۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

بیانیه دکتر محسن سازگارا

سلام
جمعه ۲۳ امرداد ۱۳۸۸ و ۱۴ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
ابتدا دو تا سؤال رو فوری من جواب بدم، بعد بریم سر بحث خودمون.
سؤال اول اینست که در شهرهای کوچیک، ایمیل‌هایی دریافت کردیم که می‌گن بچه‌ها که «ما شهرمون خیلی کوچیکه، اگر تظاهراتی بکنیم کاری بکنیم، زود شناسایی می‌شیم و ممکنه که زود دستگیر بشیم». دقیقاً این رو باید متوجه باشید و لذا اگر جَو شهر به گونه‌ای است که برید و شناسایی می‌شید، می‌تونید از شعارنویسی شب‌هنگام روی دیوار شروع کنید. اون کمیتهٔ سه تا هفت نفره‌تون رو تشکیل بدید؛ اگر تعداد هم از هفت نفر بیشتره، دو گروه بشید؛ یک نفر رابط باشه بین دو گروه یا سه گروه یا چهار گروه و اجازه ندید که زنجیره‌ای به هم وصل باشید که اگر یک نفر نفوذی بود، اون وقت همه لو برند و دستگیر بشند. ولی اون گروهِ کوچیکِ خودتون رو می‌تونید که با شعارنویسی و مطالعه شروع بکنید و احیاناً در شب که شناسایی نمی‌شید، تظاهرات پراکنده‌ای در سطح اون شهر کوچیک و بلند شدن خودِ صدا و تظاهرات با ماشین و بوق زدن و غیره؛ کارهایی که امکان شناسایی توش نیست.

سؤال دوم این است که آیا فعالین توی محل‌های دربسته‌ای که ممکنه دو طرفش رو ببندند، ممکنه بعضی جاها محل نمازجمعه یا آکسیون‌های دیگه از این جنس باشه، خطری نداره برند؟ چرا، اگر احتمال می‌دید که وارد این محل‌ها بشید و شعاری بدید، کاری بکنید، شناسایی می‌شید، بهتره توی خیابون باشید. بهتره قید اینکه حالا جلوی حتی دوربین تلویزیون شعاری بدید و اونجا به هرحال تأثیر داره صدا به گوش مردم می‌رسه تا اینکه شناسایی بشید؛ اصل بر این است که کسی دستگیر نشه، اصل بر این است که کسی زخمی نشه، کشته نشه خدای نکرده. این یک اصل کلی مبارزات ماست. حفظ خودتون بسیار بسیار واجب‌تر از هر چیزیست. بنابراین باز هم من تأکید می‌کنم، فردا در تمام شهرها، از تهران تا تمام شهرستان‌ها، اصل بر درگیری نیست؛ اصل بر این است که ما فقط داریم می‌گیم که هیچ تظاهراتی، هیچ جایی، امن نیست برای کودتاچی‌ها، فکر کنند دور هم جمع می‌شند و همدیگه رو می‌بینند. ما در همهٔ تشکل‌های قانونی که اجازه داره، بدون اینکه بخواهیم خلاف مقرراتی ظاهراً رفتار بکنیم، ما می‌تونیم حضور داشته باشیم؛ ما مثل یک موج بزرگ سبز می‌مونیم که همه جا هستیم؛ از استادیوم‌های فوتبال تا مساجد، از نمازهای جمعه تا خیابان‌ها، از تفننِ پنجشنبه عصری و پارک‌ها تا هرجایی که هست، ما V خودمون رو می‌تونیم نشون بدیم، وقتی که خطری برامون نداره؛ شعارمون رو می‌تونیم بگیم و حضور خودمون رو اعلام کنیم و صدای اعتراضمون رو بلند نگه داریم. بنابراین این اون اصله که اونها عدم امنیت نکنند و دائماً باید در تدارک باشند که جلوی این موج سبز رو بگیرند.
هیچ وسوسهٔ تظاهرات میلیونی هم نداشته باشید. اگر میلیونی بودیم، فبها؛ ولی اگر خطر داره پخش می‌شیم. این کار رو بچه‌ها در تهران خیلی خوب یاد گرفتند؛ من خواهش می‌کنم در شهرستان‌ها هم رعایت کنید. ممکنه اونها بخوان حمله بکنند ولو به صفوف نمازجمعه و نگذارند که جمعیت متشکل شه؛ هیچ اصراری بر درگیری ما نداریم. پخش می‌شیم؛ مثل موج جاری می‌شیم. حتماً حتماً باید رعایت بکنید که بیست سی نفر کمتر یکجا نباشید، برای اینکه به محض اینکه کمتر می‌شه تعدادمون، مثل گرگ ممکنه شکارمون بکنند؛ ما باهم باید باشیم، اگر کسی از دسته جا موند، وایستید برید و بیاریدش به جمع اضافه بشه. اگر کسی رو باهاش خواستند برخورد بکنند، حتماً چند نفر برید سراغشون و با اونها، به محض اینکه با سرکوب‌گرها شروع کنید به حرف زدن و صحبت کردن، حواسش پرت بشه، می‌تونید اون آدمی رو که اسیر شده نجات بدید. اینها اصولی هست که من خواهش می کنم همه دقت بکنند و رعایت بکنند. می‌دونم که صبح زودِ جمعه این بهتون می‌رسه، ولی بسیار بسیار واجبه که ما درسته می‌خواهیم تمام نمازجمعه‌ها رو سبز بکنیم، اما اگر خطری برامون داره، سطح محل نمازجمعه اصل نیست برامون؛ پخش می‌شیم؛ پراکنده می‌شیم.
همین‌جا بگم، در تهران پیشنهاداتی که رسیده این است که دوتا جای جایگزین ما داشته باشیم؛ یکی جلوی وزارت کشوره، یکی جلوی رادیوتلویزیونه. همین کار رو در همهٔ شهرستان‌ها هم می‌شه کرد. در مراکز استان‌ها که مراکز رادیوتلویزیون هست یا پاره‌ای شهرهای غیر مرکز استان که دفاتر رادیوتلویزیون هم دارند، این کار عملیه؛ جلوی استانداری و جلوی رادیوتلویزیون، جلوی فرمانداری یا اگر دیگه دفتر رادیوتلویزیون در اون شهر نیست همون فرمانداری یا یک جای سومی به اختیار خودتون. ولی می‌دونم هم که مراکز رادیوتلویزیون در پاره‌ای از مراکز استان‌ها، خیلی دوره از محل نمازجمعه یا خیلی دوره از محل استانداری؛ ولی مهم نیست، می‌تونیم پخش بشیم، جابجا بشیم یا حتی از قبل پاره‌ای آدم‌ها برند اونجاها و در این محل‌ها حرکت بکنندن. اونجاها هم اگر در اشغال سرکوب‌گرها بود، اصل بر درگیری نیست؛ ما باز پخش می‌شیم در نقاط بیشتر. مهم این است که حضورمون رو اعلام می‌کنیم، اعتراضمون رو اعلام می‌کنیم، روز جمعه اعلام می‌کنیم هستیم و هیچ کجا می‌فهمند که نمی‌تونند بدون ما راحت باشند و بدون اعتراض ما به اینکه یک دولت غیرقانونیِ کودتاچیِ اجنبی‌ساخته سر کاره و حق مردم خورده شده و رئیس‌جمهور قانونیِ مردم رو نگذاشتند که سر جاش بنشینه.
من سؤال دیگه‌ای رو که می‌خواستم خدمتتون بگم این است که از موبایل پرسیده شده، که موبایل چقدر امنه؟ موبایل وسیله‌ایه که ضمن اینکه کار ما رو راه می‌اندازه، تلفن‌های دستی، ولی به‌خصوص این امکان رو داره که این سیم‌کارتِ مثلاً به‌خصوص ایرانسل که سهام اکثریتش به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم مال سپاه پاسدارانه و با یک شرکت آفریقای جنوبی شریک شدند و این امکانات رو ایجاد کردند؛ ممکن است که بتوانند که از موبایل شما به صورت یک حتی میکروفن استفاده بکنند؛ اگر باتریش زود به زود تخلیه می‌شه یا گاهی اختلالات آنتنی نابهنگام داره، این احتمال زیاده که دستگاه موبایل شما به صورت یک میکروفن داره استفاده می‌کنه و تا شما باتریش رو بیرون نیارید، این موبایل از کار نمی‌افته. به‌خصوص اشکال دیگهٔ موبایل این است که هر لحظه X,Y,Z شما رو یعنی جا و مکان شما رو می‌تونند به دو یا سه آنتنی که [امواج موبایل] اون دستگاه cell phone شما رو به هم پاس می‌دند، می‌تونند پیدا بکنند. راهش این نیست که اگر موبایل شما، cell phone شما، احتمال می‌دید که همچین امکانی رو، همچین bugی داره، میکروفن گذاری شده، راهش این نیست که فکر کنید فوراً باتریشو در بیارید؛ چون اونوقت متوجه می‌شند شما دارید یک کاری می‌کنید! بهتره که بگذارید روشن باشه، ولی بگذاریدش توی خونه برید بیرون یا بدید دست همسری، بچه‌ای، فامیلی، برادری، خواهری، کسی که سیاسی نیست، او همراهش باشه؛ باهاش بره بازار، بره خرید کنه، بره سینما؛ که اون موبایل اگر ردش رو دارند، داره در سطح شهر جای دیگه‌ای می‌ره؛ شما برید به کارتون برسید، به جلستون برسید یا شرکت در تظاهراتتون برسید.
نکتهٔ آخری که سؤال کردند، این است که گویا روز جمعه، امروز در استادیوم اکباتان، بازی فوتبالیست که علی کریمی، قهرمانی که مچ‌بند سبز بسته بوده در اون تیم بازی می‌کنه و اونجا حضور داره. بچه‌های خوب اکباتان و جاهای دیگه واقعاً واجبه که در این بازی حضور داشته باشند و برای کریمی ابراز احساسات بکنند. ما باید قهرمان‌هامون رو، فداکارهامون رو، زندانی‌هامون رو، به هر قیمتی هر جایی هست تشویق بکنیم که دیگران هم یاد بگیرند. امیدوارم که نمازجمعه، بی‌خطر، باشکوه، در سراسر کشور امروز بتونید مشارکت بکنید.
تا فردایی دیگه شاد و پیروز و سلامت باشید؛ به امید پیروزی!
[انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

سلام
پنجشنبه ۲۲ امرداد ۱۳۸۸ و ۱۳ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
من ابتدا یک سؤالی رو جواب بدم؛ سؤال بزرگیست که قبلاً هم وعده کردم مفصل بگم و دارم تهیه می‌کنم، اما بازهم باید اشاره بکنم. یک دوستی پرسیده که «ما خُوب می‌ریم، تظاهرات می‌ریم، نماز جمعه می‌ریم و کارهای دیگه‌ای که توی این مدت بوده کردیم؛ اما آخرش چجوری پیروز می‌شیم؟ آخرش چجوری اینها سرنگون می‌شند؟» من فی‌الجمله باید بگم همون مسیر سه‌گانه‌ای رو که ترسیم کردیم، یعنی تقویت اتحاد و یکپارچگی و مقاومت مردم در آکسیون‌های عمومی، فرسایش دادن کودتاچی‌ها و بعد فلج‌سازیشون؛ این مسیر میره و در انتها حکومت کودتا رو پایین می‌آره. اما چجوری این اتفاق می‌افته: فرض کنید در مسیر فرسایش که الان فقط دوماه از عمر جنبش ما داره می‌گذره، شکاف‌هایی که توشون ایجاد می‌شه، درگیری‌هایی که ایجاد می‌شه، کشمکش‌هایی که ایجاد می‌شه، ناتوانی‌هایی که برای حکومت ایجاد می‌کنیم ما، مثل اینکه تحریم می‌کنیم کالاهای کودتاچی‌ها مثل سیگار و مواد مخدر که به عنوان اولین قدم دیشب مطرح کردیم و کالاهای دیگه، تضعیفشون می‌کنیم؛ دستگاه‌هاشون رو باهاشون همکاری نمی‌کنیم؛

