم کینه‌ام فرو نَنِشَست
خاک توی ِ سرم کنن به دودست!

بدن ِ مُثلِه ِ یکی در سطل
صد و هفتاد و بوق و اندی قتل!

کشت و کشتار مثل نقل و نبات
چهره واقعی ِ اصلاحات!

رفت رنگش برای دانشجو
این حنای دروغ زردمبو!

سال هفتاد و هشت، هِجدَهِ تیر
به تَهِ دیگ خورد این کفگیر

بچه‌ها هی شعار می‌گفتند
کلمات قصار می‌گفتند:

«مرگ بر روزنامه‌های چپی
مرگ بر خاتمی ِ زشت ِرپی»!

بسته بادا «سلام ِ» بدنامی
زنده بادا «سعید اسلامی»!

من که حرصم گرفته بود از این
فکر کردم به نقشه‌ای خونین

شب ِ فردا به اسم ِ حزب الله
حمله کردم به کوی ِ دانشگاه!

قتل کردم، به نام ِ حزب ِ فشار
بند کردم به گردن ِ انصار!

با 2 تا چشم قرمز و خونریز
بعد رفتم شبانه در تبریز

کلُّهُم، من همه غلط کردم
«عِزَّتو» هم خودم سقط کردم!

با تمام جنایت وکشتار
باز هم عقده داشتم بسیار

در همان سال، آخر ِ اسفند
فکر کردم به آخرین ترفند

پول دادم به «عسگر ِ» شپشو
با لباسی مبدل و ریشو

که به همراه ِ دوستی احمق
به سراغم بیاید و ... پق پق!

آن زمان فکر ِ یک موتور کردم...
من خودم را زدم ترور کردم!

من ِ بیچاره گول خوردم زود
نقشه‌اش مال ِ اجنبی‌ها بود

من نمردم وَ حقه‌مان نگرفت
نقشه انگلیس ِ پیر ِ خرفت!

غصه چرخ و این زمینگیری...
ناتوانی و لکنت و پیری...

این علیلی به تیر ِ غیب ِِ خداست
گل که بود و به سبزه هم آراست!

حبس بودن همیشه در خانه
دوری از دوستان ِ بیگانه!

باد غصه شبیه ِ فیلم کرد
تیر نامرد زن ذلیلم کرد!

دوره بعد هم رسید از راه
دوره دوم فساد و گناه!

با تقلب و شیوه ای زوری
خاتمی شد رئیس جمهوری!

دوره خاتمی به آخر شد
8 سال ِ دروغ ِ ما سر شد

سال ِ هشتاد و چار سال ِ بدی‌ست
قصه را کش ندم که قافیه نیست!

چون اصالت نداشت اصلاحات
روی ِ کار آمدند از داهات!

سخت کوش و حقیقتا انسان
نام: محمود، تحفه‌یِ ]آرادان[

کیمیای سعادت و غیرت
نیم وجب قد و اینهمه قدرت؟

قادر مطلق و مدیر جهان
کنفرانس ژنو نمونه آن!

دولت احمدی خدایی بود
برکت ِ حضرت ِ مشایی بود!

چار سال ِ بدون دوز و کلک
فارق از شرّ خاتمی ِ کپک

چار سال پر از فرآورده
خاتمی هم که خیلی نامرده!

همه جا چون بهشت زیبا شد
خاتمی هم دوباره رسوا شد!

سه عدد قبل ِ یئددی دورده!
خاتمی پس کجاست؟! کو؟ مرده ؟!!

چارسال ِ پر از صفا و امید
هیچ کس یک دروغ هم نشنید!

دوره‌ی رونق ِکشاورزی!
برتری در رقابت ِارزی!

خودکفایی، ثبات، ارزانی!
سال بنزین مفت و مجانی!

اختراعات بس عجیب و غریب
«استخوان ساز» و «ته‌درآور ِ جیب»!

دوره‌ی ِامر بر زمین و هوا
سال ِ امنیت هواپیما!

چار سالی که تاج شد بر سر
فقر؟ عمراً! مواد؟! عمراًتر!!!

شادی دیگران و نکبت ِ ما
ثروت مردمان و حسرت ِ ما

در تلاطم به سر شد این ایام
خاک بر سر شدیم من و دوستام

دوره احمدی به پایان شد
حق تعالی کمی پریشان شد!

سیل اشک همه شده دریا
آخرین بخت ِ ما برای بقا

سال هشتاد و هشت، می آید...
خاتمی شیش و هشت می آید!!!!!

حیف ِ این نقشه های خوب ِ دروغ
پویش ِ خاتمی ِ کلا بوق!

در خلال سفر به آرادان
مهد خوبان(؟!) و شهر ِنصفه جهان!!!

احمدی از کنار ما رد شد
حال ِ مرحوم خاتمی بد شد!

و قسم خورد خاتمی ِدورو
که: «پسندیده تر ندیدم از او»!

حکم او قبلها بریده شده
چونکه محمود آفرررررریده شده!

خاتمی که مدام می لرزید
موسوی این وسط به صحنه پرید!

از خود ِ موسوی کَلَک خوردم
از زنش هم کمی کُتَک خوردم!

گفت حجاریان چه کار کنیم؟
احمدی را به خر سوار کنیم!

من که با هر چه خوب، بد بود
قرتی بازی فقط بلد بودم!

بند ِ سبزی به دست خود بستم
بشکنی هم ضمیمه، با شصتم!

چند تا سبز ِ سرخوش و قرتی!
دورمون جمع می شدن زرتی

قصد، رقصیدن و خرابی بود
اصل، ترویج بد حجابی بود

ما نفهم و الاغ و نادانیم
خودمان خوب ِ خوب می دانیم

بعد هم که نتیجه در آمد
بوی ِ گند ِ دروغ بر آمد!

روی ِ ما سنگ ِ پای قزوین است
حقّ ِ ما مرگ با گیوتین است!

با کمک از رسانه‌ی شخصی
قسمت ِ فارسی ِ بی بی سی!

با بیانیه های ِ خیلی بد
سیل ِ مردم به خشم می آمد

«رای من کو» که رمز شورش بود
از سَر ِ انتقام و سوزش بود!

ظهرها با بیانیه هامان
می کشاندیم سبز را تهران

با کمک از منافقان ِ یتیم!
نصفشان را غروب می کشتیم!

طرح زشتی برای قتل ِ ندا
با کمک از «صدای ِ آمریکا»

نقشه زشت ِ کشتن سهراب
نقشه هایی تمام نقش بر آب

بله اینها تمام کار من است
حق ِ من لال مردن و کفن است

اند ِ جهل و عناد می باشم
بنده ام‌الفساد می‌باشم!

