۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

اطلاعیه سازگارا و مخملباف

اطلاعیه سازگارا و مخملباف درباره مراسم پنجشنبه

چهلم شهدا

روز پنجشنبه هشتم مرداد ماه، روزبزرگداشت تمام شهدای جنبش سبزایران است.

1. عزاداران ازصبحگاهان برای نثار گل به مزارشهدا می روند و شامگاهان به منازل ایشان جهت عرض تسلیت مراجعه می کنند. ( آدرس ومشخصات شهدایی که تا کنون دریافت کرده ایم درذیل این اطلاعیه آمده است.)
2. درتهران عزاداران شهدا به صورت میلیونی ازساعت شش بعدازظهر در مصلای بزرگ تهران (واقع دربزرگراه رسالت) حضور می یابند تا درکناریکدیگر با سکوتی سرشار از فریاد، وروشن کردن شمع پس ازتاریکی هوا، به ادای احترام شهدا بپردازند.

رئیس جمهور منتخب مردم وعلمای قم نیز درمراسم حضورخواهند یافت.

درصورتی که سرکوبگران بخواهند ازاین مراسم آرام، انسانی واسلامی جلوگیری نمایند، مردم مثل همیشه درگیرنشده، درکمال آرامش به طرف خیابان ولی عصرمی روند و ازجلوی پارک ملت دردوجهت شمال وجنوب گرد هم خواهند آمد.

3. درشهرستان ها نیزمراسم مشابهی برگزارمی شود. نشانی محل تجمعات که توسط فعالین پاره ای ازشهرها تعیین شده، درذیل همین اطلاعیه درج شده است.

درصورت اشغال مراکزیادشده توسط سرکوبگران، عزاداران در جای دیگری که فعالین هرشهردرنظرگرفته اند حضور خواهند یافت. بدیهی است غیرازاین پانزده شهردربسیاری شهرها وروستاهای دیگرکشورهم مراسم مشابهی برگزارمی شود که نشانی آن تجمعات نیزتوسط فعالین هرمنطقه به آگاهی اهالی می رسد.

محسن سازگارا- محسن مخملباف

هفتم مرداد هشتاد وهشت

نشانی تجمع در شهرهای ایران

اردبیل: میدان آزادی

اصفهان: سی و سه پل بوستان آئینه

اهواز: فلکه سوم کیان پارس

ایلام: میدان امام خمینی

تبریز: چهارراه آب رسانی به طرف میدان دانشگاه

رشت: پارک شهر

ساری: پارک شهر خیابان انقلاب به طرف میدان ساعت

سنندج: میدان اقبال، بلوار کشاورز

شیراز: فلکه گاز، بلوار ارم به طرف فلکه نمازی

قزوین: میدان عارف قزوینی

کرمان: میدان مشتاقیه

مشهد: پارک ملت، بلوار سجاد

همدان: میدان ابوعلی تا میدان آزادی

یاسوج: میدان هفت تیر

یزد: چهارراه دولت آباد، جایگزین میدان امیرچخماق

تهران: مصلا، جایگزین پارک ملت در امتداد خیابان ولی عصر

آدرس تعدادی از شهدا

اشكان سهرابي:

تهران- خيابان هاشمي، بين خيابان خوش و خيابان رودكي، كوچه مقدم، كوچه فرعي قنبر نژاد پلاك 2 واحد اول منزل رضا سهرابي

حسین اکبری:

خیابان گلبرگ شرقی نرسیده به خیابان دردشت جنب مسجد سیدالشهدا طبقه سوم

مصطفی غنیان:

تهران-خیابان سعادت آباد شمالی-کوچه دوم(شهید عبقری)-پلاک 16-طبقه پنجم

مسعود هاشم زاده:

خیابان ستارخان - خیابان شادمان – خیابان ذوالفقاری – بلوار سیادت – پ 10 – طبقه سوم

ابراهیم خضری:

خ شریعتی کوچه مهندسی-محل شهادت خیابان 16 آذر -تاریخ شهادت 30 خرداد

کیانوش آسا:

ابتدای بلوار شهید مصطفی امامی، خیابان مجتمع تجاری غدیر، پشت مجتمع مسکونی دادگستری جنب نانوایی لواشی

نشانی مزار شهید: قطعه 58 پلاک 12 باغ فردوس کرمانشاه

محسن روح الاميني نجف آبادي:

نصرت شرقي- كوي بهشت

رامین قهرمانی:

خیابان ستارخان ، خیابان شهرآرا

محل شهادت: تهران ، پس از بازداشت شدن (بازداشتگاه کهریزک – بیمارستان رسول اکرم)

یعقوب بروایه:

استان خوزستان، شهرستان اهواز، 25 کیلومتری اهواز اندیمشک، روستای براویه

رامین آقا زاده قهرمانی:

خیابان ستارخان ، خیابان شهرآرا

عباس ديسناد:

نشاني مزار : بهشت زهرا - قطعه 257- رديف 66- شماره 17

محل شهادت : خيابان آزادي - نزديك محل كسب


سلام بامداد سه‌شنبه ۶ امرداد ۱۳۸۸ و ۲۸ جولای سال ۲۰۰۹ میلادی
چند تا نکته رو پشت هم خدمتتون عرض کنم:
نکتهٔ اول تجمع بزرگ روز پنجشنبه ۸ امرداد ساعت شش بعدازظهر که مکان هم دیگه قطعی شده در مصلای تهران خواهد بود؛ در مورد شهرستان‌ها هم لیست‌های متعددی اومده، تیم‌هایی که دارند کار می‌کنند نهاییش می‌کنند و فکر می‌کنم که انشاءالله ظرف فردا و حداکثر تا صبح پنجشنبه نهایی خواهد شد و اعلام خواهد شد. به نظر می‌رسه که این برگزاری بزرگداشت شهدای جنبش و شمع روشن‌کردنی که از ساعت شش بعدازظهر همه جمع بشند، بعد هم اگه رفته باشند سر مقبرهٔ شهدا، سر قبر شهدا در بهشت‌زهرا یا در شهرستان‌ها هرکجا رفته باشند، اومده باشند، گل دادن و بعد هم بعد از تجمع شمع روشن کردن؛ این از اون کارهایی خواهد شده که انشاءالله اگر دوباره ما بتونیم میلیونی در سطح تهران و تمام شهرستان‌ها بیاییم توی خیابون، هم تجربه نشون داده که امکان برخورد ندارند، دستورالعمل ما هم این است که برخورد نمی‌کنیم؛ هرجایی احساس کردیم در اشغال نظامی‌ها و سرکوب‌گرها هست، می‌ریم جای دیگه، پراکنده‌تر می‌شیم، پخش‌تر می‌شیم، امکان درگیری رو ازشون می‌گیریم و هم اینکه یک حرکت عمومی میلیونی بزرگ، مطمئن باشید که ما رو چند قدم دیگه جلو می‌بره. تجربهٔ چهار حرکت میلیونی بزرگ ما در این چهل روز گذشته، نشون داده که هربار که ما میلیونی حرکت کردیم، هم جنبش نیرومندتر شده، هم از طرف مقابل ریزش صورت گرفته، شروع کرده به ریزش و نیروهاشون پخش و پلا شده.
این پنجشنبه بسیار بسیار اهمیت داره، برای اینکه به نام شهدای ماست. کار خوبی رو شنیدم که مادران داغدار ما دارند می‌کنند؛ همگی گل تهیه کردند، برای مادر محسن فرستاند که [حکومت] نگذاشتند ختمش در مجلس بلال برگذار بشه و گفتند که ما همه باهمیم و ما با شما هستیم. بنابراین این خانواده‌هایی که الان چشم و چراغ همهٔ ما هستند و بزرگداشت اونها و این سختگیری که حکومت می‌کنه و این ترسی که از خون شهدای ما داره، جنازه‌ها رو یکی یکی، یواشکی و با زور پس می‌ده و بعد هم می‌خواد که نه ختم بگیرند، نه صدایی بکنند؛ این حرکتِ بزرگ پنجشنبه، هم یک تودهنی