من یک بار عرض کردم، باز همینجا سؤال در سؤال جواب بدم: یک کسی گفته بود که «برق و کامپیوتر و مخابرات، خودمون هم ازش استفاده می‌کنیم» اون بحث من این بود که در هر دستگاه دولتی، درواقع در هر دستگاه که حکومت ازش استفاده می‌کنه، اگر برق، کامپیوتر و مخابراتش دچار اختلال بشه، [اون دستگاه] دچار اختلال می‌شه و کارآمدیش میاد پایین؛ می‌فهمند که مردم در هر جا که هستند، حاضر نیستند به این سادگی اجازه بدند که یک عده اجنبی‌ساخته، بیان روی کولشون سوار شند و از ممکلت سواری بگیرند.
ما الان در یک نهضت مقاومتی به سر می‌بریم، یک جنبش سبز بزرگی که می‌خواهیم که نگذاریم یک اقلیت کودتاچی و سرکوب‌گر به کمک خارجی، مملکتمون رو بگیره. بنابراین مجازیم که دستگاه‌های اونها رو صلح‌آمیز و بدون خشونت و درگیری، درواقع بتونیم مختل کنیم؛ که نشون بدیم نمی‌توانند در کشور حکومت کنند و همهٔ این مسیرهای فرسایشی که حالا بحث مفصلش رو بعداً می‌کنیم، ما رو آماده می‌کنه به اینکه شروع کنیم به همکاری نکردن، سر کار نرفتن، اعتصاب ایتالیایی کردن، آروم آروم درواقع مصرف نکردن کالاهایی که صحبت شد، نپرداختن قبض‌های آب و برق و تلفن و گاز و مالیات و غیره وغیره، تا اون توانمندی رو پیدا کنیم که برسیم به فلج کردن و اعتصابات سراسری. الان زوده؛ هنوز جنبش یک مدت دیگه‌ای کار داره؛ ولی بچه‌ای که به دنیا اومده، آروم آروم داره رشدِ خودش رو می‌کنه. باید تاکتیک‌پذیر بشیم؛ یاد بگیریم یک جاهایی یک کارهایی رو می‌کنیم، یک جاهایی یک کارهایی رو نمی‌کنیم. آروم آروم که تشکیلات مناسبمون هم در سراسر کشور به وجود می‌آد، که شروع کردیم به این کار و توانایی‌هامون بالا می‌ره، اونجا اونوقت مطمئن باشید که به راحتی می‌تونیم کمرشون رو بشکنیم.
این رو هم بگم، قبلاً هم عرض کردم که ما گسترشمون در طبقات جدید، گسترشمون در آکسیون‌های جدید و نوآوری‌هایی که داریم و گسترش جغرافیایی، سه حوزه‌ایست که جنبش باید رشد بکنه و به تدریج که داره در این سه حوزه رشد می‌کنه، تشکیلات متحدتر، منسجم‌تر و تاکتیک‌پذیری پیدا بکنه؛ این اون مسیر قدرتیست که پیدا می‌کنیم. حالا که گسترش جغرافیایی رو مطرح کردم که انصافاً اولویت یکِ یکِ یکمون هم هست الان، باز دو نکته رو عرض بکنم: یکی بچه‌های دانشگاه آزاد وظیفهٔ سنگینی دارند؛ برای اینکه به تدریج که به اول مهر نزدیک می‌شیم، اونها هستند که به تمام شهرهای کشور می‌رند؛ می‌تونند برند؛ چه اهل اون شهر هستند، چه از جای دیگه‌ای هستند؛ ارتباط‌رسانیِ درون خودشون رو باید توسعه بدند بچه‌های دانشگاه آزاد و وقتی می‌رند سر کلاس، همدیگه رو می‌بینند، از هم نیرو بگیرند؛ قول و قراشون رو بگذارند و بتونند که در تمام شهرها حضور داشته باشند و نکتهٔ دوم از من خواستند که بچه‌های کردستان رو اسم بیارم که امروز توی برنامهٔ VOA هم من شب گذشته اسم آوردم؛ واقعاً مظلوم‌ترینِ مظلوم‌های کشورمون هستند و این رو به شهرهای دیگه می‌گم: هر بلایی، هرجای کشور، سر هر شهری می‌آرند، باور کنید پنج برابرش رو به سر بچه‌های کردستان آوردند و می‌آورند و قهرمانانه مقاومت کردند. همینطور هم بچه‌های تبریز خواستند از من که من بگم که سال ۸۵ در حقشون ظلم شد، سر اون کاریکاتور و هیچ کس به دادشون نرسید و راست هم می‌گن؛ من از خودم شروع کنم که متوجه نبودم چه ظلمی در حق بچه‌های تبریز و آذربایجان داره می‌شه. بچه‌های بروجرد هم از من خواستند اسم بیارم و استان لرستان کلاً و کارهایی که کردند و شهرهای مختلف.
اما بیام سر نمازجمعه که همونجوری که عرض کردم، ما اصل کلّیمون این است که در هر تشکل قانونی که در کشور می‌شه، می‌ریم حضور پیدا می‌کنیم و می‌گیم که ما هم هستیم. مثالی که خیلی خوب می‌خوره، جنبش مارتین لوتر کینگ در آمریکا، نهضت مدنی سیاهان، چون حق رأی نداشتند، هرجایی جای رأی‌گیری بود، می‌رفتند روبروش می‌ایستادند؛ خیلی معصومانه، خیلی مظلومانه و حق خودشون رو نشون می‌دادند که می‌خوان بگیرند. ممکنه بگید که در امریکا اینچنین خشن نبوده! چرا یک موقع سیاه‌ها رو می‌کشتند، آتیش می‌زدند، دار می‌زدند اون گروه‌های فشاری که بودند؛ ولی با این مظلومیت و معصومیتِ خودشون، رسیدند در ۱۹۶۴ اون فرمان معروف Civil Rights رو، امضای رئیس‌جمهور امریکا رو گرفتند و رفع تبعیض نژادی کردند و حق رأی و سایر موارد.
بنابراین ما هم در نمازجمعه، صرف‌نظر از اینکه در تهران آقای رفسنجانی بیاد یا نه، که ازش دعوت هم شده و یا رئیس‌جمهور منتخبمون بتونه بیاد یا نه، چون می‌دونیم زیر فشاره و در حصر خانگیه، اما او رو در کنار خودمون می‌بینیم، همیشه ما نمازجمعه رو در تهران و تمام شهرهای کشور، آروم شرکت می‌کنیم. اگر خطر داره در محوطهٔ اصلی نماز جمعه بریم، نمی‌ریم؛ بیرون‌تر می‌ایستیم. اگر کسی مسئله داره که پشت سر اون امام جماعت نماز بخونه، هیچ اشکالی نداره؛ در شیعه نماز جمعه واجب نیست، تخییریه و در سایر مذاهب هم وقتی امام جماعت رو قبول نداریم، نماز خوندن جایز نیست؛ بنابراین می‌تونید برگردید منزل، نمازتون رو اعاده کنید یا اصلاً برگردید منزل نماز بخونید. با کفش اگر وایستید نماز بخونید، چون جونتون در خطره، نه‌فقط اشکالی نداره، بلکه واجبه کفشتون رو در نیارید. اگر پسر دختر کنار هم قرار بگیرند، هیچ اشکالی نداره؛ آقای خمینی در پاریس این رو گفت.
می‌خوام بگم اینها اصلاً هیچ مشکلی نداره؛ مهم حضور ماست؛ آرام و بدون خشونت، حقمون رو می‌خواهیم مطرح کنیم و بگیم که ما در هر تشکلی حاضر هستیم و یک دونه V نشون دادن، یک دونه شعارِ به روایت خودمون، کافیست که ما رو مطرح کنه. من چند تا شهرِ دیگه هم انتخاب کردم، دعوت‌هایی که بچه‌ها درست کردند در اینترنت، خواستند من نشون بدم: اصفهانه که عکس بزرگانی مثل آیت‌الله منتظری و شهدا رو مطرح کردند؛ سرزمین گیلان، دلیرمردان خطهٔ گیلانه که عکس میرزا کوچک خان رو گذاشتند؛ مازندرانه که عکس دو شهید زمان جنگ رو گذاشتند و گفتند «دیریست خانه‌مان در حال ویرانیست، برخریزید تا خون شهدایمان پامال نشود» و ارومیه رو گذاشتند، شهید مهدی و حمید باکری رو گذاشتند که این روزها این کودتاچی‌ها با این شهدای جنگ هم مشکل دارند و گفتند که همچون صخره‌ای استوار، خلاصه در نمازجمعه هستیم.
من تا فردایی که فردای پیروزی و موفقیت هست، براتون آرزوی سلامتی و توفیق می‌کنم؛ شاد و سرافراز باشید.
[انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

خدا = احمدی نژاد : روزآنلاین

پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
با فتوای مصباح یزدی

احمدی نژاد خدا شد!

درحالی که بسیاری از روحانیون و مراجع تقلید سرشناس کشور، دولت برآمده از تقلب در انتخابات اخیری ریاست جمهوری را نامشروع خوانده و حتی پس از تنفید حکم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد توسط آیت الله خامنه ای با سکوت خود نسبت به این موضوع واکنش نشان داده اند، آیت الله مصباح یزدی اعلام کرد: "وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست."

رهبر فکری طالبان شیعی و حامی احمدی نژاد افزود: "وقتی رییس جمهوری از جانب رهبری نصب و تایید می‌شود به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده می‌شود."

این عضومجلس خبرگان رهبری در ادامه اظهاراتش به طور تلویحی مراجع تقلید شیعه و منتقدین ریاست جمهوری احمدی نژاد را مورد خطاب قرار داده و گفته است: "اکنون در فرهنگ دینی ما هر که دیندارتر است از ولایت فقیه حمایت می‌کند ولی هنوز بعد از 30 سال این اصل آنچنان که باید جا نیافتاده است."

وی در ادامه در همین باره افزوده: "اصل اطاعت از رهبری شرعی است که بخشی از دین ما را تشکیل می‌دهد، همه مردم از هر قشر و سنی که باشد نسبت به رهبر مسوولیت دارند و باید در حد توان خود از او حمایت کنند و این کمک محدود به قشر خاصی از مردم و مسوولان حکومتی نمی‌شود."

این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم همچنین در اظهاراتش اعتراضات مردم به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را هدفی برای حذف رهبری معرفی کرده و گفته است: "جریانات اخیرکه در کشور رخ داد، ولایت فقیه را هدف قرار داده بود و سلسله جنبان این قضایا هر که بود درصدد حذف ولایت فقیه از نظام سیاسی کشوربود."

مصباح یزدی که معتقد است حکم ولایت فقیه الهی است و مردم نقشی در انتخاب آن ندارند افزوده: "رهبر وقتی قانونی را تایید می‌کند بنابراین همه مصوبات قانونی همچون نماز و روزه بر مردم واجب می‌شود که این از حقوق والی بر مردم است."

این روحانی محافظه کار که بسیاری او را پدر معنوی و مرجع تقلید اصلی محمود احمدی نژاد می دانند در ادامه همچنین اعلام کرده: "دشمنان می‌خواستند یا این رکن اساسی را حذف و یا تضعیف و کمرنگ کنند که در این جریان برخی آگاهانه و برخی فریب خورده اقدام به این امر نمودند."

او در اظهاراتش به اینکه این فریب خوردگان چه کسانی هستند هیچ اشاره ای نکرده اما با کنایه گفته است: "عموم مردم لزوم و اهمیت ولایت فقیه را درک می‌کنند ولی برخی خواص مسوولیت‌پذیر رهبری را مانند رییس جمهوری یک شخصیت سیاسی و نفر اول در کشور می‌دانند در حالی که این دو تعریف تفاوت ماهوی با یکدیگر دارد."

اظهارات مصباح یزدی درحالی مطرح می شود که او پیش از این در مقالات و اظهارات دیگرش بارها برخلاف نظر آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی مخالفتش را با "جمهوریت نظام"اعلام کرده و گفته بود: "در دوران غیبت فقها حاکم هستند و نتیجه انتخاب حاکم از سوی مردم فاقد اعتبار است".

مصباح یزدی همچنین در طول دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بارها با اظهارنظرهای مختلف از دولت اصلاحات و چهره های اصلاح طلب انتقادات شدیدی کرد و درمواردی حتی حکم به ارتداد برخی از متفکران اصلاح طلب مانند هاشم آغاجری نیز داد.

منم اعتراف می کنم : روزآنلاین

پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی:

اعتراف دربرابر دو مرد اونیفورم پوش

مرکز کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی، در پاریس با ارسال نوشته ای با عنوان "منم اعتراف می کنم"، شرایط زندانیان حوادث پس از کودتای 22 خرداد را، همانند کسانی خواند که همگی در وضعیت "مجرمیتی مجهول" زندگی می کنند که در آن قانون با خشونت، تمام زندگی را هدف می گیرد.

در این نوشته آمده است: تهران، ساعت 9 شب. زنگ در به صدا در می آید و خانم میانسال کارمند بخش فرهنگی سفارت فرانسه، مقابل درب منزلش با دو نفر مرد اونیفورم پوش مواجه می شود که بدون هیچ حکم و مجوزی از او می خواهند که آنها را تا مکان نامعلومی همراهی کند. دو روز بعد، اخبار سراسری صبح، همان خانم را در جایگاه متهم در دادگاه انقلاب و در حال اعتراف به خطاهایش نشان می دهد.

این داستان مواجهه ی فرد است در برابر دستگاه عریض و طویل قانون ِ فاسد یا فاجعه ی دستگاه دادگستری. داستانی که بلافاصله زندگی هراس انگیز یوزف ک. کافکا را یادآور می شود. کافکا رمان محاکمه را با این جمله آغاز می کند : "بی گمان تهمتی به یوزف ک. زده اند زیرا که یک روز صبح بی آنکه خطایی از او سرزده باشد، بازداشت شد." به این ترتیب یوزف ک.، کارمند ساده ی بانک که زندگی اش در روزمرگی میان اتاق کارش در بانک و خانه اش سپری می شد، خود را در برابر دو مرد اونیفورم پوشیده می یابد که به ادعای خودشان ماموران دادگاه هستند و آمده اند تا رسما به او ابلاغ کنند که باید خود را تسلیم کرده و در اختیار مامور بازجویی قرار دهد.

در ادامه این نوشته می خوانیم: وضعیت دستگاه قضایی ایران، بخصوص در این چند هفته ی گذشته، وضعیتی است که در آن قانون به هیچ چیز مشخصی ارجاع ندارد، اینکه فرد نمی داند با انجام دادن چه کاری و یا انجام ندادن چه کاری مرتکب جرم شده است. افراد همه در وضعیت "مجرمیت مجهول"ای زندگی می کنند که در آن قانون با خشونت، تمام زندگی را هدف می گیرد.

این مساله جدا از موضع قدرت در ایران ِ بحران زده ی کنونی نیست. قدرت خود را در موقعیتی یافته است که در آن دیگر نمی تواند با قوانین و ابزارهای موجود عمل کند و به ناچار همه چیز وابسته به تصمیم مرجع قدرتمندتری می گردد که بتواند در این شرایط قوانین موقتی وضع کند، جایی که سیستم قضایی از قواعد درونی خود خارج شده و وارد نظام فراقضایی می گردد. لزوم وضع قوانین موقتی که شاید ما از بیرون آن را وضعیت بی قانونی می انگاریم، همان وضعیتی است که در آن، همه چیز حول و حوش یک "ضرورت" شکل می گیرد. ضرورت همیشه معطوف به یک موقعیت خاص است (مانند وضعیت کنونی ایران) و خود را مطابق با مقتضیات آن و حتی ادبیات شناخته شده در آن عرضه می کند؛ چنانکه در صحنه قدرت سیاسی ایران امروز از آن با عنوان "مصلحت" نام برده می شود. این "ضرورت نه منشا قانون است و نه قانون را به تعلیق در می آورد : ضرورت به این معنا چیزی جز خارج کردن یک مورد خاص از حوزه ی مواردی که به معنای دقیق کلمه دایره کاربرد هنجار را می سازند، نیست." [1] بنابراین در چنین وضعیتی یا هیچ قانونی به رسمیت شناخته نمی شود یا قوانین جدیدی وضع می شوند که در نظام سیاست عمومی، بیان همگانی نیافته اند.