من سعیدم، که شَل شَلی کردم
انقلابات مخملی کردم!

من تجاوز و قتل فرمودم
همزمان توی حبس هم بودم!

پخش کردم سلاح ِ سرد و گرم
چند تا هم سلاح ِ نیمه ولرم!

از همین جا بلند می‌گویم
عامل اصل ِ قتل در کویم

«دوشکا» را گذاشتم پشتم
9 نفر از بسیج را کشتم!

و به همراه ِ یک عدد «آرش»
مسجدی را به کل زدیم آتش!

کش ندم دیگه، داستان کم نیست
الغرض! این حقیر آدم نیست!

ما غلام ِ رئیس ِ جمهوریم
بی چماق و نحیف و کم‌زوریم!

حسرتم بود، اینچنین باشم
کاش هر روز در اوین باشم!

طبق رسم و رسوم این ایام
با دعا می کنیم... ختم کلام!

جهت طول و وسعت آقا
دستها را بگیر سوی خدا:

عاقبت را به خیر کن دادار
کل ما را ببر به پای ِ دار!!!

سبز را ریشه‌کَن کُن از دنیا
زرد کن هر درخت و سبزی را

ربّنا اِنَّنا خس و خاشاک
کلُّهم خاک بر سر و ناپاک

ربّنا آتنا چماق قطور
صورتی ماه و هاله‌‌ای پرنور

ربّنا آتنا جنازه سرد
بدنی تکه پاره و پردرد

ربّنا حذفنا من الآفاق
با تجاوز وَ یا گلوله داغ

سبزها قرتی اند و اهل ِ گناه
بنشان سبز را به خاک سیاه

حق ما زجر و مرگ با تیر ِ
روزمان را بکن شبی تیره

ربّنا مرگنا همین الان
دفننا فی قبور بی‌عنوان

ربنا! مستقیم را و ِلِلِش!
این عذاب ِ علیم را و ِلِلِش!

راه ِ چپ هم که مال ِ قرتی هاست
ربنا اهدنا الصراط ِ راست!

از عبادت بدون عشق چه سود؟
ربّنا حشرنا مع المحمود!


کاش بر فرق هر 3 بکوبی!
موسوی، خاتمی و کروبی

ربّنا حفظنا من الآفات
ای تو اون روح و ذات ِاصلاحات!

ربّنا احمدی‌نژادینا!
مملکت مال ِ مجتبی اینا!!!

□□□

استالین هم به نقشه هایش باخت
این نمد را کلاه نتوان ساخت...

--------------


ربنا قدس روز اسلام است
تشت رسوا شدن لب ِ بام است

قدرتت را به سبزها بنما
پرت کن تشت را از آن بالا

چرتشان را صداش پاره کند
احمدی لونه‌موش اجاره کند!

«راه ِ سبز امید» فعال است
شهر ِ ما مثل ِ قدس اشغال است

یارمان باش ای خدای ِ بزرگ
پس بگیریم شهر را از گرگ...



از دکتر ملکی : روزآنلاین

چهارشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۸۸
قدسی امیر معز در مصاحبه با روز:

تا نیمه شب از دکتر ملکی بازجویی می کنند

خانواده دکتر محمد ملکی که روز دوشنبه در زندان اوین با او ملاقات کرده اند از وضعیت بد جسمی وی خبر دادند و اعلام کردند "مسولیت هر گونه اتفاقی برای دکتر محمد ملکی با دولت جمهوری اسلامی و شخص ولی فقیه است."

قدسی میرمعز، همسر دکتر محمد ملکی در گفتگو با روز ، ضمن خبر دادن از وخامت وضع جسمی دکتر ملکی در زندان گفت: روز دوشنبه به همراه دکتر مولایی، وکیل دکتر ملکی با ایشان ملاقات کردیم و وقتی دکتر را آوردند متوجه شدیم به شدت نحیف شده و قدرت ایستادن و راه رفتن ندارد. بازجوی او زیر بغلش را گرفته بود که آقای مولایی نیز کمک کرد و ایشان را آوردند و نشست.
همسر دکتر ملکی افزود: او ضعیف تر شده و دستانش به طور مداوم میلرزید و در مقابل بازجویش به ما گفت که از نوسان شدید قلب و افت فشار خون، سوزش ادرار و پادرد رنج میبرد.
به گفته خانم میرمعز، همسرش همچنان در سلول انفرادی بند 209 اوین نگهداری می شود و بازجوی دکتر ملکی گفته است که تا ساعت 12 شب ، این زندانی بیمار تحت بازجویی قرار می گیرد.
خانم ملکی گفت: به بازجو گفتم که این وضعیت دکتر خطرناک است و باید جهت درمان در بیمارستان بستری شود اما بازجویش پاسخ داد که برای بستری شدن باید دادستان یا قاضی دستور دهد.
او با اشاره به بیماری پروستات دکتر ملکی گفت: روزی که آمدند و منزل را به هم ریختند دکتر را از بستر بیماری بلند کردند و در حالیکه دو نفرشان زیر بغل او را گرفته بودند سوار ماشین کردند و بردند اما در روز ملاقات متوجه شدم که وضعیت جسمی دکتر رو به وخامت گذاشته و دست ها و پاهایش به طور مداوم می لرزد و توان اینکه خودش را سرپا نگهدارد ندارد.
خانم میرمعز افزود: با دیدن وضعیت وخیم دکتر به بازجویش به شدت اعتراض کردم و گفتم که شما دکتر را آورده اید که بکشید. گفتم امنیت ملی شما با این پیرمرد 76 ساله بیمار به خطر افتاده است؟ این همه سپاه و ارتش و موشک و... دارید، اما یک پیرمرد 76 ساله در بستر بیماری امنیت ملی شما را به خطر انداخته است که او را برده اید بند 209 و در سلول انفرادی نگه داشته اید؟
به گفته خانم میرمعز، دکتر ملکی به اتهامات اقدام علیه امنیت ملی و تحریک به شرکت در اغتشاشات که به او تفهیم شده اعتراض کرده و گفته است که من اصلا رای نداده ام و این مدت هم بیمار و در رختخواب بودم.این چه امنیت ملی است که من در رختخواب به خطر انداخته ام؟
همسر دکتر ملکی به نقل از همسرش همچنین گفت بازجویی های او تا ساعت 12 شب طول می کشد و او بعد از بازجویی ها نمی تواند بخوابد.
وی تاکید کرد: دکتر ملکی در ملاقات مدام می گفت که به شدت درد دارد و از نوسان شدید قلب و افت فشار و سوزش ادرار رنج می برد و حالش خیلی بد است.
خانم میرمعز تصریح کرد: هر بلایی سر دکتر بیاید مسول مستقیم آن دولت و ولی فقیه و دادستان هستند و من اعلام خواهم کرد که اینها دکتر را کشتند.
وی خبر از پی گیریهای وکلای همسرش و عدم حصول نتیجه هم داد و گفت: من به بازجو گفتم که دکتر هیچ چیز مخفی ندارد و بازجو گفت که باید نامه های دکتر را بخوانیم، که دکتر سرش را توی دستانش گرفت و گفت یعنی نخوانده اید؟ بروید بخوانید بعد بازجویی کنید. این نامه ها در تمام سایت ها منتشر شده است و چیز مخفی ای نیست.
همسر دکتر ملکی افزود: دکتر را بازداشت کرده اند و خود نیز نمیدانند چه میخواهند. روی دستشان مانده و اینگونه می خواهند خدمت کنند. واقعا برهوت انسانیت است. یک مو از سرش کم شود باید به خدا و تمام جهانیان پاسخ دهند.
وی همچنین به 85 جلد کتابی که ماموران از منزل دکتر ملکی برده اند اشاره کرد و گفت: روی تمام این کتاب ها مهر وزارت ارشاد بوده و باید وزارت ارشاد را مواخذه کنند نه دکتر ملکی را.