بزرگ به کودتاگرهاست و می‌فهمند که وقتی جونِ جوان‌ها رو می‌گیرند، خون به زمین می‌ریزند، ملت چگونه واکنش نشون می‌ده و هم این که مطمئن باشید که ما بعد از اون، دوباره چند قدم دیگه می‌تونیم جلو بریم و آماده بشیم برای هفتهٔ بعدی که مراسم تحلیف رئیس‌جمهور قلابیه و به امید خدا می‌تونیم که رئیس‌جمهور منتخب ملت رو ما براش تحلیف واقعی برگزار کنیم و به دنیا هم اعلام بکنیم که این رئیس‌جمهور واقعی، اونی است که ملت انتخاب می‌کنه. بنابراین این تظاهرات پنج‌شنبه مقدمهٔ خوبی برای هفتهٔ بعد هم هست. من اسامی شهرها و نقاط جایگزین در تهران رو، اینها رو میدونیم که دارند روش کار می‌کنند، نهایی می‌شه و انشاءالله به اطلاع همه هم خواهد رسید.
من همین جا هم عرض بکنم از اصفهان برای من سؤال دادند که چرا اسم شهدای اصفهان نمیاد چرا مثلاً کمتر بهش پرداخته می‌شه؟ همینجا خدمت دوستانی که در اصفهان هستند، هم عرض سلام دارم، هم ارادت و خواهشم هم این است که شما هم سعی کنید اطلاع‌رسانی کنید؛ این ایمیلی که آقای مخملباف و بنده اعلام کردیم makhmalbafsazegara@gmail.com براش مشخصات و اسم و آدرس خانوادهٔ شهید و اینها رو بفرستید، مطمئن باشید که ما هم اطلاع‌رسانی می‌کنیم و باعث می‌شه که در اصفهان هم سراغ خانواده‌های معظم شهدای جنبش برند و این شبِ جمعه هم که ظاهراً داره نهایی می‌شه، [در] اصفهان مرکز[ش] سی‌وسه‌پل خواهد بود و اون پارک آیینه، اونجا با حرکتی که بچه‌های اصفهان بکنند، شمع روشن بکنند، نقطهٔ عطفی خواهد شد که فکر می‌کنم که اون نقشی رو که اصفهان در تمام حرکت‌های ایران داشته، می‌تونه بهتر ایفا بکنه. همینجور هم هست تبریز؛ از تبریز هم چندین ایمیل ما دریافت کردیم که آدرس‌های متعددی هم مطرح شده و خواستند که از تبریز اسم برده بشه، تبریز همیشه نقطهٔ عطف جنبش‌های ما بوده حرکتش از مشروطه تا الان، امیدوارم که این شبِ جمعه، تبریز رو هم ما بتونیم که داشته باشیم؛ برای اینکه قوت قلبیست برای همهٔ کشور وقتی که تبریز حرکت می‌کنه. البته شیراز که تا الان حرکت‌های بزرگی رو داشته، فداکاری‌های زیادی رو داشته، اهواز، مشهد و سایر شهرهایی که حالا دیگه اسم نمی‌برم.
من نکتهٔ دیگه ای که می‌خواستم بگم این است که ببینید، همین مقدار که ما همش چهل روز از عمر جنبشمون می‌گذره، در تمام ارکان حکومت لرزه افتاده، امضای قلابی [می‌کنند]، می‌گن پنجاه نفر از اعضای مجلس خبرگان پشت آقای خامنه‌ای اند؛ جرأت نمی‌کنند اسامیشون رو بگند، برای اینکه دروغه. بیست نفر از وزارت اطلاعات استعفا کردند، وزیر اطلاعات رفته کنار، برای اینکه می‌دانند که این کارایی که آقای حسین طائب داره می‌کنه، آبروی همه رو می‌بره و حاضرنیستند که همکاری بکنند. در سپاه اِشکال و اختلاف ایجاد شده و یک اکثریتِ سپاه، اصلاً با این گروه آقای طائب و دار و دستهٔ او و این به اصطلاح یگان