در پایان این متن آمده است: حال سئوال اینجاست که این ضرورت که توسط مرجع قدرتمندتر، بعنوان توجیه گر فراروی از قانون مورد استفاده قرار می گیرد، چگونه خود را با سیستم قضایی تطبیق می دهد؟ به نظر می رسد حداقل چیزی که می تواند تثبیت این وضعیت را در قانون تضمین کند، لزوم یک رابطه ی صوری با نظام قضایی است. یعنی دست کم اگر موارد اتهام به طور دقیق در قانون مشخص نشده اند، تلاشی موجه به لحاظ حقوقی برای استنتاج موارد جرم از نظام کیفری صورت پذیرد و علاوه بر آن دادگاه شرایط یک قضاوت عادلانه (اعم از حضور وکلا، تفهیم اتهام و...) را داشته باشد. این رابطه صوری چیزی است که عدم آن در وضعیت کنونی ایران، پدیده ی جدیدی در دستگاه سیاسی – قضایی است.

دادگاهی چهره های سرشناس اصلاحات در ایران، صرفنظر از محتوای پوچ و نامعقول اتهامات و فرآیند اعتراف گیری، از این حداقل، یعنی وجود یک رابطه ی صوری با دستگاه قضایی برخوردار بود که در روند بازداشت و دادگاهی متهمان خود را نشان می داد. بعلاوه، از آنجایی که سابقه ی فعالیت سیاسی این افراد در پرونده های آنها موجود است، خرد جمعی می تواند ارتباط منطقی بین اتهامات وارده بر آنان و رویه های فاسد نظام قضایی وابسته به دولت کودتا برقرار سازد. اما زمانی که با مساله ی بازداشت شبانه و دادگاهی افرادی مانند خانم کارمند سفارت فرانسه مواجه هستیم که دو روز بعد از بازداشت، به صورت ناگهانی در دادگاه حاضر می شود و به "خطاهای" خود اعتراف می کند، به نظر می آید که مراجع قدرت، حتی وقت خود را برای حفظ جنبه های صوری قراردادهای قضایی و قانونی نیز صرف نمی کنند، قراردادی که از ارسال احضاریه، حق ِ داشتن وکیل ولو تسخیری، بازجویی و تفهیم اتهام، تا مراسم روز ِ محاکمه را در بر می گیرد. این وضعیت را می توان بهت زدگی کامل کلیت یک نظام سیاسی نامید. جایی که دستگاه سیاسی ـ قضایی ایران، دیگر با تعدادی آشوبگر، جاسوس و یا برانداز روبرو نیست، بلکه در بدبینانه ترین حالت، با یک جمعیت پنجاه میلیون نفری از آشوبگر و جاسوس و برانداز مواجه است و دقیقا به همین دلیل بسیار ساده، فرصت برقراری حداقلی از رابطه ی صوری با نظام قضایی کشور را از دست می دهد. بدین ترتیب است که یوزف ک. بعنوان نماد تنهایی فرد در برابر قانون، ، شاید مصداق کاملا درستی برای محاکمه های از نوع ایرانی نباشد. چرا که در جریان محاکمه های چند روز گذشته، بازیگران نقش متهم، تنها کسانی نبودند که روبروی دوربین ها، صحنه ی اعتراف آنها را شاهد بودیم، بلکه جمعیت ِ خارج از دادگاه نیز به اشکال مختلف، از عهده ی ایفای نقش متهم برآمدند. چه با فریادهای "حمایت، حمایت" پشت درهای دادگاه، چه با تغییر پروفایل صفحات فیس بوک به "منم اعتراف می کنم."

هشدار شدید اروپا : روزآنلاین

پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
فشاراتحادیه اروپا، عقب نشینی دادستان

فرانسوی ها آزاد شدند

به دنبال هشدار شدید کشورهای اروپایی و به ویژه فرانسه در مورد بازداشت نازک افشار، کارمند بخش فرهنگی سفارت فرانسه، مقامات قضایی جمهوری اسلامی مجبور شدند تنها درفاصله چند روز پس از دادگاهی کردن وی، او را آزاد کنند تا بار دیگر شائبه سیاسی بودن چنین پرونده هایی خود را بیش از پیش نمایان سازد. این در حالی است که در آخرین ساعات دیشب، خبرگزاری مهر به نقل از "یک مقام آگاه" خبر از آزادی کلوتید ریس داد. این خبر هنوز به طور رسمی توسط قوه قضاییه اعلام نشده است.

پیشتر اتحادیه اروپا در مورد اقدام علیه کارکنان سفارتخانه‌ها و شهروندان کشورهای عضو این اتحادیه به جمهوری اسلامی هشدار داده وخواستار آزادی سریع آنها شده بود. سوئد، رییس ادواری اتحادیه اروپا هم روز شنبه با انتشار بیانیه از برگزاری این دادگاه ابراز نگرانی کرده بود.

سعید مرتضوی دیروز ضمن توجیه این برخورد به خبرنگاران گفت: "قرار تامین وی[نازک افشار] بازداشت موقت نبوده البته كسی هم تخفیفی به حال این كارمند سفارت فرانسه نداده است لذا رسیدگی به اتهامات افشار ادامه خواهد داشت."

اوهمچنین در مورد کلوتید ریس تبعه کشور فرانسه نیز اظهار داشت: "ریس بازداشت است ولی دادگاه رسیدگی به اتهام وی تمام شده و هر نوع تصمیمی در رابطه با اینكه وی با وثیقه تا زمان صدر حكم و اجرای مجازات آزاد باشد و یا اینكه در بازداشت به سر برد در اختیار شخص قاضی صلواتی است. پرونده ریس در حال حاضر در دادسرا نیست كه ما بخواهیم در خصوص وی نظر بدهیم چراكه پرونده وی به دادگاه تحویل داده شده است و این دادگاه است كه می‌تواند با یك وثیقه سنگین وی را تا صدور حكم و تجدید نظر آزاد كند و یا اینكه وی را در زندان نگه دارد و اتخاذ هر تصمیم در اختیار رئیس دادگاه می‌باشد."

البته به گفته مرتضوی، كلوتیلد ریس در صورت قبول قرار وثیقه و آزادی به هیچ وجه حق خروج از كشور تا زمان صدور رای و اجرای آن را ندارد. مرتضوی درباره حسین رسام تحلیلگرسفارت انگلیس که او هم در دادگاه دوم متهمان پروژه موسوم به انقلاب مخملی حضور داشت گفت که وی نیز قرارتامین وثیقه دارد.

سفارت فرانسه وثیقه می گذارد

به دنبال این تحولات، سفارت فرانسه در تهران اعلام کرد که خواستار آزادی ریس است و برای او وثیقه هم خواهد گذاشت. خبرگزاری فارس که خبرهای اختصاصی دادستانی تهران و قوه قضاییه را منتشر می کند از قول یک "منبع مطلع سیاسی" در این مورد نوشت: سفارت فرانسه در تهران با ارسال یادداشتی رسمی ضمن تعهد و سپردن وثیقه خواستار آزادی خانم كلوتید ریس شد و این موضوع به قوه قضاییه منعكس تا برابر مقررات خود عمل كند.

خبرگزاری فرانسه پیش از این به نقل از سید مهدی میرابوطالبی سفیر ایران در فرانسه خبر داده بود که ایران پیشنهاد داده تبعه فرانسوی بازداشت شده در ناآرامی‌های بعداز انتخابات تا پایان محاكمه از آزادی مشروط استفاده كند. وی گفته بود این به شرطی است كه وی تا پایان زمان محاكمه خود در سفارت فرانسه در تهران باقی بماند. دولت فرانسه به این پیشنهاد پاسخی نداده است.

با این حال،خبرگزاری مهر در آخرین ساعات دیشب به نقل از "یک مقام آگاه سیاسی" خبر داد که ریس در پی ارسال یادداشت رسمی از سفارت و سپردن تعهد و وثیقه آزاد شده است.

به گزارش این خبرگزاری، منبع فوق در خصوص خبر آزادی این تبعه فرانسه اظهار داشت: سفارت فرانسه در تهران با ارسال یادداشت رسمی ضمن تعهد و سپردن وثیقه خواستار آزادی خانم کلوتید ریس شد این موضوع به قوه قضائیه منعکس تا برابر مقررات خویش عمل نماید.

کلوتیلدریس بیست وچهارساله روز دهم تیرماه هنگام خروج از ایران دستگیر شد. اتهام وی جمع آوری اطلاعات برای سفارت فرانسه در تهران درخصوص اعتراضات بعد ازانتخابات عنوان شد. ولی این دختر جوان فرانسوی گفت که تنها برداشت های شخصی خود از تظاهرات مردمی رابرای دوستانش و یک موسسه تحقیقاتی فرانسوی فرستاده بود. برناردکوشنر، وزیر خارجه فرانسه هم درخصوص اتهام جاسوسی به ریس گفت: دولت فرانسه آنقدر با کمبود پرسنل روبرو نشده است که یک دختر جوان ۲۴ ساله را برای جاسوسی بفرستد.

اتهام نازک افشار نیز ارسال ایمیل به دوستان در خصوص وقایع پس از انتخابات واعتراضات مردمی بود. مقامات همچنین وی را متهم به "اغتشاش گری و ایجاد شبکه وپناه دادن به اغتشاشگران" کرده اند، اما مقامات فرانسوی گفته اند پناه دادن به معترضان یک سنت دموکراتیک ارویایی است.

انگلیس: رسام وظیفه مشروعش را انجام داده است

اما انگیسی ها هم که در روزهای قبل و بعد از انتخابات دهم، در مرکز توجه مقامات امنیتی قرار داشته و به تحریک مردم و تشویق اعتراضات مردمی متهم شده اند، به دستگیری و محاکمه حسین رسام، کارمند ایرانی سفارت انگلیس در تهران واکنش نشان دادند. یک سخنگوی بریتانیا دستگیری رسام را "سوء تعبییر فاحش مقامات ایرانی از وظایف کارمندان سفارتخانه های خارجی" خواند. دیوید میلیبند وزیر خارجه بریتانیا هم اتهامات مقامات قضایی ایران علیه حسین رسام را غیرقابل توجیه خواند.

مقامات انگلیسی بعد از دادگاه رسام اعلام کردند که این محاکمه برخلاف تضمین هایی بوده که مقامات ایرانی به مقامات انگلیسی داده بودند، اما قشقاوی سخنگوی وزارت خارجه بعدا گفت که چنین تضمین هایی به هیچ وجه به طرف انگلیسی داده نشده است.

رسام ابتدا به همراه هشت کارمندسفارت بریتانیا بعد از انتخابات دستگیر شد. هشت نفر از این افراد آزاد شدند.

هاله سحابی : روزآنلاین

پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
داماد مهندس سحابی در مصاحبه با روز:

هیچ خبری از هاله نداریم

همسر، هاله سحابی، عضو مادران صلح ایران و دختر عزت الله سحابی که 9 روز پیش در حالی در میدان بهارستان بازداشت شد که به گفته شاهدان عینی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و سر او شکافته بود، در مصاحبه با روز تاکید می کند که هیچ خبری از همسرش ندارد.

آقای مشایخی، همسر هاله سحابی می گوید: هیچ اطلاعی نداریم و همچنان پی گیر قضیه هستیم.

به گفته آقای مشایخی یک روز پس از بازداشت، همسرش تماس کوتاهی گرفته و خبر داده که در زندان اوین است اما غیر از این هیچ سخن دیگری نگفته است. او که به اتفاق عزت الله سحابی برای پی گیری وضعیت هاله سحابی بارها به دادگاه انقلاب، مراجعه کرده است، می افزاید: در دادگاه انقلاب به ما گفته اند که تا شنبه صبر کنید؛ما هم منتظریم ببینیم شنبه چه اتفاقی خواهد افتاد.

آقای مشایخی ضمن ابراز امیدواری که همسرش روز شنبه آزاد شود، می افزاید: تمام تلاش ما این است که بازداشت ایشان کوتاهتر شده و هر چه زودتر آزاد شوند و آقای ریاحی، وکیل همسرم نیز در این زمینه پی گیر هستند.

وی در خصوص ضرب و شتم شدید همسرش هنگام بازداشت هم می گوید: ما امیدواریم هر چه زودترشاهد آزادی ایشان باشیم و پس از آن اقدامات مقتضی را انجام خواهیم داد.

پیش از این عزت الله سحابی از وضعیت جسمی دخترش که به بیماری دیابت مبتلا است ابراز نگرانی و اعلام کرده بود که :حوالی ظهر روز چهارشنبه دخترم در اطراف میدان بهارستان توسط پژویی یشمی رنگ به شماره شهربانی 282 ل 74، ایران 33 ربوده شده و.افراد لباس شخصی با ضرب و شتم و هتاکی نسبت به دخترم ضمن ایراد جراحت به وی او را به محلی نامعلوم منتقل كردند.

شورای فعالان ملی - مذهبی با صدور بیانیه ای به بازداشت هاله سحابی، فعال سیاسی و فرزند عزت الله سحابی، اعتراض کرده است.

شورای فعالان ملی مذهبی در بیانیه خود "از روندی که حاکمیت و دولت را بیش از پیش در برابر مردم قرار داده" اظهار تاسف کرده و "برخوردهای خشونت‌بار توسط نیروهای غیررسمی و رسمی با شهروندانی که منتقد و معترض به انتخابات «و دولت ۲۳ خردادی» هستند" را محکوم کرده است.

در پایان این بیانیه آمده است که با توجه به بیماری دیابت هاله سحابی ۵۴ ساله و زخمی شدن او در هنگام دستگیری، سلامتی خانم سحابی به شدت تهدید می‌شود.

هاله سحابی روز چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۸ و همزمان با مراسم تحلیف محمود احمدی نژاد در مجلس، در خیابان های اطراف مجلس بازداشت شد. به گفته شاهدان عینی "یک لباس شخصی با تی شرت راه راه طوسی سرمه ای که راه های پهن داشت و شلوار جین وکلاه کپی به او حمله کرد. ابتدا مردم هاله سحابی را از دست مامور نجات دادند. بعد چند مامور لباس شخصی دیگر با همان هیبت اقدام به پاشیدن گاز فلفل به طور مستقیا در چشم و صورت مردمی که او را نجات داده بودند کردند به طوری که چند نفر از صدمه وارد شده نمی توانستند ببینند. صورت کسانی که گاز فلفل خورده بودند قشری از پودر نارنجی رنگ پوشانده بود و درد بسیار شدیدی داشتند. هاله سحابی را به زور از دست مردم درآوردند و با باتوم به سرش زدند به طوری که سرش شکافت و خون آمد بعد او را سوار یک ماشین پژو یشمی رنگ به شماره ل 74ل282 ایران 33 کردند. در ماشین یک زن با مانتو و روسری نشسته بود که وقتی مردم باز خواستند در ماشین را باز کنند در ماشین را از تو قفل کرده و هاله سحابی را با خود برده اند."