ملاقات با هنگامه شهیدی
از سوی دیگر خانواده هنگامه شهیدی خبر از ملاقات مادر این روزنامه نگار با او دادند. خانواده شهیدی به روز گفتند که این ملاقات به صورت کابینی بوده و این روزنامه نگار ضعیف تر و رنجور تر از ملاقات قبلی بوده وبسیار بی تابی می کرده است.

زیبا کلام : روزآنلاین

چهارشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۸۸
صادق زیباکلام در مصاحبه با روز:

نگاه جریان نظامی ـ امنیتی غالب شده است

با صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه و فعال سیاسی در مورد وقایع بعد از کودتای انتخاباتی سخن گفته ایم. به گفته وی بعد از انتخابات به تدریج "نگاه جریان تندروی اصولگرا که نگاهی نظامی ـ امنیتی داشت، غالب شد."

این مصاحبه را می خوانیم.

آقای زیباکلام، بعد از انتخابات وقایعی در کشور رخ داد که شاید بسیاری از فعالان سیاسی را متعجب کرد. اعتراضات مردم و بعد برخورد با آن ها، و سپس بحث دادگاه ها و اعترافات، فضای خاصی را بر جامعه سیاسی ایران حاکم کرده است. بحثی که این روزها وجود دارد بحث مخالفت قسمتی از حاکمیت با این گونه برخوردهاست. فکر می کنید حاکمیت در برخورد با معترضان یک پارچه بوده است؟

بخشی از حاکمیت وقتی در روزهای اولیه پس از انتخابات با اعتراضات مردم مواجه شد، به دنبال عبور از بحران و آشتی ملی بود. این مساله باعث شد که آقای هاشمی در خطبه معروفشان در 26 تیر، مهم ترین مساله ای که مطرح کردند، بحث آشتی ملی بود. البته ایشان تنها کسی نبودند که دنبال وفاق ملی بودند. آقایانی مثل ناطق نوری، علی مطهری، علی لاریجانی، هاشمی شاهرودی، جوادی آملی، استادی و... که از سینه سوختگان نظام بودند هم معتقد به آشتی ملی بودند و معتقد بودند که نباید گذاشت بیش از این به نظام لطمه بخورد. نگاهی که به مجموعه بحران بود، نگاهی بود مبنی بر اینکه نزاعی بین اعضای خانواده بود.

ولی این نگاه، نگاه غالب نبود؟

می خواهم بگویم با گذشت زمان این نگاه کمرنگ تر و کم رنگ تر شد و نگاه جریان تندروی اصول را که نگاه نظامی ـ امنیتی داشت، غالب شد. این جریان، اساسا نگاهش به مسایل بعد از انتخابات، نگاهی امنیتی و توطئه گرانه است و معتقداست برخی جریانات داخلی با همراهی دولت های آمریکا و انگلیس و سفارت انگلیس و بنیاد سوروس به سمت براندازی نظام می رفتند. بنابراین نگاهش این است که باید این هارا دستگیر و با آنها برخورد شدید می کردیم که کردند. ممکن است در جاهایی تندروی هم بوده باشد، که اجتناب ناپذیر بوده، ولی معتقدند باید این فتنه را سرکوب می کردند. الان هم که 3 ماه از آن جریان گذشته است معتقدند بلایی آمده بود، ولی به خیر گذشت.

چطور چنین نگاهی در این بخش به وجود آمد؟

به نظر من ریشه این نگاه بر می گردد به احساس قدرتی که از اوایل مردادماه برای حاکمیت به وجود آمد. من فکر می کنم بحث دادگاه ها و اعترافات را بیش از مردم، خود کسانی که این دادگاه ها و اعترافات را ساختند و اجرا کردند، جدی گرفته اند. در عین حال قدرت بلامنازع، این احساس را در‌آن ها به وجود‌آورده است که ما حق کامل هستیم و دیگران بر سبیل باطل هستند. متاسفانه ذات قدرت هایی که هیچ گاه مورد چالش قرار نمی گیرند در جوامع توسعه نیافته، این گونه است که نه تنها خود را عقل کل می داند، بلکه بر حق کامل هم می داند.

البته خیلی از نیروهای این جناح معتقدند هنوز کارشان در برخورد با فتنه تمام نشده است.

آنچه الان برایشان مطرح است این است که روسای فتنه چرا در بیرون آزادانه می گردند. باید آقایان موسوی و کروبی و خاتمی را هم دستگیر کرد و این ها هم بیایند در تلویزیون و اعتراف کنند تا فتنه کلا تمام شود.

در این صورت فکر نمی کنید با التهابات مجدد مواجه باشیم؟

این جریان کلا و اساسا قبول ندارد که در کشور معضلاتی هست، گرفتاری هایی هست، قبول ندارد که در کشورمشکلات عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داریم. حتی این را هم نمی خواهد ببیند که اگر فرض بگیریم که نتایج انتخابات همین است که وزارت کشور آقای احمدی نژاد اعلام کرد، حتی این را هم اگر ملاک بگیریم، باز هم جای این وجود دارد که جناح حاکم از حالت هل من مبارز خارج شود و ببیند این 13 میلیونی که به آقای موسوی رای دادند چه کسانی بودند. این 13 میلیون همه از فرهیختگان جامعه در اقشار مختلف بودند. با این افراد نمی شود با درشتی و نخوت و تکبر برخورد کرد. نمی شود اینها را با چشم فتنه گر نگاه کرد.