مجازات آمران جنایت : روزآنلاین

پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
احمدی مقدم از فرماندهی برکنار می شود؟

درخواست مجازات آمران جنایت در بازداشتگاه ها

درحالی که در دو روز گذشته بسیاری از حامیان محمود احمدی نژاد و چهره های جناح حاکم مهدی کروبی را به خاطر انتشار نامه اش به هاشمی رفسنجانی و درخواست تشکیل یک هیات تحقیق ویژه برای رسیدگی به ضرب و شتم معترضان و تجاوز و تعرض به بازداشت شدگان مورد حمله شدید قرار داده اند، برخی دیگر از چهره ها و احزاب سیاسی خواستار رسیدگی به این موضوع و برکناری مسببان این فجایع شدند.

درهمین ارتباط جمشید انصاری رییس کمیته سیاسی فراکسیون اقلیت مجلس با انتشار مقاله ای تاکید کرد که: "در اولین اقدام با توجه به مسئولیت مستقیم سرتیپ احمدی‌مقدم در حوادث اخیر باید نسبت به برکناری وی اقدام شود".

جمشید انصاری با اشاره به توضیحات فرمانده نیروی انتظامی درباره اینکه "با ماموران خاطی در حوادث اخیر برخورد شده" اظهار داشت: "امروز جامعه ایران، بهت‌زده از فجایع و جنایاتی است که در مجموعه تحت مسئولیت سرتیپ احمدی‌مقدم رخ داده است به هیچ ‌وجه از این گونه توضیحات و شانه خالی‌کردن از مسئولیت‌ها قانع نمی‌شود."

این نماینده مجلس "اطلاع گسترده مردم از جنایات و فجایعی که در بازداشتگاه یاد شده و نیز در برخورد غیرقانونی و غیرانسانی با تعدادی از بازداشت‌شدگان" و همچنین "افزایش اعتراضات عمومی و حساس شدن نمایندگان مجلس و نخبگان کشور به عمق این فجایع" را ازجمله دلایل خود مبنی بر درخواست برکناری اسماعیل احمدی مقدم خوانده است.

این عضو فراکسیون اقلیت مجلس همچنین با اشاره به اینکه "مناسب‌تر این بود که احمدی مقدم نیز همانند آقای دری نجف‌آبادی در جریان قتل‌های زنجیره‌ای از مسئولیت خویش کناره‌گیری می‌کرد" خواستار برکناری تمام مامورانی شده که در وقوع فجایع اخیر، به ویژه "اذیت و آزار" بازداشت شدگان نقش داشته اند و خواسته است که کمیته منتخب مجلس نیز "بدون هرگونه ملاحظه سیاسی و جناحی، گزارش دقیق آنچه در بازداشتگاه‌ها اتفاق افتاده است را به مردم ارایه کند."

احمدی نژاد؛ مسئول فجایع اخیر

همزمان با درخواست برکناری فرمانده نیروی انتظامی کشور از سوی رییس کمیته سیاسی فراکسیون اقلیت مجلس، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران نیز در بیانیه ای نامه مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی را مورد توجه قرار داده و محمود احمدی نژاد را به عنوان مسئول مستقیم فجایع اخیر معرفی کرده است.

سازمان مجاهدین انقلاب در بیانیه خود نوشته: "به رغم دستور تعطیل زندان غیر قانونی کهریزک هر روز شاهد اخبار جدیدی در باره این زندان هولناک هستیم. علاوه بر این براساس اخبار متواتری که ظاهراً قابل انکار نیستند، رفتارهای حیوانی و وحشیانه با زندانیان کهریزک آن گونه که در نامه آقای کروبی به آقای هاشمی رفسنجانی آمده است، به مراتب دلخراش تر و دردناک تر از مرگ و شهادت براثر ضرب و شتم در این زندان است."

این تشکل اصلاح طلب در بیانیه خود جنایات رخ داده در بازداشتگاه کهریزک را فاجعه بار تر از آن خوانده که تاکنون از سوی مقامات رسمی کشور اعلام شده و در ادامه نوشته: "این اقدامات انسان را به یاد صحنه سازی های پس از فاجعه جنایت بار حمله لباس شخصی ها به کوی دانشگاه می اندازد که نهایتاً به محکومیت یک مأمور جزء به اتهام دزدیدن ریش تراش ختم شد. اما ابعاد جنایات ابوغریب کهریزک، شواهد و مدارک برجای مانده و شاهدان و بازماندگان آن و نیز حساسیت عمومی نسبت به این فاجعه بسیار بیشتر از آن است که به اقتدارگرایان حاکم اجازه دهد آن را به سرنوشت ماجرای کوی دانشگاه تهران تبدیل کنند."

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران همچنین در بیانه خود خطاب به "ملت شریف ایران" نوشته: "مسئول نهایی و پاسخگوی اصلی حوادث این زندان که زیر نظر نیروی انتظامی اداره می شده است، شخص آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی و آقای محصولی به عنوان وزیر کشور و رئیس شورای امنیت کشور است. این دو تن مسئول تمام تخلفات و رفتارهای غیر قانونی و اسفناک دو ماهه اخیر از جمله در زندان کهریزک علیه شهروندان هستند."

این تشکل سیاسی درپایان بیانیه خود نیز آورده است: "هرگونه اقدامی برای رسیدگی به تخلفات و قانون شکنی های دوماهه اخیر در نقض حقوق شهروندان و در رأس تمام آن ها جنایات ابوغریب کهریزک بدون توجه به مسئولیت وزیر کشور و رئیس دولت نهم به عنوان مسئولان اجرایی اصلی این تخلفات، اقدامی ناتمام و غیر بنیادین است و نمی تواند نگرانی ها را نسبت به امکان تکرار چنین جنایاتی در آینده منتفی سازد."

درکنار این اظهار نظرها و واکنش ها نسبت به جنایات روی داده در بازداشتگاه ها و همزمان با درخواست برکناری متخلفان، به ویژه احمدی نژاد، محصولی و احمدی مقدم، وبسایت رجا نیوز از رسانه های وابسته به دولت و حامی احمدی نژاد از تغییرات اساسی در ناجا خبر داد.

رجا نیوز در این باره نوشت: "ارتقاء درجه 4 نفر از فرماندهان ارشد، سبب ایجاد تحولاتی در ساختار نظامی و انتظامی کشور خواهد شد و علاوه بر این تغییرات سردار احمدی مقدم فرماندهی نیروی انتظامی با ارتقاء درجه به حوزه فعالیت سابق خود در نیروی مقاومت بسیج باز خواهد گشت."

این وبسایت اینترنتی توضیح بیشتری درباره رفتن احمدی مقدم از نیروی انتظامی نداده اما همزمانی اعلام این خبر نمی تواند با موضع گیری های اخیر درباره جنایت های روی داده در دستگاه تحت فرماندهی او، به ویژه بازداشتگاه کهریزک، بی ارتباط باشد.

به همت اکبر گنجی : روزآنلاین

پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
در پاسخ به اکبر گنجی انجام شد

حمایت 265 روشنفکر جهان از جنبش سبز ایران

به همت اکبر گنجی، جمع بزرگی از روشنفکران جهان، مانند یورگن هابرماس، مارتا نسبام، چارلز تیلور، نوام چامسکی، جوز راموز هورتا(برنده ی جایزه صلح نوبل در سال 1996)، نادین گوردیمر(برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال 1991)، اورهان پاموک(برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال 2006)، ماریو وارگاس یوسا(رمان نویس مشهور پرویی)، رابرت بلا، شیلابن حبیب، کورنل وست، هیلری پتنام، بنجامین باربر، هاوارد زین، مایکل والزر، طلال اسد، خوزه کازوناوا، نانسی فریزر، مارشال برمن، جوشوا کوهن، فیلیپ پتیت، ریچارد جی برنشتاین باامضای نامه ای برخوردهای حکومت جمهوری اسلامی با مردم را محکوم و از جنبش سبز مردم ایران، حمایت کردند.

پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد و رویدادهای بعد از آن، اکبرگنجی طی نامه ای به دبیرکل سازمان ملل متحد، ضمن تشریح شرایط ایران، شش درخواست مشخص را مطرح کرد. پس از آن در طول یک ماه، 265 تن از بزرگترین روشنفکران جهان با تأیید محتوای این نامه، آن را امضاء کردند تا در اختیار دبیرکل سازمان ملل متحد قرار گیرد. متن کامل نامه و اسامی امضا کنندگان آن به شرح زیر است:

دبیر کل محترم سازمان ملل متحد

جناب آقای بان کی مون

انتخابات در نظام جمهوری اسلامی به دلایل گوناگون آزاد، رقابتی و منصفانه نیست و هرگز به انتقال واقعی قدرت در ساختار سیاسی ایران نمی انجامد، زیرا:

مطابق اصل 110 قانون اساسی ایران، اکثریت قدرت و اختیارات در دست رهبر و نهادهای تحت امر اوست. و مطابق اصل 57 قاونون اساسی قوای سه گانه، یعنی قوه مجریه، قوه مقننه، قوه قضائیه، "زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت"(رهبر) قرار دارد. مردم ایران فقط در سه حوزه، یعنی ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، و شورای شهر، حقّ رأی دادن دارند. اما در همین سه حوزه هم حتّی اگر نمایندگان مردم در انتخاباتی رقابتی و منصفانه برگزیده شوند، باز هم نمی توانند نقش مهّمی در تغییر و اصلاح امور کشور داشته باشند، زیرا نهادهای انتصابی که مستقیماً تحت نظارت رهبر جمهوری اسلامی عمل می کنند، یعنی شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، و شورای عالی انقلاب فرهنگی، می توانند سدّ راه نهادهای انتخابی شوند، و اقدامات اصلاحی آن نهادها را خنثی کنند.

نکته مهم آن است که اختیارات واقعی رهبر در مقام عمل حتّی از اختیارات قانونی او در متن قانون اساسی هم بیشتر است، زیرا مطابق اصل 98 قانون اساسی ایران، تفسیر قانون اساسی با شورای نگهبان است که خود منصوب رهبر است. شورای نگهبان اختیارات رهبر را به آنچه در متن قانون اساسی آمده است محدود نمی داند، و مدعی است که دایره اختیارات رهبرجمهوری اسلامی هیچ محدودیتی ندارد.

انتخابات ایران در چارچوب این محدودیتهای تنگ برگزار می شود. تازه در این چارچوب تنگ مخالفان سیاسی حق کاندیدا شدن ندارند، و فقط کسانی می توانند کاندیدا شوند که به اسلام، قانون اساسی، و ولایت مطلقه فقیه اعتقاد و التزام عملی دارند. شورای نگهبان در انتخابات مجلس کنونی حدود 2000 تن از داوطلبانی واجد شرایط را رد صلاحیت کرد و به آنان اجازه شرکت در انتخابات را نداد. در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز شورای نگهبان صلاحیت 471 نفر را رد کرد و فقط صلاحیت چهار تن را که طی سه دهه گذشته از مسئولان اصلی نظام جمهوری اسلامی بوده اند، تأیید کرد. و از میان این چهار تن، رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه ۱۹ ژوئن در تهران، صریحاً اذعان کرد که نظرات او به یکی از کاندیداها، یعنی محمود احمدی نژاد، نزدیکتر است.

انتخابات روز 12 ژوئن 2009 با مشارکت 80 درصد مردم ایران و در همین چارچوب رقابتی تنگ و از پیش گزینش شده برگزار شد. اما متأسفانه همین آزادی محدود نیز در انتخابات اخیر عملاً نادیده گرفته شد، و محمود احمدی نژاد رسماً برنده این انتخابات اعلام گردید. اکثریت مردم ایران اعتقاد دارند که رأی آنها در این انتخابات خوانده نشده است. مردم ایران در سراسر کشور در اعتراض به این تخلفات انتخاباتی که نقض آشکار حق آنها در تعیین سرنوشتشان است به شیوه ای بسیار مسالمت آمیز دست به اعتراضهای گسترده و آرام زده اند. متأسفانه دولت جمهوری اسلامی در رویارویی با این اعتراضات آرام و متمدنانه با خشونت به سرکوب گسترده مردم اقدام کرده است، و در این میان شماری از مردم بیگناه، و خصوصاً دانشجویان دانشگاههای سراسر ایران را توسط نیروهای نظامی و شبه نظامی خود به خاک و خون کشیده است، شمار زیادی از فعالان سیاسی و مدنی را در سراسر ایران به نحو غیرقانونی بازداشت کرده است، و همزمان تمام شبکه های ارتباطی کشور را مختل کرده، و فعالیت خبرنگاران و ناظران بی طرف بین المللی را در ایران بشدّت محدود ساخته است

ما روشنفکران، فعالان سیاسی و مدافعان حقوق و آزادی های دموکراتیک از جنابعالی درخواست می کنیم اعتراض گسترده مردم ایران را مورد توجه قرار دهید و نسبت به احقاق حقوق قانونی و دموکراتیک آنها اقدامات عاجل زیر را به عمل آورید:

1- تشکیل یک کمیته ی بین المللی حقیقت یاب به منظور بررسی فرآیند رأی گیری، شمارش آرا و اعلام نتایج موارد تقلب و دستکاری در آرای مردم.

2- اعمال فشار به دولت ایران جهت ابطال انتخابات تقلبی و برگزاری انتخابات آزاد، رقابتی و منصفانه زیر نظر سازمان ملل متحد.

3- اعمال فشار به دولت ایران جهت آزادی کلیه زندانیان اعتراض های اخیر.

4- اعمال فشار به دولت ایران جهت رفع توقیف از رسانه های تعطیل شده در روزهای اخیر، و به رسمیت شناختن حق مردم ایران در زمینه آزادی اظهار نظر و اعتراض مسالمت آمیز به نتایج انتخابات اخیر.

5- اعمال فشار به دولت ایران جهت ممانعت از هرگونه سرکوب و اعمال خشونت علیه مردم ایران.

6- به رسمیت نشناختن دولت کودتایی احمدی نژاد و عدم همکاری با آن از سوی تمامی دولت ها و مجامع بین المللی.

اسامی امضا کنندگان

این نامه بعد از مدتی به امضای سرشناس ترین چهره های فکری و فرهنگی جهان رسید که اسامی آنان در زیر می آید.

1. Akbar Ganji, journalist

2. Jürgen Habermas (J.W.Goethe Universitaet, Frankfurt)

3. Noam Chomsky, MIT

4. Charles Taylor, McGill University

5. Martha Nussbaum, University of Chicago

6. Jose Ramos-Horta, (Recipient of the Nobel Peace Prize, 1996)

7. Orhan Pamuk, (Recipient of the Nobel Prize for Literature, 2006)

8. Nadine Gordimer, (Recipient of the Nobel Prize for Literature, 1991)

9. Mario Vargas Llosa (Novelist, Peru)

10. Robert Bellah, UC-Berkeley

11. Seyla Benhabib, Yale University

12. Cornel West, Princeton University

13. Hilary Putnam, Harvard University

14. Benjamin Barber, Senior Fellow, Demos

15. Craig Calhoun, Social Science Research Council

16. Howard Zinn, Boston University

17. John Esposito, Georgetown University

18. Michael Walzer, Princeton University

19. Adam Michnik, essayist, Poland

20. Ahmad Rashid, journalist, Pakistan

21. Talal Asad, City University of New York

22. Jose Casanova, Georgetown University

23. Joel Rogers, UW-Madison

24. Todd Gitlin, Columbia University

25. Ira Katznelson, Columbia University

26. Nancy Fraser, New School University

27. Marshall Berman, City University of New York

28. Joshua Cohen, Stanford University

29. Philip Pettit, Princeton University

30. Jane Mansbridge, Harvard University

31. Richard J. Bernstein, New School University

32. Jean-Francois Julliard, Secretary General, Reporters Without Borders

33. Frank Cunningham, University of Toronto, FRSC

34. Nancy L. Rosenblum, Harvard University

35. Stanley Aronowitz, Graduate Center, City University of New York

36. Ashis Nandy, Center for Developing Studies, India

37. Nasr Hamed Abu Zayd, University of Humanistics

38. David Held, London School of Economics

39. Steven Pinker, Harvard University

40. Jerome Kagan, Harvard University

41. Rebecca Newberger Goldstein, Harvard University

42. Adam Habib, University of Johannesburg

43. Gayatri Reddy, University of Illinois at Chicago

44. Ian Buruma, Bard College

45. Saskia Sassen, Columbia University

46. Ariel Dorfman, Duke University

47. Michael Berube, Pennsylvania State University

48. Steven Lukes, New York University

49. Mary H. Kaldor, London School of Economics

50. John Keane, University of Westminster

51. Mark Lilla, Columbia University

52. Stephen Lewis, McMaster University (Canada)

53. Anne Norton, University of Pennsylvania

54. Hent de Vries (Johns Hopkins University)

55. Tom Farer, University of Denver

56. Veena Das, Johns Hopkins University

57. Corey Brettschneider, Brown University

58. Udo Schuklenk, Queen University

59. Lucas Swaine, Dartmouth College

60. Jonathan Rosenbaum, Film Critic

61. Claus Offe, Hertie School of Governance, Berlin

62. Genevieve Fuji Johnson, Simon Fraser University

63. Alice Amsden, MIT

64. Thomas Keenan, Bard College

65. Hussein Banai, Brown University

66. Stephen Eric Bronner, Rutgers University

67. Mary Ann Tetreault, Trinity University

68. Rabbi Michael Lerner, Tikkun Magazine

69. Martin Shaw, University of Sussex

70. William R. Roff, Columbia University

71. Joanne Rappaport, Georgetown University

72. David Goldfischer, University of Denver

73. Arthur Danto, Columbia University

74. Nubar Hovsepian, Chapman College

75. Ann Elizabeth Mayer, University of Pennsylvania

76. Beverley Milton-Edwards, Queens University

77. Andrew Arato, New School University

78. Anthony Chase, Occidental College

79. Dale Eickelman, Dartmouth College

80. Roger Hamburg, Indiana University

81. William Shepard, University of Cantebury

82. Delphine Abadie, University of Montreal

83. Laury Braco, University of Montreal

84. Kamran Matin, University of Sussex

85. Christian Nadeau, University of Montreal

86. Christine Straehle, University of Montreal

87. Veronica Ponce, Marianopolis College

88. Joseph Levine, University of Massachusetts

89. John Sanbonmatsu, Worcester Polytechnic Institute

90. Massimo Rosati, University of Rome 'Tor Vergata'

91. Hasan Jashari, SEE University

92. Mujeeb Khan, UC Berkeley

93. Margaret Scott, New York University

94. Joy Tong Kooi Chin, National University of Singapore

95. Susan Moeller, University of Maryland

96. Avideh Mayville, American University

97. Alistair M. Macleod, Queen’s University

98. Carol Gould, Temple University

99. Louise Antony, University of Massachusetts

100. Delfina Serrano, ILC, CCHS-High Council for Scientific Research, Madrid

101. Dr. Peter Admirand, The Irish School of Ecumenics, Trinity College Dublin

102. Laura Santos, University of Minho, Portugal

103. Kwadwo Appiagyei-Atua, University of Ghana

104. Martin Blanchard, Université de Montréal

105. Patrick Turmel, Universite de Laval.

106. Elizabeth Shackman Hurd, Northwestern University

107. Chung Ryoa, University of Montreal

108. Awad Halabi, Wright State University

109. David Schweickart, Loyola University Chicago

110. Norman Birnbaum, Georgetown University

111. David Ingram, Loyola University

112. Fazal Khan, University of Georgia School of Law

113. Madhavi Sunder, University of California, Davis

114. Sophie-Jan Arrien, Univesity of Laval

115. José Portela, Instituto Politecnico de Viana do Castelo, Portugal

116. Lise Sedrez, California State University, Long Beach

117. Kurt Jacobs, University of Massachusetts, Boston

118. Dominic Martin, University of Montreal

119. Devdatt Dubhashi, Chalmers University

120. Charles Butterworth, University of Maryland

121. B. Chandrasekaran, Ohio State University

122. Sohrab Behdad, Denison University

123. Nissim Mannathukkaren, Dalhousie University

124. Henrik Jeldtoft Jensen, Imperial College London

125. Marilena di Mucchianico, London School of Economics

126. Joana Baguenier, University of Minho, Portugal

127. William A. Graham, Harvard University

128. Catherine Lu, McGill University

129. Mariano Torcal, Universidad Pompeu Fabra in Barcelona

130. Daniel Brumberg, Georgetown University

131. José Portela, Instituto Politecnico de Viana do Castelo, Portugal

132. Kathleen Howard Sutherland, Bowling Green State University

133. Jesse Lemisch, City University of New York

134. Stephen Zunes, University of San Francisco

135. Pauline Artemenko, University of Sorbonne

136. Michael Urban, University of California, Santa Cruz

137. Thomas Scanlon, Harvard University

138. Matthew Evangilista, Cornell University

139. Arien Mack, New School University

140. Brendan Simms, Cambridge University

141. Alan Bundy, University of Edinburgh

142. Jeroen Gunning, University of Aberystwyth

143. Wai Chee Dimock, Yale University

144. Kathy Kelly, Voices for Creative Nonviolence

145. Lewis Gropp, editor Qantara.de

146. Andrei Codescu, Louisiana State University

147. Leslie Sklair, London School of Economics and Political Science

148. Simon Critchley, New School University

149. Dr. Byron Miller, University of Calgary, Canada

150. Dr. Liza McCoy, University of Calgary, Canada

151. Dr. Tom Langford, University of Calgary, Canada

152. Dr. Gillian Ranson, University of Calgary, Canada

153. Timur Kuran, Duke University

154. Astrid M. O’Brien, Fordham University

155. Susan Buck-Morss, Cornell University

156. Leslie Miller, University of Calgary

157. Martin Beck Matuštík, Arizona State University

158. Claudio Lomnitz, Columbia University

159. Danny Postel, writer

160. Sandra Bartky, University of Illinois at Chicago

161. David Burrell, University of Notre Dame

162. Baber Johansen, Harvard University

163. Micheline Ishay, University of Denver

164. Ronald F. Thiemann, Harvard University

165. John Owens, University of Westminster

166. Ronald Beiner, University of Toronto

167. Andrew Norris, University of California, Santa Barbara

168. Jenny White, Boston University

169. Thomas McCarthy, Northwestern University

170. Ophelia Benson, Butterflies and Wheels

171. Richard Tapper, University of London

172. Michael Perry, Emory Law School

173. Volker Kaul, University of Salerno, Italy

174. Andrew Murphy, Rutgers University

175. Anne McClintock, University of Wisconsin, Madison

176. Rob Nixon, University of Wisconsin, Madison

177. Augustus Richard Norton, Boston University

178. Theresa M. Kelley, University of Wisconsin, Madison

179. Tejumola Olaniyan, Univesity of Wisconsin, Madison

180. Todd Shepard, Johns Hopkins University

181. Steven Fish, University of California, Berkeley

182. Matthias Riedl, Central European University

183. Tine Stein, Social Science Research Center/Berlin

184. Rogers M. Smith, University of Pennsylvania

185. Alia Hogben, Canadian Council for Muslim Women

186. Libby Newman, University of Pittsburgh

187. Charles Perrow, Yale University

188. E. Valentine Daniel, Columbia University

189. Antonia Grunenberg, University of Oldenburg

190. Gayatri Reddy, University of Illinois at Chicago

191. Alexander Welsh, Yale University

192. Robert W. Mitchell, Eastern Kentucky University

193. Irwin Redlener, Columbia University

194. M. Norton Wise, University of California, Los Angeles

195. Stanley Rachman, University of British Columbia.

196. Paul Ekman, Professor Emeritus, UCSF

197. Gary Giroux, Texas A&M University

198. Merle Goldman, Boston University

199. Michel Bonnin, Ecole des Hautes Etudes en Sciences Sociales

200. Katayoun Chamany, New School University

201. Arlie Russell Hochschild, University of California, Berkeley

202. Robert Grant, University of Glasgow

203. John Dupré, University of Exeter

204. Gyorgy Markus, The University of Sydney

205. Maria R. Markus, University of New South Wales

206. Dana Villa, University of Notre Dame

207. Jean-Philippe Béja, CNRS-CERI Sciences-Po, Paris

208. Anne-Marie Roviello, Université Libre de Bruxelles

209. W. Richard Scott, Stanford University

210. Lionel Tiger, Rutgers University

211. Theodore M Porter, University of California, Los Angeles

212. Radoslaw Rybkowski, Jagiellonian University

213. Jean-François Huchet, French Centre for Research on Contemporary China

214. Ruth Chang, Rutgers University

215. Jacek Debiec, New York University

216. Cathy Schneider, American University

217. Robert L. Park, University of Maryland

218. Peter Galison, Harvard University

219. Annabelle Lever, London School of Economics

220. Carlos Dews, John Cabot University

221. Benno Torgler, Queensland University of Technology

222. Nick Humphrey, London School of Economics

223. Katerina Naumenko, Moscow State Institute of International Relations

224. Etienne Tassin, University of Paris Diderot

225. Paul Jobin, University of Paris Diderot

226. Meredeth Turshen, Rutgers University

227. Martine Leibovici, University of Paris Diderot

228. Matthew Rabin, UC-Berkeley

229. Wendy Doniger, University of Chicago

230. Jeff McMahan, Rutgers University

231. Marcello Antosh, Rutgers University

232. Evan M. Daniel, New School for Social Research

233. Eva Hoffman, writer

234. Paul Nicholson, Parsons The New School for Design

235. Mark Dow, writer

236. Claudia Bedrick, Publisher, Enchanted Lion Books

237. Dina Khapaeva, Smonly College

238. Tammy Ha, The New School University

239. Peter Holslin, writer

240. Emily Bills, New School University

241. Katie Davis, Harvard University

242. Alexandra Chasin, Lang College

243. Heine A. Holmen, University of Oslo

244. Renata Salecl, University of Ljubljana

245. Mona Ali, Vassar College

246. Tiancheng Wang ,Columbia University.

247. Alexis Lycas, Ecole Pratique des Hautes Etudes

248. Rui Liu, Hefei No.6 High School, China

249. William Remley, New School for Social Research

250. Jesse Wozniak, University of Minnesota

251. Fatos Lubonja, writer and journalist

252. Anne Peretz, The Family Center

253. Michael Craig, China Rights Network

254. Holly M. Smith, Rutgers University

255. David Garland, New York University

256. Takuji Fujikawa, Nagasaki Institute of Applied Science (Japan)

257. Aizoh, Kubo, Kyoto Univesity (Japan)

258. Samuel Scheffler, New York University

259. Richard Locke, MIT

260. Susanna Siegel, Harvard University

261. Seana Shiffrin, UCLA

262. Richard Moran, Harvard University

263. Larry Diamond, Stanford University

264. Charles Parsons, Harvard University

265. David Little, Harvard University

بسیجی ها فحش می دادند : روزآنلاین

پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
بازار تهران هم سبز شد

بسیجی ها فحش می دادند و حریف می طلبیدند

بازار تهران دیروز هزاران بازدیدکننده سبز داشت؛ کسانی که برای "خرید سبز" آمده بودند و به دنبال خود ماموران رنگ و وارنگ دولت کودتا را نیز به بازار کشانده بودند. در میان ماموران، بیش از همه قیافه بسیجی هایی جلب توجه می کرد که بسیار کم سن و سال بودند، بیشترشان حتی ریش در نیاورده بودند، اما همگی شان ترسیده و عصبی، مرتب چوبدستی های بلند خود را تکان و فحش می دادند.

به دنبال تعیین روز 21 مرداد به عنوان روز"خرید سبز" از سوی حامیان جنبش سبز، دیروزاز صبح زود ماموران نظامی و امنیتی به سوی بازار سرازیر شدند و دهانه های آن را در اختیار گرفتند. به این ترتیب بازاریان پیش از آنکه کرکره حجره های خود را بالا بکشند، بافضایی امنیتی رو به رو شدند که ناشی از حضور ماموران بی شماری بود که در داخل و خیابان های اطراف بازار و در مسیر های ورودی آن موضع گرفته بودند. اغلب ماموران از نیروی انتظامی و بسیج بودند. بسیجی ها مانند روزهای گذشته لباس شخصی و كاور پلنگی پوشیده بودند و همگی با خود چوبدستی داشتند. آنها که اغلب در سنین نوجوانی بودند و حتی ریش بیشترشان در نیامده بودند، چوبدستی های تراشیده بلندی در دست داشتند و مرتب فریاد می زدند و فحش های رکیک می دادند. ماموران نیروی انتظامی بیشتر به دنبال پراكندن مردم و عربده كشیدن به قصد ایجاد ترس بودند، اما بچه بسیجی ها که ترس از صورت هایشان می بارید، فقط فحش می دادند و عابرین را به مبارزه می طلبیدند.