یعنی این ها دیگر معتقد به آشتی ملی نیستند؟

اگر یک یا دو ماه پیش این جریان قبول داشت که مسایلی هست، الان اصلا چنین نگاهی ندارد. الان معتقدند که چشم فتنه را کور کرده ایم و باید بقیه فتنه گران را هم دیر یا زود به غل وزنجیر بکشیم.

فرزند میردامادی دستگیر شد : روزآنلاین

پنجشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۸۸
در اولین ساعات صبح امروز

فرزند میردامادی دستگیر شد

در حالیکه محسن میردامادی، دبیر کل جبهه مشارکت بیش از 90 روز است در بازداشت به سر می برد، شب گذشته ماموران دادستانی فرزند این فعال سیاسی را بازداشت کردند.
به گزارش خبرنگار "روز" ساعت 2:45 دقیقه نصف شب گذشته ماموران با حکم دادستان تهران، مهدی میردامادی را در منزل شخصی اش بازداشت کردند. به گفته خانواده میردامادی ماموران دادستانی، منزل آقای میردامادی را مورد تفتیش قرار داده و سپس مهدی میردامادی را با خود برده اند.
گفته می شود بازداشت مهدی میردامادی در راستای ایجاد فشاری مضاعف بر محسن میردامادی است؛ رویه ای که مدتی است توسط دستگاه قضایی و امنیتی ایران دنبال می شود. چنانچه پیش از این پسر سعید حجاریان را بازداشت و تحت بازجویی قرار داده بودند.پس ازوی عاطفه امام، دختر 18 ساله جواد امام را نیز به طرز وحشیانه ای ربودند و سپس در بیابان های اطراف بهشت زهرا رها کردند.

بازداشت فرزندان چهره های اصلاح طلب، با بازداشت فرزندان اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و همچنین نوه های آیت الله منتظری وارد فاز جدیدی شده است.


حسین نورانی نژاد بازداشت شد
شب گذشته همچنین حسین نورانی نژاد، رئیس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت ایران اسلامی بازداشت شد.
نورانی نژاد در منزل یکی از دوستانش بازداشت شده و هنوز مشخص نیست توسط چه ارگان و نهادی بازداشت شده است.

اعترافات اجباری : روزآنلاین

شنبه ۲۸ شهريور ۱۳۸۸
همزمان با دستگیری فرزندان شیرزاد و نعیمی پور

اعترافات اجباری جواد امام: ضرب و شتم دخترم توهم بوده!

جواد امام عضو زندانی شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که که به تازگی به قید وثیقه از زندان بیرون آمده، روز جمعه بر صفحه تلویزیون و در برنامه "بیست و سی" ظاهر شد و در مصاحبه ای اعلام داشت که ماجرای دستگیری دخترش عاطفه و بلاهایی که طی آن بر دخترش رفته ساخته و پرداخته ذهن دخترش بوده است و این هیچ گاه رخ نداده است!

این در حالی است که پیش از این نمایش تلویزیونی، خبرگزاری فارس به نقل از همسر جواد امام تیتر زده بود: "همسر جواد امام سوت پايان دروغ پردازي‌ها را به صدا در آورد" .

خبرگزاری فارس در "مصاحبه" خود این جملات را از همسر جواد امام نقل کرده بود: "دختر بنده در اقدامي ماجراجويانه و با توجه شرايط خاص روحي و رواني ناشي از دستگيري پدرش كه موجب نگراني خانواده و بنده شده بود،‌ چنين اقدامي را كرد ... البته در اينجا بايد از تمام عزيزان و دوستاني كه درگير اين ماجرا شده‌اند و به جهت عواطف انساني و اعتقادي موجبات ناراحتي آنها بوجود آمد، عذرخواهي ‌كنم." در پایان مصاحبه نیز، این جملات آشنا از دهان مادر عاطفه امام نقل شده بود که: من هم در طول اين مدت به دليل شرايط خاص اقداماتي را انجام داده‌ام كه اين مساله بعد خبري پيدا كرده و موجب ناراحتي بنده و افراد ديگري شد، كه بايد به دليل شرايط بوجود آمده نيز عذرخواهي كنم. البته با توجه به اين مسائل ديگر اين مساله را پيگيري نخواهيم كرد."

این در حالی است که ليلا سادات جلال زاده همسر جواد امام، در 16 شهریور در مصاحبه ای با سایت کلمه درباره فشار شديد بر روي دخترش براي اعتراف به روابط نامشروع سخن گفت و از برگزار شدن دادگاه غيرعلني همسرش بدون حضور وكيل خبرداد.

ربودن و رها کردن عاطفه در خیابان

عاطفه امام در 15 شهریور ماه با فجیع ترین شکل درخیابان ربوده و چادر از سرش کشیده شد. در زمان بازجویی سه مرد حجاب از سرش کشیده و با بدترین نحو ممکن به او هتاکی کرده و به او سیلی زدند. ربایندگان، به بدن او دست زده تهدید کرده بودند که موهایش را خواهند سوزاند و بعد از آزادی هم او با مقنعه ای پاره و لباسی در هم در کنار قبرهای خالی یک قطعه بهشت زهرا رها نموده بودند.

یک تحلیل گر مقیم تهران می گوید: "چگونه ممکن است که همه این موارد ساخته و پرداخته ذهن یک دختر 18 ساله باشد. اگر ربودن و چادر از سرش کشیدن و بی حجاب کردن و غیره دروغ باشد، لباس های پاره و مقنعه پاره و تنها نیمه شب در کنارهای قبرهای خالی چگونه می تواند ساخته و پرداخته ذهن اش باشد، ایا افسر کلانتری مستقر در مرقد حضرت امام هم خیال پرداز بوده است که تمامی این مشخصات را ثبت کرده است؟"

وی می افزاید: "اگر همه این ماجرا دروغ است و ساخته و پرداخته ذهن چگونه است که تنها شخص و اولین شخصی که در بهشت زهرا عاطفه امام را پیدا می کند و او را به کلانتری برای پر کردن گزارش می برد، دقیقا یک روز بعد از آزادی جواد امام و یک روز قبل از انتشار نامه مادر عاطفه امام بازداشت می شود تا صدای مخالفی از کسی شنیده نشود؟"

بازداشت دو اصلاح طلب جوان دیگر

گذشته از گزارش های مربوط به روز قدس، جمعه شب خبری به سرعت در سطح رسانه های اینترنتی بازتاب یافت که حاکی بود مهدی شیرزاد عضو جبهه مشارکت و فرزند دکتر احمد شیرزاد و محمدحسین نعیمی پور عضو جبهه مشارکت و فرزند محمد نعیمی پور غروب جمعه دستگیر شده اند.