هر كسی به آنها نگاه می كرد، انها را به وحشت می انداخت طوری که بلافاصله می گفتند:واسه چی نگاه می کنی... و بعد با او درگیر می شدند، زن و مرد هم نداشت.

از چهارراه گلوبندك تا چهارراه سیروس هم در قرق موتورسواران نیروی انتظامی بود كه لباس سیاه به تن داشتندو از ایستادن مردم در پیاده‌روها و خیابان‌ها ممانعت به عمل می آوردند.

حضور این حجم از ماموران، باعث اعتراض بسیاری از حجره داران شد؛ آنان زیر لب به ماموران دشنام می دادند و می گفتند "این زور گویی کی تمام می شود؟"

بسیاری از مردمی هم كه به عادت همیشه برای خرید آمده بودند، با حیرت به این صحنه ها نگاه می کردند و از مغازه داران می پرسیدند: چه خبر است؟ و وقتی متوجه جریان می شدند خنده ای میكردند وگاه به مردان و زنان سبزپوشی که در بازار در حال حرکت بودند، با انگشتان شان علامت پیروزی می دادند.

در این میان و در حالیکه حضور عابرانی با نشانه های سبز، بر بازار سنگینی می کرد، خبر رسید که دكتر زهرا رهنورد همسر میر حسین موسوی هم در بازار است و جمعیت دور او جمع شده اند و مشغول شعار دادن هستند. اما در ساعت یازده نیروهای امنیتی از سمت مولوی وارد بازار شدند و همسر میر حسین موسوی را به خارج از بازار راهنمایی كردند. این خبر در همه بازارچه ها پیچید، هر چند به هر حال افراد زیادی خانم رهنورد را ندیدند.

حضور ماموران لحظه به لحظه بیشتر می شد؛از حدود ظهر عملا متر به متر در بازار تهران مامور بود و اغلب آنها نیز باتوم به دست داشتند. آنها همه جا را زیر نظر داشتند؛چرا که به هر شکل « بازار باید آرامش داشته باشد. فضای اقتصادی برای شکل‌گیری نیاز به آرامش دارد. »[ دبیرکل جامعه انجمن‌های اسلامی اصناف و بازار ]. اما نظر این نماینده وابسته به حزب تجارـ موتلفه اسلامی ـ نظر همه بازاریان نبود، به همین دلیل آنان در روز تحلیف احمدی نژاد در مجلس نیز، حجره های خود را تبدیل به محلی برای الله اكبر گفتن وپناه دادن به زخمی ها كرده بودند.

به تدریج صدای شعارها هم بلند شد و در زیر طاق های بازار پیچید. ماموران همراه لباس شخصی ها و بچه بسیجی ها به ضرب و شتم مردم پرداختند. در این درگیری هاکه عمدتا بین نیروهای کودتا و پسران جوان و دخترانی كه مچ بند سبز بسته بودند رخ داد، تعدادی زیادی مجروح و بازداشت شدند. این درگیری ها، فضای بازار را به شدت برهم ریخت تا جایی که حجره داران یک به یک شروع به بستن حجره های خود کردند؛بخصوص که در همین حین خبر رسید چند مغازه توسط نیروهای ویژه و لباس شخصی تخریب و اموال آن دزدیده شده تا بدین ترتیب تقصیر ها به گردن مردم و حامیان موج سبز نوشته شود. بعد از پخش این خبر، از حدود ساعت 2 به بعد بازار طلافروشان یكپارچه تعطیل شد؛ هر چند طلافروشان اغلب به میان مردم آمدند و آنها هم شروع به قدم زدن در طول پاساژ ها کردند.

به این ترتیب موج سبز به بازار رسید. مثل روزهای پیشین، مجروح و بازداشتی به جای گذاشت اما ترس بیشتری هم روی صورت بچه بسیجی هایی آورد که اولین تجارب ضرب و شتم جوانان کشورشان را تجربه می کردند.

تجاوز : روزآنلاین

پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
همزمان با حمله دولتی ها به کروبی

نمایندگان
از تجاوز
حرف نزنند

علی لاریجانی، رئیس مجلس هشتم دیروز در حالی آزار جنسی بازداشت شدگان را تکذیب کرد که برخی نمایندگان مجلس در گفت و گو با "روز" وجود چنین گزارشاتی را تایید کردند؛ هر چند آنها این را نیز افزودند که از مصاحبه در این مورد منع شده اند و در صورت انتشار این اخبار هم آنها را تکذیب خواهند کرد. همزمان رسانه های حامی دولت کودتا که زمینه های برای برخورد با مهدی کروبی را فراهم می آورند، تا جایی پیش رفتند که به صراحت خواستار احضار وی توسط مسئولین قضایی شدند.

این بحث ها در شرایطی مطرح می شود که یکی از نمایندگان مجلس به روز می گوید: "در دیدار اعضای کمیته ویژه مجلس از زندان اوین، چند تن از زندانیان به صراحت از آزار جنسی سخن گفتند، هر چند از لفظ تجاوز استفاده نکردند و در حد آزار جنسی مساله را طرح کردند".

به عبارت دیگر قبل از انتشار نامه مهدی کروبی به رئیس مجلس خبرگان رهبری، علی لاریجانی و سایر مسولان از این موضوع اطلاع داشته اند.

این نماینده مجلس با ابراز تعجب از موضع دیروز علی لاریجانی می افزاید: بهتر بود ایشان چند روزی تامل میکردند تا حداقل ظاهر قضیه حفظ شود؛ چون از زمان صحبت ایشان مبنی بر پیگیری موضوع تا زمان تکذیب قضیه از سوی ایشان زمان چندانی طول نکشیده. در این فاصله کم چه اتفاقی افتاده، آن مهم است.

به گفته این نماینده مجلس، "مساله آزار جنسی و تجاوز به زندانیان نیاز به بررسی بیشتر دارد و نمی توان با سیاسی کاری، صورت مساله را پاک کرد چون افکار عمومی پاسخی قانع کننده در این زمینه را طلب می کند."

از سوی دیگر روز گذشته اعضای کمیته ویژه بررسی وضعیت بازداشت شدگان در زندان اوین با بازداشت شدگان دیدار کردند. در این دیدار نیز بحث آزار جنسی مطرح شده و این بار تعدادی از زندانیان، جزئیات بیشتری از شکنجه ها، تجاوز و آزار جنسی را گفته اند.

بر اساس این گزارش یکی از نمایندگان مجلس به طور کامل این جزئیات را یادداشت کرده است، اما بخش های خبری صدا و سیمای جمهوری اسلامی تنها به پخش تصاویری از این دیدار اکتفا واز انتشار خبر در مورد آنچه بین زندانیان و نمایندگان گذشت، خودداری کردند.

روز دوشنبه نیز یک عضو هیات رئیسه مجلس به "روز" گفته بود که در گزارشات کمیسیون امنیت ملی مجلس و همچنین کمیته پی گیری بازداشت شده های اخیر، گزارشاتی مبنی بر تجاوز به زندانیان وجود دارد.

اصل تجاوز اثبات شده است

همزمان، مجید انصاری، چهره شاخص مجمع روحانیون مبارز اعلام کرد که موارد اعلام شده از سوی آقای کروبی بسیار بیش از اینهاست.

انصاری تصریح کرد: با کمال تاسف اینها صحت دارد و آدم باید به قول امیرالمومنین (ع) آرزوی مرگ کند که در جمهوری اسلامی کار به اینجا برسد که چنین فجایعی رخ دهد... نه یک مورد بلکه متعدد بوده است.

عضو مجمع روحانیون مبارز در گفتگو با ایرنا تاکید کرده که اصل قضیه قطعی و اثبات شده و گزارش آن برای مقامات رفته است.

اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی هم اعلام کرد که دانسته های کروبی از این جنایت، فراتر از شنیده ها از این و آن است. وی در گفتگو با بی بی سی با اشاره به برخورد دوگانه علی لاریجانی با واقعه که در ظرف یک روز نظر او از "بررسی" را به "تکذیب" تغییر داده از چنین چرخشی اظهار شگفتی کرد.

انتقاد موسوی از وضعیت زندان ها

میرحسین موسوی، کاندیدای معترض انتخابات 22 خرداد هم در همین ارتباط اعلام کرد : آنچه امروز در زندان‌های می‌گذرد به خوبی نشان‌‌دهنده ضرورت یک اصلاح عمیق در کشور است.

او در دیدار اعضای هماهنگی شورای اصلاحات با اشاره به اینکه "هیچ‌ یک از نیروهای دلسوز انقلاب نمی‌خواستند این حوادث روی دهد و بدتر آن با دروغ‌های پی در پی توجیه شود" گفت: بزرگترین دروغ آن است که خواست طبیعی مردم برای اصلاح را به بیگانگان نسبت دهند.

به گزارش سایت قلم نیوز موسوی این سوال را مطرح کرده است که: آیا اگر آمریکا تمام قدرتش را بسیج می‌کرد، می‌توانست به اندازه اتفاقاتی که در زندان‌ها افتاده است، به کشور و انقلاب لطمه بزند؟

گزارش‌ها درست باشد، عزای ملی است

محسن رضایی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز اعلام کرد در صورت تائید صحت این گزارش‌ها، تمامی مقام‌های مرتبط باید از مقام خود برکنار و محاکمه شوند.

او دیروز در دیدار با اعضای جمعیت حقوقدانان دفاع از حقوق بشر اظهار داشت: اگر در جمهوری اسلامی توسط یکی از ماموران عمل خلاف حیثیت و اخلاق صورت گیرد، باید عزای ملی اعلام شود، چه برسد به اینکه اعمال شنیع علیه تعدادی از جوانان کشور صورت گرفته باشد.

در کهریزک و اوین نبوده

لاریجانی روز گذشته در صحن علنی مجلس اعلام کرد:به دلیل حسایست موضوع مطرح شده از کمیته حقیقت‌یاب مجلس خواستم که درباره این موضوع تحقیق کند و در بررسیهای دقیق و جامع انجام شده درباره بازداشت‌شدگان در کهریزک و اوین هیچگونه موردی که مبتنی بر آزار و تجاوز جنسی باشد، مشاهده نشده است.

رئیس مجلس شورای اسلامی گفت که "از طریق دیگری نیز موضوع را پی گیری کرده و نتیجه همان است که در گزارش کمیته ویژه مجلس آمده است."

او با بیان اینکه "موضوع آزار جنسی بازداشت شدگان کذب است و امری که مبنای واقعی نداشت چه سر و صدایی به راه انداخت" افزود: این امر هشدارباش به سیاستمداران است که مراقبت کنند، در شرایط غبارآلود افکار عمومی و ادعایی را قبل از تحقیق آن هم تحقیق کافی به ثبت رسانه ها نرسانند تا دستاویز بیگانگان نشود.

رئیس مجلس ضمن تایید اینکه اشتباهاتی در بازداشتگاه کهریزک رخ داد، افزود: "ولی به هیچ وجه این تخلفات از این جنس نبود."

او گفت که "اگر آقای کروبی شواهد و بینه ای مبنی بر آزاد و تجاوز جنسی در اختیار دارد در اختیار مجلس بگذارد."

البته علی لاریجانی توضیح نداد که چگونه و بر اساس چه مستندات و مدارکی، تجاوز و آزار جنسی بازداشت شدگان را تکذیب می کند. آیا تمام بازداشت شدگان را به پزشکی قانونی فرستاده و گواهی عدم تجاوز برای تک تک انان دریافت کرده است؟ و اگر واقعا چنین چیزی صحت ندارد چرا نمایندگان مجلس از صحبت کردن و مصاحبه در باره آن منع شده اند؟

همزمان علا الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز نامه کروبی را دارای منطق قابل قبولی ندانست و اعلام کرد: صبح امروز با دادستان تهران درباره این نامه صحبت کردم و گفتم که نکات مندرج در این نامه موجب وهن نظام است. آقای مرتضوی هم گفتند که در تماس‌شان با حسین کروبی [فرزندکروبی]متوجه شده است که مستندات این نامه بر مبنای تلفن‌هایی است که افراد مختلف با دفتر روزنامه اعتماد ملی داشته‌اند.
به گفته وی، "اگر مبنای این نامه چنین چیزی باشد، جای تاسف دارد و پایه‌های آن بسیار سست است، چون هر فردی می‌تواند با هر ادعایی، مطلبی را عنوان کرده و با روزنامه تماس بگیرد."

نامه کروبی بر اساس مستندات نوشته شده

اما حسین کروبی، فرزند مهدی کروبی در واکنش به اظهارات بروجردی، ضمن ابراز تاسف از اینکه رییس كمیسیون امنیت ملی "مستندات نامه كروبی راتلفن خوانندگان روزنامه اعتمادملی" عنوان کرده است، گفت : "‌بنده بسیار متاسفم كه آقای بروجردی به عنوان رییس كمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان در مجلس بدون اینكه تحقیقات لازم را انجام دهد عحولانه قضاوت كرده است و شاید باید چنین نتیجه گیری كرد كه اگر تحقیقات این كمیته درباره مسائل بازداشت شدگان چنین باشد نتایج ان مشخص است كه چگونه خواهد شد."

وی در توضیح مكالمه تلفنی خود با سعید مرتضوی گفت:‌ " آقای مرتضوی در تماسی با بنده از من درباره مستندات نامه آقای كروبی پرسید و جویای این بود كه چه كسانی از میان مقامات و سرداران دوران دفاع مقدس با ایشان ملاقات كرده و این مستندات را ارائه كرده اند كه بنده نسبت به این موضوع ابراز بی اطلاعی كر."

وی با بیان اینكه تلفن هایی كه از سوی مردم به روزنامه اعتمادملی شده، پس از انتشار این نامه بوده است گفت: "‌من به ایشان گفتم كه پس از انتشار نامه كروبی تماس های تلفنی بسیاری با روزنامه اعتمادملی داشتیم كه یا از انتشار ان تشكر می كردند و یا اینكه اظهار می كردند خودشان جز كسانی بوده اند كه در بازداشت مورد ازار قرار گرفته اند. در همین راستا آقای مرتضوی از بنده جویای نام خبرنگارانی شد كه با افرادی كه با روزنامه تماس گرفته اند صحبت كرده اند كه من نام هیچ خبرنگاری را به ایشان نگفتم چرا كه روزی صدها تلفن به روزنامه درباره مسائل مختلف زده می شود و ممكن است كه از میان اعضای روزنامه در بخش های مختلف هر كسی پاسخگوی تلفن ها باشد بنابراین حتما فرد خاصی با این افراد صحبت نكرده كه بنده بخواهم نام شخص خاصی را به ایشان بگویم. از طرف دیگر من به ایشان گفتم كه همین طور خبرنگاران ما در روزنامه اعتمادملی تحت فشارهای شدید روحی قرار دارند به طوری این روزها برخی از انها خواستار استعفا از كار در روزنامه اعتمادملی شده اند".

بر اساس گزارش سایت اعتماد ملی، حسین كروبی همچنین در پاسخ به كسانی كه او را به انتشار اخباری خلاف واقع از سوی كروبی متهم می كنند گفت: ‌"‌این نامه را آقای كروبی بنابر مستنداتی كه در اختیار داشته نوشته است و با توجه به اینكه ایشان یك هفته است كه در سفر می باشد تنها بنده این نامه را دریافت و منتشر كردم."

برخی خواص بی بصیرت هستند

افشاگری کروبی در مورد برخورد تجاوز به بازداشت شدگان حوادث اخیر، حامیان احمدی نژاد و رسانه های حامی کودتا را به شدت عصبانی کرده است به طوریکه به جای پاسخگویی یا بررسی موضوع به تخریب این چهره اصلاح طلب پرداخته اند.

آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی از این جمله است که اظهار داشته: متأسفانه بعضى از نخبگان خودشان هم دچار بى‏بصیرتى‏اند؛ نمی‌فهمند؛ اصلاً ملتفت نیستند. یك حرفى یكهو به نفع جبهه‏اى كه همتش نابودى بناى جمهورى اسلامى است می پرانند.

بر اساس گزارش خبرگزاری فارس، آیت الله خامنه ای در دیدار اعضای دفتر رهبری گفته است: بلاهائى كه بر ملتها وارد میشود، در بسیارى از موارد بر اثر بى‏بصیرتى است. خطاهائى كه بعضى از افراد میكنند - مى‏بینید در جامعه‏ى خودمان هم گاهى بعضى از عامه‏ى مردم و بیشتر از نخبگان، خطاهائى میكنند. نخبگان كه حالا انتظار هست كه كمتر خطا كنند، گاهى خطاهایشان اگر كماً هم بیشتر نباشد، كیفاً بیشتر از خطاهاى عامه‏ى مردم است - بر اثر بى‏بصیرتى است؛ خیلى‏هایش، نمیگوئیم همه‏اش.

وی افزوده: اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یك وقت مى‏بینید آتش توپخانه‏ى تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتى است كه آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد؛ در شناخت دشمن خطا نكنیم. لذا بصیرت لازم است، تبیین لازم است.

آیت الله خامنه ای با بیان اینکه "جنگ روانی جزو اختراعات امروز نیست" افزوده است: شیوه‏هاش فرق كرده؛ این از اول بوده. خیلى هم ماهر بودند در این جنگ روانى؛ خیلى. آدم نگاه میكند كارهایشان را، مى‏بیند كه در جنگ روانى ماهر بودند. تخریب ذهن هم آسانتر از تعمیر ذهن است. وقتى به شما چیزى بگویند، سوءظنى یك جا پیدا كنید، وارد شدن سوء ظن به ذهن آسان است، پاك كردنش از ذهن سخت است. لذا آنها شبهه‏افكنى میكردند، سوء ظن را وارد میكردند؛ كار آسانى بود.

حمله گسترده به کروبی

بهد نبال انتشار نامه مهدی کروبی، رسانه های حامی کودتا، آتش بار خود را به روی وی گشودند، خبرگزاری دولتی ایرنا در همین ارتباط در سلسله مطالب و مصاحبه هایی بر لزوم تعقیب قضایی مهدی کروبی تاکید و اطرافیان او را متهم کرد که اطلاعات درستی به او نمی دهند. خبرگزاری فارس، نزدیک به سپاه پاسداران نیز در مصاحبه های هدفمندی، نامه کروبی را حركت خام، نسنجیده و به تعبیری ساده‌لوحانه خواند.

اما اوج حملات تخریبی به رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی از سوی روزنامه کیهان، حامی محمود احمدی نژاد صورت گرفته است. حسین شریعتمداری در سرمقاله روز گذشته این روزنامه، نامه کروبی به هاشمی رفسنجانی را "شایعه سازی بر اساس منبع سیاه" خواند و نوشت: با شناختی كه از مهدی كروبی در دست است و مخصوصاً طی چند ماه اخیر آشكارتر شده است به جرأت می توان گفت وی در حد و اندازه ای نیست كه خود این شایعه را با رعایت تمامی ترفندها و ریزه كاری های فنی تهیه كرده باشد.

شریعتمداری افزوده است: كروبی طی چندماه اخیر به یكی از سهل الوصول ترین شخصیت های مورد نیاز برای دشمنان ایران اسلامی و مردم شریف آن تبدیل شده و به قول وزیر آن پادشاه، ارزان شده است كه ارزان خریده می شود!
شریعتمداری هدف از ارسال نامه کروبی را "شایعه پردازی و فضاسازی برای سوءاستفاده دشمنان بیرونی" دانسته و مدعی شده است: اگرچه مهدی كروبی برای بسیاری از اطرافیان خود نیز قدر و منزلتی ندارد تا آنجا كه مسئول ستاد انتخاباتی وی، پای صندوق رای، برگه رای خود را به همه نشان می دهد تا بدانند او آنقدر كم هوش و كودن نیست كه به كروبی رای بدهد! ولی مردم برای قدر و منزلت انقلاب و نظام اسلامی خود ارزش فراوانی قائلند و اجازه نمی دهند افرادی مثل مهدی كروبی برای خوشامد عوامل سیا و موساد، با حیثیت آنها بازی كند!

شریعتمداری همچنین خواستار احضار کروبی از سوی دستگاه قضایی شده و نوشته است: در این زمینه باید به قول حضرت امام(ره) نگاه حكومتی داشت و جرم انجام شده را عادی تلقی نكرد.

مهدی کروبی در نامه خود خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشته بود: "عده‌ای از افراد بازداشت‌شده مطرح نموده‌اند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نموده‌اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کرده‌اند به طوری‌که برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیده‌اند و در کنج خانه‌های خود خزیده‌اند."

کروبی گفته است "اگر این رفتارهای شناعت آمیز را به طور متواتر از افراد مختلف که در روزهای اخیر آزاد شده اندنشنیده بود، باورشان برایش سخت بود."

مهدی کروبی در نامه خود از منابع خبری خود نام نبرده، اما نوشته است: "افرادی این مطالب را به من گفته‌اند که دارای پست‌های حساس در این کشور بوده‌اند. نیروهای نام و نشان داری که تعدادی از آنها نیز از رزمندگان دفاع مقدس بوده‌اند. این افراد اظهار داشته‌اند اتفاقی در زندان‌ها رخ داده است که چنانچه حتی اگر یک مورد نیز صدق داشته باشد، فاجعه‌ای است برای جمهوری اسلامی."

شرایط فعلی کشور : روزآنلاین

پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
نامه 254 نفر از مدیران
سه دهه اخیر

هشدار در مورد وضعیت کشور

بیش از 254 تن از مدیران ارشد 30 ساله نظام حمهوری اسلامی با انتشار بیانیه ای نسبت به شرایط فعلی کشور هشدار دادند و اعلام کردند : نظرهای انتقادی و راه حل های اصلاحی آقایان هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی و مهدی کروبی را باید جدی، همه جانبه و دلسوزانه برای کشور و نظام قلمداد کرد.

در این بیانیه که امضای مدیران سابق و فعلی نظام متشکل از وزرا، معاونان، استانداران، فرمانداران، روسا و استادان شاخص دانشگاه ها در دولت های اصلاحات، سازندگی، دوران جنگ 8 ساله و نمایندگان ادوار مجلس در پای آن به چشم می خورد تصریح شده است: اصرار بر حذف بخش مهمی از نیروهای اصیل انقلاب و اصلاح طلبان در قالب دستگیری های وسیع و محاکمه های نا موجه و نادیده گرفتن خواسته ها و اعتراض های بخش عمده یی از جامعه به نتایج انتخابات و نیز بی توجهی به پدیده های شومی مانند پدیده کهریزک که زشتی آن در عرصه ملی و بین المللی بر کسی پوشیده نیست، دامنه های این بحران را روز به روز شدیدتر و سرمایه های اجتماعی نظام را تخریب می کند. حداقل هایی برای خروج از این وضعیت بحرانی و نگران کننده می تواند اعتنا به همان پیشنهادهایی باشد که طی هفته های اخیر از سوی بزرگان و دلسوزان این کشور اعلام شده است.

متن کامل این بیانیه و اسامی امضا کنندگان آن به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم
انتخابات دور دهم ریاست جمهوری ایران صحنه یی بی نظیر از نشاط ملی، امید به آینده، اعتماد به نفس و انسجام اجتماعی آفرید. با تلاش همه خیرخواهان کشور به ویژه نخبگان و اصلاح طلبان همه ملت آمدند تا پیوندی از نسل های دیروز و امروز در پای صندوق های رای نمایش داده شده و وصیت و میراث سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) را که میزان، رای ملت است بار دیگر پاس دارند و از حق حاکمیت خود بر سرنوشت و رقابتی قانونمند و مدنی در چارچوب قانون اساسی دفاع کنند.امضا کنندگان افزودند؛ در جریان انتخابات و نیز پس از آن متاسفانه شرایطی پیش آمد که از هر نظر با این زمینه و باور متفاوت بود و مردم با نتیجه یی رو به رو شدند که در باور آنها نشست و وجدان عمومی نتوانست نسبت به آنچه اعلام شد، قانع شود. از اولین روز پس از انتخابات فضای رسانه یی و اطلاع رسانی کشور به نفع یک جریان سیاسی خاص محدود و وابسته شد، فعالان شناخته شده سیاسی به وضع و صورتی بی سابقه دستگیر شدند، رسانه به اصطلاح ملی تبلیغاتی وسیع و پردامنه علیه نامزدها و جریان های انتخاباتی رقیب دولت را سازمان داد و هرگونه امکان قانونی برابر برای معترضان به نحوه برگزاری و نتایج انتخابات در هر زمینه یی عملاً سلب شد.آنها با اشاره به اعتراضات مردم آورده اند؛ مردم در برابر درخواست روشن و ساده خود آن هم از طریق راهپیمایی مسالمت آمیز میلیونی و سکوت اعتراض آمیز مدنی به مهندسی (مدیریت) انتخابات متاسفانه با پاسخ ضرب و جرح و حبس بی سابقه یی مواجه شدند. مدیران ارشد دولت های گذشته و نمایندگان مجلس افزودند؛ ما که افتخار آن را داشته ایم که بخش عمده عمر خویش را با حضور در صحنه های مختلف انقلاب اسلامی سپری کنیم و توان اندک خود را در مقاطع و مراحل مختلف 30ساله اخیر در خدمت به تثبیت و شکوفایی نظام قرار دهیم، اکنون وظیفه خود می دانیم که با استمداد از همه دلسوزان کشور از مقام رهبری و مراجع عظام و علما و روشنفکران تا همه نهادها و مسوولان موثر بخواهیم که برای خروج کشور از شرایط فعلی چاره هایی عاجل به کار گیرند. نمی توان از کنار نگرانی های جدی و عمیق فعالان انقلاب و دست اندر کاران این نظام در طول سه دهه اخیر به آسانی گذشت و هر راه حل و پیشنهاد دلسوزانه یی را برای خروج از بحران، قربانی سناریوهای امنیتی و خطی و مشابهت سازی های نابجای تاریخی در فضای جانبدارانه رسانه یی کرد. امروز برجسته ترین علما، روشنفکران و دانشمندان جامعه و با تجربه ترین و آگاه ترین مقامات اجرایی و تقنینی کشور نگران وضعیت کنونی اند. مردم در برابر خواسته های مدنی خود در انتخابات و برخوردهای خشن پس از آن با فرزندان خود و دلسوزان انقلاب پرسش های اساسی دارند. پاسخ به این پرسش ها با تلاش برای به زور قرار دادن همه وقایع و حقایق دور و نزدیک سیاسی در قالب مدعای مدیریت کنندگان وضعیت فعلی به دست نمی آید. اقدام همه جانبه و فوری برای جلب اعتماد عمومی و ترمیم شکاف های سیاسی و اجتماعی پیش آمده ضروری است.