پیشتر، بسیاری از دیگر بستگلان چهره های اصلاح طلب دستگیر شده بودند. از جمله: مهدی میردامادی، پسر محسن میردامادی دبیر کل جبهه مشارکت؛ مهدی موسوی نژاد، برادر همسر محمد علی ابطحی معاون رئیس جمهور پیشین خاتمی؛ محمد مهدی و محمد علی و محمد صادق منتظری، نوه های آیت منتظری مرجع تقلید شیعیان؛ پسر آیت الله حسین موسوی تبریزی دبیر مجمع مدرسین و تحقیق حوزه علیمه قم، فرزندان آقایان ناظم زاده و احمدی از افراد مرتبط بیت آیت الله منتظری . این در حالی است که اخبار دیگر، حکایت از دستگیری دختران آقایان متقی و دردکشان از دیگر افراد مرتبط با بیت آیت الله منتظری دارند.

همزمان با اقدامات فوق، تعدادی از دوستان فرزندان چهره های اصلاح طلب زندانی شده اند که از جمله آنها می توان به علی پیرحسینلو وبلاگ نگار اصلاح طلب و فاطمه ستوده همسر او، مهدی محمودیان عضو جبهه مارکت، و حسین نورانی نژاد رئیس کمیته اصلاح رسانی جبهه مشارکت، که از نزدیکان علی اکبر محتشمی پور رئیس کمیته صیانت از آرای میرحسین موسوی است، اشاره کرد.

ناظران معتقدند هدف به "گروگان گرفتن" افراد نسل های دوم و سوم اصلاح طلبان، به سکوت وا داشتن اعضای معترض خانواده یا فامیل و خاموش کردن صدای اعتراض آنها به شرایط وخیم بستگان زندانیشان است.

سبزپوشان در سراسر ایران : روزآنلاین

شنبه ۲۸ شهريور ۱۳۸۸
روز قدس به کابوس دولت کودتا تبدیل شد

راهپیمایی میلیونی سبزپوشان در سراسر ایران

راهپیمایی آخرین جمعه ماه رمضان که به روز قدس معروف است، روز گذشته برای اولین بار به صحنه ابراز مخالفت مردم معترض به کودتای انتخاباتی تبدیل شد و مردم ایران علیه رئیس دولتی شعار سردادند که با تقلب بی سابقه در انتخابات 3 ماه پیش، بر مقام خود ابقا شد.

دیروز، درحالیکه نیروهای امنیتی ایران برای مقابله با مردم معترض در آماده باش کامل به سر می بردند، صدها هزار تن از مردم در خیابان های تهران و سایر شهرهای بزرگ ایران، شعار مرگ بر دیکتاتور سر داده و خواهان استعفای محمود احمدی نژاد شدند.

طی سالهای گذشته، غیر از راهپیمایی کنندگانی که توسط نهادهای حکومتی از نقاط مختلف جمع آوری و سازماندهی می شدند، شهروندان عادی از مراسم روز قدس استقبال چندانی نمی کردند و این روز، به مناسبتی دولتی و در راستای اهداف حکومت تبدیل شده بود. اما دیروز تاریخ کشور ایران روزی متفاوت را ثبت کرد، روزی که مردم ایران در سراسر کشور با نمادهای سبز به خیابان ها آمدند تا بار دیگرنسبت به تقلب در انتخابات، بازداشت های دستجمعی، کشتار بی رحمانه مردم، شکنجه بازداشت شدگان و ... به رهبران جمهوری اسلامی هشدار دهند و ضمن حمایت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی ، عدم مشروعیت دولت احمدی نژاد را بار دیگراعلام کنند.

ین در حالی بود که گزارش ها از قطع شبکه اینترنت در برخی نقاط تهران و تلفن های همراه در برخی نقاط تهران حکایت داشت و بسیاری از سایت های مستقل و سایت های نزدیک به میرحسین موسوی و مهدی کروبی مورد حمله قرار گرفتند تا از انتشار اخبار مربوط به حضور گسترده مردمی در روز قدس جلوگیری شود. سایت های کلمه، موج سبزآزادی ، رویداد و راه سبز در ایران فیلتر شدند وبلاگفا ، سرویس دهنده بزرگ وبلاگ های فارسی نیز از دسترس خارج شد. چند روز پیش نیز پرشین بلاگ، بزرگترین و اولین سرویس دهنده وبلاگ های فارسی از دسترس خارج شده بود.

گزارش خبرنگاران "روز" از تهران

اولین گزارش خبرنگاران "روز" از بزرگترین تجمع مردم معترض در دو ماه گدشته حاکی است میدان ولی عصر، مملو از با مردم سبز پوشی بود که علیرغم تهدیدهای سپاه پاسداران درباره برخورد با حاملان نمادهای رنگی ، با شالها، مانتوها و مچ بندهای سبز به خیابان آمده بودند .مردم همچنین نمادهای سبز از جمله بادکنک سبز و پارچه های سیز و عکس میرحسین موسوی را در دست داشتند و شعار "یا حسین میرحسین" و "مرگ بر دیکتاتور" سر میدادند. آنها همچنین شعار می دادند "ما اهل کوفه نیستیم /پشت یزید بایستیم" .

مردم همچنین پلاکاردهایی در جمایت از جنبش سبز، میرحسین موسوی و مهدی کروبی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: "مجرمان شما قهرمانان ما هستند"، "روز قدس /روز فریاد آزادی"، "تجاوز بد است /چه در کهریزک چه در فلسطین"، "تفتیش عقاید ممنوع است"...

جمعیت گسترده ای از مردم که از میدان هفت تیر به سمت ولی عصر حرکت کرده بودند، شعار "زندانی سیاسی آزاد باید گردد"، سر میدادند و پلاکاردهایی با مضمون "تفنگت را زمين بگذار، که من بيزارم از ديدار اين خونبار، چه در غزه - چه در لبنان، چه در قدس و چه در ايران" در دست داشتند.

از دیگر شعارهای اصلی مردم که با صدای کوبنده بیان می شدند عبارت بودند از : "بسیجی واقعی /همت بود و باکری"، "منتظری زنده باد /کروبی پاینده باد "، "سلام بر منتظری، درود ب صانعی"، "دروغگو ، دروغگو، شصت و سه درصدت کو؟"، "حجاریان زنده باد /موسوی پاینده باد"، "فلسطین را رها کن /فکری به حال ما کن"، کروبی بت شکن /بت بزرگ رو بشکن"،... و سرانجام: "نه غزه /نه لبنان /جانم فدای ایران".

حمله به خاتمی و موسوی

میرحسین موسوی ، سید محمد خاتمی و مهدی کروبی روز گذشته در میان مردم معترض حضور یافته و به همراه صدها هزار حامی خود در راهپیمایی روز قدس شرکت کردند. حضور آنها که با استقبال مردم مواجه شد اما به مذاق حامیان دولت کودتا خوش نیامد. حامیان دولت که از روزها قبل برای ایجاد درگیری و خشونت برنامه ریزی کرده و در رسانه های خود از ابراز ناخشنودی از حضور مردم، از برنامه های برخورد با مردمی که "منافق" و "عامل بیگانگان" می نامیدند خبر داده بودند ، دیروز این برنامه را از سطح رسانه ای به خیابان ها کشاندند. گروهی از لباس شخصی ها و عوامل گروههای فشار به سرکردگی ابوالفضل شریعتمداری، پسر حسین شریعتمداری، مدیر مسول کیهان با حمله به سید محمد خاتمی ، قصد مضروب کردن رئیس جمهور سابق را داشتند که با حمایت مردم از خاتمی فقط موفق شدند عمامه او را از سرش بیندازند.

بر اساس گزارش ها یکی از مهاجمان ، چاقویی در دست داشته و قصد مضروب کردن رئیس جمهور سابق ایران را داشته اما با هوشیاری محافظان خاتمی و حمایت مردم، آسیبی به او نرسیده است. پس از این اتفاق خاتمی ، راهپیمایی را ترک کرد.

از سوی دیگر و در حالیکه مردم برای جلوگیری از هرگونه تعرضی، دور مهدی کروبی حلقه زده بودند ، خبرگزاری دولتی ایرنا از حمله گروهی که آنها را مردم می نامید به اتومبیل میرحسین موسوی خبر داد.

روایت خبرگزاری فارس از تحرکات گروه های فشار هم این بود که "مردم" با شعار "مرگ بر منافق " از خاتمي، موسوي و كروبي استقبال كرده و آنان را از صفوف به هم فشرده خود خارج ساخته اند.

پرتاب گاز فلفل و گاز اشک آور به مردم روزه دار

با آغاز سخنرانی محمود احمدی نژاد که سخنران پیش از خطبه های دیروز نماز جمعه بود ، درگیری بین مردم و نیروهای ضد شورش و لباس شخصی ها شدت گرفت. بر اساس گزارش خبرنگار "روز" خیابان حجاب ، فاطمی، بلوارکشاورز و تمامی خیابان های منتهی به دانشگاه تهران مملو از جمعیت سبزپوش بود و.به هنگام سخنرانی احمدی نژاد، مردم در این خیابان ها با فریاد می زدند: "دروغگو برو گمشو" و "دروغگو خفه شو".

گارد ضد شورش، برای ممانعت از ورود مردم به محوطه اطراف دانشگاه تهران و متفرق کردن مردم معترض چندین بار گاز اشک آورو گاز فلفل شلیک کرده و دهها تن از مردم را بازداشت کردند.

بر اساس این گزارش، نیروهای دولتی به صورت سازماندهی شده در دانشگاه تهران و خیابان های اطراف حضور داشته و با خشونت زیاد مانع از نزدیک شدن مردم به دانشگاه تهران می شدند.

این درگیری ها با آغاز خطبه های نماز جمعه که برای اولین بار طی ربع قرن گذشته بدون حضور هاشمی رفسنجانی و با امامت احمد خاتمی اقامه شد ادامه داشت و مردم همچنان فریاد میزدند: "احمدی، احمدی، این آخرین پیامه، جنبش سبز ایران آماده قیامه" و "تجاوز ، شکنجه ، دیگر اثر ندارد".

در میدان هفت تیر نیز نیروهای گارد ضد شورش، معترضانی که به سوی آنها سنگ پرتاب می کردند با باتوم مورد ضرب و شتم قرار دادند و چهارراه جمالزاده، تقاطع خیابان مطهری، فاطمی و دوطرف چهارراه نواب به سمت آزادی و میدان صادقیه نیز درگیری هایی گزارش شده و بر اساس گزارش ها درگیری ها در تهران تا عصر دیروز و حدود ساعت 17 عصر ادامه داشته است.

همزمان خبرنامه امیرکبیر گزارش داد که در بلوار کشاورز تقاطع خیابان آمیراباد، نیروهای بسیجی با در دست داشتن پرچم های زرد حزب الله لبنان سعی داشتند به میان مردم هجوم بیاورند اما با مقاومت مردم روبرو شدند و مردم نیز در مقابل شعار "مرگ بر اسرائیل از بلند گوهای آنان شعار "مرگ بر روسیه" و "مرگ بر چین" و در مقابل شعار "ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند" شعار می دادند "ما اهل کوفه نیستیم پشت یزید بایستیم" سر می دادند. نیروهای بسیجی که از این اقدام مردم بسیار عصبانی شده بودند در چند مورد با چوب پرچم های خود به جوانان معترض حمله ور شدند.

این خبرنامه با اشاره به حمله نیروهای گارد ضد شورش و همچنین نیروهای بسیجی به مردم نوشته است: صحنه ضرب و شتم معترضان و مردمی که هم چنان فریادهای مرگ بر دیکتاتور در زیر باتوم سر می دادند و یا مردمی که از بیم یورش وحشیانه نیروهای گارد و نیروهای امنیتی و بسیجی به زیر ماشین هائی که در اطراف خیابان پارک شده بود، پناه میبردند، صحنه های بسیار تکان دهنده ای را در این خیابان رقم زد. همچنین برای لحظاتی طولانی جو خیابان فاطمی بسیار متشنج بود و نیروهای گارد ضد شورش که پیش تر پارکینگ های طبقاتی خیابان فاطمی مخفی شده بودند با یورش یکباره در خیابان موجی از وحشت را ایجاد کردند.