امضا کنندگان این نامه در خاتمه درخواست هایی را مطرح کرده اند: "نظرهای انتقادی و راه حل های اصلاحی مراجع عظام، استادان دانشگاه ها و نخبگان کشور همچنین آقایان هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی را باید به عنوان حاصل مدیریت عالی نظام در قوه مجریه و مقننه تا پیش از دولت نهم جدی، همه جانبه و دلسوزانه برای کشور و نظام قلمداد کرد. باید باور کنیم که به کمک همین تجربه ها و آگاهی ها باید راهی برای خروج از این بحران پیدا کرد. اصرار بر حذف بخش مهمی از نیروهای اصیل انقلاب و اصلاح طلبان در قالب دستگیری های وسیع و محاکمه های نا موجه و نادیده گرفتن خواسته ها و اعتراض های بخش عمده یی از جامعه به نتایج انتخابات و نیز بی توجهی به پدیده های شومی مانند پدیده کهریزک که زشتی آن در عرصه ملی و بین المللی بر کسی پوشیده نیست، دامنه های این بحران را روز به روز شدیدتر و سرمایه های اجتماعی نظام را تخریب می کند. حداقل هایی برای خروج از این وضعیت بحرانی و نگران کننده می تواند اعتنا به همان پیشنهادهایی باشد که طی هفته های اخیر از سوی بزرگان و دلسوزان این کشور اعلام شده است."
آخوندی (دکتر محمدصادق)، آرانی (مهندس علی)، آرمین (محسن)، آزاد ارمکی (دکتر تقی)، آستانه (محمود)، آشفته یزدی (دکتر کاظم)، آشوری، آقامیری (محمدعلی)، آقایی پور، ابتکار (دکتر معصومه)، ابراهیمبای سلامی، ابری نیا (دکتر کارن)، احمدی (علی اصغر)، احمدی نژاد (دکتر زهرا)، احمدیان (دکتر)، اسلامی (دکتر جعفر)، اسلامی (دکتر محمد)، اسماعیلی (مهندس محمد)، اعلانیان (دکتر مهدی)، افشار (دکتر حسین)، افشار (دکتر محمدهادی)، افشانی، افقه (مرتضی)، افقهی، الویری (مهندس مرتضی)، امامی (دکتر سیدجواد)، امامی (عبدالحمید)، امانی (شهربانو)، امینی (حسین)، انصاری (دکتر غلامرضا)، انصاری راد (حسین)، انصاری لاری (محمدابراهیم)، انصاری (جمشید)، اولیاء (علی اکبر)، باقری (علی)، باقریان نژاد، بخشنده (دکتر مهدی)، برخورداری (دکتر محمدعلی)، بروجردی (اشرف)، بقایی (دکتر فرشته)، بهرام (دکتر عباس)، بهزادیان (محمدرضا)، بیات (دکتر محمد)، پاینده (علی)، پشتان (دکتر جواد)، پنجه فولاد گران (محمدعلی)، پورسید آقایی، پورشریفی (دکتر حمید)، پورهاشمی (دکتر سیدجلال)، تابش (دکتر مسعود)، تابش (وفا)، تاج الدین (عبدالرحمن)، تاجیک اسماعیلی (دکتر عزیز الله)، تبادار (اسماعیل)، تحققی (مهدی)، ترک نژاد (احمد)، ترکاشوند (محسن)، ترکان (اکبر)، ترکان (مهندس اکبر)، تقوائیان (عزت الله)، تکفلی، توفیقی (دکتر محمدعلی)، جابریان (علی)، جلالی زاده (دکتر جلال)، جلالیان (دکتر علیرضا)، جلایی پور (دکتر حمیدرضا)، چراغعلی، چینی پرداز (رحیم)، حاجعلی فرد، حاجی (مرتضی)، حاجی میر آقا (دکتر حبیب)، حاضری (دکتر علی محمد)، حجتی (محمود)، حسین زاده (علی حسین)، حسین نیا کجیدی (محمد)، حسینی (دکتر سیدمحمود)، حسینی (سیداحمد)، حسینی (سیدمحمود)، حسینی (سیدصفدر)، حق شناس (ناصر)، حقیقت (مرتضی)، حناچی (دکتر پیروز)، حیدری (دکتر غلامرضا)، حیدری (علی)، خاتمی (سیدمحمد رضا)، خانزادی (دکتر مصطفی)، خانیکی (هادی)، خاوندی (دکتر علیرضا)، خرم (دکتر اسماعیل)، خرم (مهندس احمد)، خوانساری (مهندس مسعود)، خیرآبادی (دکتر مرتضی)، دادخواه (حسن)، دبیری (مهندس)، دنیامالی (معاون قالیباف)، دوزدوزانی (عباس)، دولتشاهی (دکتر محرم)، رازانی (دکتر اسد الله)، راستی (اسحاق)، راکعی (دکتر فاطمه)، رحمانی (علی اکبر)، رزمی (دکتر سیدحسن)، رسولی (حسن)، رسولی پور (دکتر رسول)، رسومی (عبدالرضا)، رضایی (دکتر علیگ)، رضایی بابادی (ابراهیم)، رضوی یزدی (حجت الاسلام محمد)، رعایایی (محمد)، رکن (دکتر امیررضا)، روح اللهی (دکتر محمدرضا)، زارع (ایرج)، زاهدی (عبدالمحمد)، زبردست (علی اصغر)، زحمتکش (علی اکبر)، زمانی قمی (محمود)، سازگارنژاد (امین)، سازگارنژاد (جلیل)، ساعدی (علی)، ساعی (دکتر علی)، سبحان اللهی (محمدعلی)، سراج (دکتر بهمن)، سراج زاده (دکتر سیدحسین)، سرمدی زاده (ابوالقاسم)، سعادت (قربانعلی)، سعیدنژاد (محمد)، سعیدی (لطف الله)، سفید (غلامعلی)، سلامتی (مهندس محمد)، سلامی (عبدالله)، سلطانی (دکتر ناصر)، سلطانی فر (مسعود)، سوداگر (دکتر احمد)، سیادت (عطاءالله)، سینکی (حسن)، شاه اویسی (حسین)، شدیدزاده (جاسم)، شریعتی دهاقانی (محمد)، شریف زادگان (دکتر محمدحسین)، شریفی (مجید)، شکوری راد (دکتر علی)، شکیبی، شورانگیز (کریم)، شهرابی (دکتر مهدی)، شیخ رضایی (دکتر محمدسعید)، شیرزاد (دکتر احمد)، صالح آبادی (علی)...

صالح جلالی (رضا) صالحی (دکتر محمدتقی)، صالحی (مهندس عبدالرحیم)، صحرائیان (غلامرضا)، صدیقی (دکتر مجتبی)، صفایی مقدم (مسعود)، صفایی (ذبیح الله)، صفایی (مقدم دکتر مسعود)، صوفی (علی)، ضیایی (دکتر وحید)، طالبی (عبدالله)، طالقان نژاد (محمد)، طاهری (حسن)، طهائی (حمید)، ظفرزاده، ظفرقندی (دکتر محمدرضا)، عابدی (دکتر مهرداد)، عدالت (دکتر حمیده)، عرب خابوری (دکتر داود)، عشقیار (دکتر نصرت الله)، عظیمی (مهندس احمد)، عمودی (قاسم)، غرقی امینی، غلامی (دکتر احمد)، غیاثی (محمد)، فائقی (سعید)، فتحی (دکتر سیدحمید)، فراهانی (دکتر محمدنقی)، فرهنگی (دکتر حسن)، فریدونی، فلاحی نژاد (دکتر مسعود)، فهیمی پور (مهندس مهدی)، فیوضات (دکتر ابراهیم)، قائم پناه، قانعی راد (دکتر محمدامین)، قبادیان (برات)، قدیانی (مهندس ابوالفضل)، قربانی (دکتر ایاز)، قمیشی (دکتر مهدی)، قنبری (دکتر علی)، قوامی (سیدناصر)، کاسنی (دکتر امیر)، کاظمی (دکتر عباس)، کبیری (احمد)، کثیری (دکتر نورالله)، کردوانی (روزبه)، کریمی (محمدعلی)، کسایی (دکتر احمد)، کشاورزیان (داود)، کلانتری (حمید)، کلانتری (دکتر عیسی)، کوچک زاده (دکتر لیلی)، کولائی (دکتر الهه)، کهزادی (پروین)، کیانوش راد (دکتر محمد)، کیانی (مهدی)، گرامی پناه (دکتر فریده)، لدنی (مسعود)، مبلغ (سیدمرتضی)، مجتهد سلیمانی (دکتر ابوالحسن)، محجوب (دکتر فاطمه)، محجوب (دکتر محمد)، محمدشهری (دکتر علیرضا)، محمدزاده (یحیی)، محمدی (دکتر تورج)، مدرس (حمید)، مدرسی (سیداحمد)، مرادی (دکتر علیرضا، تربیت معلم)، مرادی (دکتر مجید)، مزارچی (سیدمحمود)، مزروعی (رجبعلی)، مسجدجامعی (احمد)، مصوری منش (اکرم)، مطهری (دکتر پوریا)، مظفری نژاد (حسین)، معتمدی (دکتر سیداحمد)، معیدفر (دکتر سعید)، معین (دکتر مصطفی)، معین (مهندس فتح الله)، مفتخری (دکتر حسین)، مقیمی (محمدحسین)، ممویی (مرتضی)، ممویی (دکتر مرتضی)، منائی (جواد) منش (دکتر سیدعلی اصغر)، موسایی (مهندس منوچهر)، موسوی (دکتر سیدیعقوب)، موسوی (سیدجابر)، موسوی (سیدجعفر)، موسوی (میرطاهر)، موسوی لاری (سیدعبدالواحد)، مهرفرد (مسعود)، مهیمنی (محمدهاشم)، میدری (دکتر احمد)، میرسلیم (دکتر مجتبی)، میرقاسمی (دکتر اصغر)، میرلوحی (سیدعلی اکبر)، میلی منفرد (دکتر جعفر)، ناصری طاهری (دکتر عبدالله)، نبیونی (دکتر محمد)، نجفی (دکتر محمدعلی)، نعیمی پور (محمد)، نکوئی (سیدعلی)، نوروززاده (رضا)، واجدسمیعی (دکتر هاشم)، هاتفی (غلامرضا)، هاشم زایی، هاشمی (فائزه)، هدایتی (دکتر سیدهاشم)، یزدانفر (دکتر عباس) و یزدانفر (عباس).

روزنامه های صبح شنبه: BBC

می خواهند کسی جرات نکند

مهدی کروبی خود به نوشته روزنامه اعتماد ملی در پاسخ منقدان گفته کسانی از انتشارنامه من برآشفتند و قصد آن دارند تا فضایی را ایجاد کنند که کسی جرات بیان مطالبی در این باره را نداشته باشد یعنی فضایی ایجاد شود که اگر بچه های مردم را می کشند یا کسی را در زندان مورد اهانت قرار می دهند، خانواده هایشان را در مقابل در زندان تهدید کرده و کتک می زنند، به خانه های مردم می ریزند و به اموال آنها خساراتی وارد می کنند، کسی جرات طرح این مطالب را نداشته باشد.

آقای کروبی به نوشته اعتماد ملی خطاب به مسوولان گفته شما فضایی ایجاد کرده اید که کسانی که مورد آزار قرار گرفته اند، جرات طرح این مباحث را ندارند و حتی شاید در شرایطی قرار گیرند که بیایند و بگویند در زندان به ما نماز شب یاد می دادند و هیچ شکنجه یی هم روی نداده است. باید فضای امنی در جامعه ایجاد شود تا همه آزادانه حرف بزنند وگرنه در جامعه یی که قتل های زنجیره یی روی می دهد و مردم را می کشند و جنازه هایشان را در کنار خیابان رها می کنند و در جامعه یی که مصطفی مولایی مسوول دفتر بنده را ربوده و آن را در کیسه گذاشته اند که امینت نیست.

فضای رسانه ای

حیات نو در سرمقاله خود پرسیده چگونه مى‌توان فردى را که مورد آزار جنسى قرار گرفته با روحیه‌اى متزلزل ودرهم شکسته دعوت به ارائه شکایت و اسناد و مدارک کرد؟ چه کسى پاسخگوى نیازهاى عاطفى و روانى فردى خواهد بود که ممکن است پس از بازداشتى طولانى چنین بلایى نیز بر سر او آمده باشد؟

نویسنده سرمقاله حیات نو تاکید کرده امروز دیگر نمى‌توان با ایجاد فضاى خاص رسانه‌اى چیزى را تکذیب یا تائید کرد. امروز فضاى رسانه‌اى کشور به گونه‌اى است که هرگونه کنش و واکنش زیر ذره‌بین قرار دارد و شایعات و اتهام‌هاى اخیر نیز که متوجه دستگاه قضایى کشور است باید با دقت بیشترى رسیدگى شود.

جایگاه خداگونه

روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به نظر آیت الله مصباح یزدی که گفته "چون حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد توسط رهبر تنفید شده اطاعت از وی، اطاعت از خداست" نوشته قبل از هر چیز آیت الله باید بپذیرد كه در دوران 8 ساله ریاست جمهوری محمد خاتمی كه حكم ولی فقیه را دریافت كرده بود مرتكب گناهان زیادی شده است. زیرا ایشان در آن دوران از پیشتازان مخالفت آشكار با رئیس جمهور بودند و ایستادن در مقابل وی را ترویج می كرد در حالی که حکم او هم توسط رهبر تنفیذ شده بود.

ایراد دیگر سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به نظر آیت الله مصباح یزدی آن جاست که: ریاست جمهور در جایگاه مجری قرار دارد، و نظارت مجلس شورای اسلامی بر عملكرد دولت، و نظارت ولی فقیه بر همه ارگان های نظام در نظر گرفته شده. واضح است كه چنین جایگاهی نمی تواند یك جایگاه خدامقامی باشد.

روزنامه سنت گرای صبح تهران نوشته در انتظارست آیت الله مصباح یزدی با تصحیح و توضیح نوشته های خود راه سوء استفاده دیکتاتورمآبانه را از این گفته ها ببندد.

از چشم قوه قضاییه

صالح نیکبخت در مقاله ای در اعتمادملی آرزو کرده آیت الله شاهرودی پیش از انتخابات ریاست جمهور از ریاست قوه قضاییه دور می شد تا بار اتفاقات جدید بر دوش وی نباشد "چرا که كشته شدن چندین نفر در تهران و و یا شهرستان‌ها و آنچه در بازداشتگاه‌های مكشوف و نامكشوف چون كهریزك اتفاق افتاد همگی مستقیم و غیرمستقیم به دستگاه قضایی مرتبط است، هرچند گفته می‌شود این قوه از ماوقع بی‌اطلاع بوده است".

به نوشته این حقوقدان همه این كارها هم باید توسط قضات دادسراها و دادیاران یا بازپرسان صورت گیرد و معمولا این قرارها هم باید به تایید دادستان حوزه قضایی برسد. مگر این كه بگوییم كسانی كه این افراد را دستگیر كرده‌اند خودسرانه عمل كرده و خود حكم بازداشت را نیز نوشته‌اند. به هر حال هر یك از این گزینه‌ها اتفاق افتاده باشد، به مصداق آن شعر معروف است كه می‌گوید: «گر چه تیر از كمان همی گذرد/ از كماندار بیند اهل خرد» این اقدامات نمی‌تواند بدون اطلاع ریاست قوه‌قضائیه یا حداقل بخشی از مسوولان این قوه صورت پذیرفته باشد .