همه شهرهای ایران به پا خواستند

شهرهای اصفهان، شیراز و تبریز، کرمان، رشت، مشهد، بوشهر،کرمانشاه ، اهواز، قم و سایر شهرهای ایران دیروز همچون تهران شاهد درگیریهای نیروهای گارد ویژه و لباس شخصی ها با مردم معترض بود. در اصفهان ، مردم از ساعت 11 در میدان امام حسین این شهر تجمع کرده بودند. بر اساس گزارش سایت موج سبز آزادی جمعیتی حدود دو‏هزار نفر نیز در ایوان وسیع ساختمان جهان‏نما تجمع کرده بودند و شعارهای الله‏ اکبر و مرگ بر دیکتاتور سر می‏دادند که با ضرب‌و‌شتم نیروهای لباس شخصی مواجه شدند.

ضرب و شتم معترضان از سوی نیروهای لباس شخصی و قطع تلفن همراه در مقاطع زمانی مختلف در اصفهان شدید بوده است.

مردم تبریز نیز پس از تجمع در میدان آبرسان به سمت میدان ساعت حرکت کردند که پس از رسیدن به چهارراه منصور توسط نیروهای بسیجی و لباس شخصی مورد حمله قرار گرفتند. تبریزی ها شعارهایی همچون "مرگ بر روسیه"، "موسوی می‏رزمد، کروبی می‏رزمد"، "الله اکبر"، "روسیه در چه فکریه، ایران پر از موسویه" و ... سر دادند و بر اساس گزارشات مردمی پس از درگیری نیروهای لباس شخصی با راهپیمایان سبز روز قدس، چندین نفر نیز در تبریز دستگیر و بازداشت شدند.

خبرهای رسیده از قم نیز از بازداشت حامد، ناصر و هاجر منتظری از نوه های آیت الله العظمی منتظری و مرضیه الهی نیا همسر حامد منتظری و سارا عزیزی همسر ناصر، حکایت دارد. دختر آیت الله ربانی ، لعیا دوست محمدی و محمد حسین ربانی نوه دیگر ایشان هم دستگیر شدند.

گزارش ها از بازداشت تعدادی از مردم در شهرهای مختلف ایران خبر می دهند و در مشهد خیابان‌های اطراف حرم اما رضا، در محاصره نیروهای ضد شورش قرار داشته و گفته می‌شود درگیریها به اطرف آرامگاه امام هشتم شیعیان نیز کشیده شده است . برخی معترضان که با نمادهای سبز در تظاهرات روز قدس مشهد شرکت کرده بودند، از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند.

احمد منتظری : روزآنلاین

چهارشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۸۸
احمد منتظری در مصاحبه با روز:

امیدوارم مملکت نجات پیدا کند

با احمدمنتظری، فرزند آیت الله منتظری در مورد دستگیری فرزندان وی مصاحبه کرده ایم. آقای منتظری با تاکید بر اینکه« اینهمه مخالفت در خانواده روحانیون بی سابقه است» می گوید:"این دستگیری ها و زندان کردن ها و اعتراف گیری ها هیچ نتیجه ای نداشته است."
مصاحبه در پی می آید.

فرزندان شما کجا و چرا دستگیر شدند؟

بچه ها در منزل و قبل از افطار دستگیر شدند. در دادسرای ویژه هم که من پیگیری کردم گفتند ظاهراً بخاطر تجمعی بوده است که بعد از مراسم احیا در مقابل بیت آیت الله صانعی برگزار شده و شعارهایی که داده بودند. البته در دادسرای ویژه به من گفتند به زودی آزاد می شوند و مسئله مهمی نیست.


دستگیری فرزندان آقای منتظری، آن هم برای شرکت در مراسم احیا در منزل یک روحانی دیگر عجیب نیست؟
ما هم تعجب کردیم! خوب این اولین تظاهرات به این شکل در قم بود و لابد می خواسته اند برخورد کنند. بعد از پایان مراسم شب قدر تجمع کرده بودند و شعار می دادند. البته تظاهرات آرامی بود. نیروی انتظامی آمد و مردم را متفرق کرد. البته کسانی که می شناخته اند آنجا زیاد بوده اند و فرزندان علما چون سرشناس ترند خوب زودتر آنها را دستگیر کردند. کما اینکه همان موقع فرزند آیت الله موسوی تبریزی ، فرزند آیت الله ناظم زاده و دو پسر آقای احمدی از حوزه علمیه قم را هم دستگیر کردند.

شعار تظاهر کنندگان در چه زمینه هایی بوده است؟

در مورد انتخابات و حمایت از آقای موسوی، در این ارتباط ها بود.

آقای منتظری! امیدوار هستید که شرایط تغییر کند؛ دستگیری ها و بازداشت ها پایان بگیرد و مجموعاً وضعیت مناسبی برقرار شود؟
من امیدوارم. زیرا این دستگیری ها و زندان کردن ها و اعتراف گیری ها هیچ نتیجه ای نداشته است. البته نتیجه منفی داشته است اما نتیجه مثبت خیر! واضح است چنین اعترافاتی را با فشار و دروغ هایی که می سازند از متهمین می گیرند. از کسانی که اصلاً به گروه خون شان نمی خورد که چنین صحبت هایی بکنند. مثلاً آقای حجاریان هر چقدر هم از این صحبت ها بکند کسی باور نمی کند. این رفتارها مطابق قوانین انسانی نیست؛ مطابق قوانین اسلامی هم که ما معتقدیم پیشرفته ترین قوانین است و خدایی است، نیست. این رفتار با زندانی، عمل محکوم به شکستی است که بارها تجربه کرده اند و این بار هم با شکست مواجه شده است. بنا براین من فکر نمی کنم به این روش ادامه بدهند و امیدوارم بزرگترهای قوم، ریش سفیدها و عقلای قوم دخالت کنند و این مشکل حل شود. در بیانیه اخیر هم آیت الله منتظری اظهار امیدواری کرده اند که مسئله حل شود و جوری نشود که خدای نکرده بحث براندازی بشود و کسانی که در پی براندازی هستند حرفی برای گفتن داشته باشند. امیدوارم واقعا اصلاحاتی بشود و مملکت نجات پیدا کند.

اینهمه مخالفت و انتقاد که امروز در خانواده روحانیون طراز اول و کسانی که در نظام و انقلاب نقش داشته اند، چطور شکل گرفته است؟

من فکر می کنم اینها حاصل رفتار تندروهاست. انقدر اعمال و رفتار آنها تند و زشت و علنی بوده که این وضع پیش امده است. الان ببینید زندانی سیاسی چه کسی است؟ مثلاً آقای بهزاد نبوی! که من هر وقت یاد او می افتم تنم می لرزد. شخصی که اینهمه برای نظام زحمت کشیده است. قبل از انقلاب در زندان معروف است که در مقابل مجاهدین خلق مقاومت می کرده و آنها را محکوم می کرده است. بعد از انقلاب چقدر زحمت کشیده است! چنین کسی را متهم کنند؛ بیاورند در دادگاه نمایشی نشان بدهند و بخواهند او را تحقیر کنند! این یک چیزی است که دوست و دشمن می گویند زشت است. بسیاری دوستان من هستند که از طیف اصولگرا هستند. اینها هنوز جرأت نمی کنند علنی بگویند . ولی در محافل و مجالس که می نشینند این را محکوم می کنند و تقبیح می کنند یعنی این کارها اینقدر زشت است که همه موافقند باید تمام شود.

و بی سابقه نیست اینهمه مخالفت در خانواده های روحانی؟

من فکر می کنم بی سابقه است و به همین علت هم باید به فکر چاره بیافتند و البته خوشبتانه می بینیم کسانی مثل علی لاریجانی رئیس مجلس، آقای مطهری، اینها به فکر افتاده اند که اقدامی بکنند.

روزقدس : BBC

حضور گسترده معترضان در روز قدس در ایران

محمد خاتمی از سوی نیروهای تندرو مورد حمله قرار گرفت

بر اساس گزارش ها در جریان راهپیمایی روز قدس در تهران و برخی از شهرهای بزرگ ایران ده‌ها هزار نفر از معترضان در حمایت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی شعار داده اند.

تصاویری از راهپیمایی گسترده مخالفان دولت در شیراز و اصفهان در اینترنت منتشر شده و برخی گزارش ها از تجمع مخالفان در شهرهای اهواز، مشهد، تبریز، کرمانشاه و رشت حکایت دارد.

در تصاویر اینترنتی، در شیراز تظاهر کنندگان شعارهای "مرگ بر چین" و "مرگ بر روسیه" سر داده اند و در فیلم های مربوط به تجمع های اصفهان شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" شنیده می شود.

تهران هم صحنه برگزاری بزرگترین گردهم آیی معترضان در سه ماه اخیر بود.

پارلمان نیوز، سایت فراکسیون اقلیت مجلس از حضور محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران در بخشی از مسیر راهپیمایی و حمله به او از سوی گروهی از افراد لباس شخصی خبر داده است.

پارلمان نیوز نوشته است هجوم ناگهانی این گروه باعث به زمین افتادن عمامه این روحانی شد.

این منبع خبری نوشته است که حمله این عده ابتدا با واکنش افرادی که در اطراف آقای خاتمی حضور داشتند و سپس پلیس ضد شورش مواجه شد و پس از آن آقای خاتمی راهپیمایی را ترک کرد.

پارلمان نیوز همچنین از حضور مهدی کروبی در راهپیمایی "در میان حلقه‌ای که مردم برای جلوگیری از هرگونه تعرضی به دور او زده بودند" خبر داد.

ایرنا، خبرگزاری رسمی دولت ایران با تایید خبر پرتاب گاز اشک آور در میان معترضان، "یکی از محافظان دبيرکل حزب اعتماد ملی" را متهم کرد که با پرتاب این کپسول گاز اشک آور به ميان مردم، کوشیده است جو راهپیمایی را "مغشوش" نشان دهد و "درگيري ايجاد کند."

ایرنا همچنین تایید کرد که میرحسین موسوی در ساعت دوازده در چهار راه ولی عصر تهران حضور یافته و قصد داشته در راهپیمایی حضور یابد اما به گفته این منبع خبری "پس از مشاهده اعتراض گسترده مردم" و در حالی که اتومبیل "پاترول" او مورد هجوم افرادی قرار گرفته بود که علیه او شعار می دادند و او را "منافق" می خواندند "مجبور شد به سرعت محل راهپيمايي روز قدس را ترک کند."

این خبرگزاری که از معترضان با عنوان "تفرقه افکنان" یاد کرده برخی از این افراد را به "روزه خواري و استعمال دخانيات در ملأ عام" متهم کرده است.

ایرنا همچنین از تجمع معترضان در خیابان ولی عصر مقابل دفتر این خبرگزاری و شعار دادن آنها علیه این سازمان خبر داده است.

تجمع و درگیری

برخی منابع از حضور گسترده مخالفان آقای احمدی نژاد در حد فاصل میدان هفت تیر و ولی عصر تهران خبر داده اند.

یک شاهد عینی به بی بی سی گفت خیابان های اطراف دانشگاه تهران مسدود شده و به جمعیت معترض اجازه نزدیک شدن به محوطه برگزاری محوطه نماز جمعه داده نمی شود.

خبرگزاری رویترز به نقل از شاهدی عینی گزارشی از ضرب و شتم معترضان توسط نیروهای امنیتی داده است و به نقل از این شاهد نوشته "بیش از 10 نفر توسط این نیروها دستگیر شدند."

این خبرگزاری همچنین از درگیری میان 'طرفداران محمود احمدی نژاد' و معترضان خبر داده و گزارش هایی پراکنده از شلیک گاز اشک آور در میدان ولیعصر و بلوار کشاورز در تهران منتشر شده است.

خبرگزاری فرانسه شمار طرفداران میرحسین موسوی در این راهپیمایی را "ده ها هزار نفر" گزارش کرده و نوشته در میدان ولیعصر طرفداران هر دو سو حضور داشتند.

به گزارش این منبع خبری طرفداران آقای موسوی شعار "مرگ بر دیکتاتور" سرداده بودند و طرفداران محمود احمدی نژاد هم که در همین مکان اقدام به برگزاری اجتماع کرده بودند، مطابق شعارهای معمول روز قدس "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" می گفتند.

این خبرگزاری نوشته طرفداران دو طرف با مشت به یکدیگر حمله ور شدند و از یک شاهد عینی نقل کرده است که پلیس در ابتدا تلاشی برای خاتمه دادن به درگیری انجام نداد.

ماموران پلیس در آستانه این راهپیمایی در شهر تهران مستقر شدند.

روز گذشته سپاه پاسداران در اطلاعیه ای در مورد سر دادن "شعارهای انحرافی" و همراه داشتن نماد سبز در جریان راهپیمایی روز قدس هشدار داد، اما هنوز گزارشی از نحوه حضور ماموران بسیج وابسته به این نهاد نظامی در خیابان ها مخابره نشده است.

عکسهایی از سبز ها در روز قدس