ویژهٔ نیروهای ویژهٔ پشتیبان ولایت «نوپو» و این کارهایی می‌کنند، اصلاً موافق نیستند و این شکاف‌ها روز به روز هم داره عمیق‌تر می‌شه. ما تازه چهل روزه حرکت کردیم، ممکنه راه طولانی‌تری داشته باشیم، چند ماه و چندین مرحله پشت سر بگذاریم؛ ولی تا همین جاش دیدیم که همین مقدار حرکت که کردیم، هم نیروی روحانی پشت آقای خامنه‌ای ریزش کرده و به سختی دو تا روحانی درباری گیر میارند[که] پشتیبانی بکنه و هم نیروی نظامیش و امنیتیش ریزش کرده؛ ادامهٔ این مسیر، مقاومت ما، حضورهای میلیونی، مطمئن باشید که جنبش رو قوی‌تر و سرافرازتر جلو می‌بره.
نکتهٔ دیگه‌ای که می‌خواستم عرض کنم، سؤال شده بود که «آیا ما پولمون رو از بانک بیاریم بیرون، کار خوبیست یا کار بدیست؟ آیا خوبه این کار رو بکنیم؟» ببینید، حالا غیر از اون کاری که روی پول‌ها یک علامت V بگذاریم و رسانهٔ جنبش ما بشه هر اسکناسی که دست هرکی هست، اما اینکه پول رو از بانک بیاریم بیرون، بانک‌های دولتی به‌خصوص، چون هدف اصلی ما در پروژه فلج‌سازی، دستگاه‌های اقتصادی دولته، دستگاه هاییست که دولت فعالیت می‌کنه که بخش اعظم اقتصاد ما هم هست؛ پول رو بیرون آوردن اگر منجر بشه به اینکه دولت، گردشِ کارش کند بشه، فلج بشه، بسیار کار خوبیست! اصولاً یک اصل کلی داریم ما و اون اصل کلی این است که در سه مرحلهٔ پروژهٔ فلج‌سازی، مرحلهٔ اول، ما کارهایی رو شروع می‌کنیم که نشون بدیم که دولتِ کودتا نمی‌تواند بیاد و سوار گردهٔ مردم بشه با یک حداقل و با زور و سرکوب و این کارهایی که می‌کنند. همهٔ چیزهایی که تحت سرفصل اعتصاب سفید یا اعتصاب ایتالیایی یا سیستم‌های برق، کامپیوتر، مخابرات، صحبت شده و مسئلهٔ پول توی بانک‌ها، امثالهم همه در چارچوب این مرحلهٔ اول فلج‌سازیه. مرحلهٔ بعد اونجاهاییست که مردم همه مشارکت می‌کنند، همگی پول آب رو نمی‌دند، برق رو نمی‌دند، صورت‌حساب‌ها رو نمی‌دند، مالیات‌ها رو نمی‌دند و نشون می‌دند که با دولت [مخالفند] و مرحلهٔ سوم ما می‌رسیم به اعتصابات سراسری. بنابراین نکتهٔ من این است که این کار، کار خوبیست؛ نه اینکار، هر کار دیگه‌ای هم که ابتکاراتش رو شما بهتر می‌دونید، می‌تونید برای ما هم بنویسید، ما هم بررسی بکنیم و به شما برگردونیم. بیرون آوردن پول از بانک‌ها به هر صورت کار خوبیست و یا ابتکاراتی در همین راستا.
من همینجا عرضم رو تموم بکنم و ادامهٔ بحث رو بگذارم برای فردای دیگه‌مون؛ به امید دیدار تا فردا برای پیروزی و موفقیتِ همگی، شاد و سرافراز باشید [انگشتانشون رو به شکل V‌گرفتند]

روزنامه های چهارشنبه : BBC

ادعا و واقعیت

علی میرباقری در مقاله ای در اعتماد نوشته واقعیت تلخ جامعه ما، این است که افکار ما با خلقیات ما سازگاری ندارد و به ماشین بنزی شبیه شده ایم که متناسب با شرایط روز دنیا، بدنه خود را آراسته و غلط انداز کرده است، اما هنوز دارای موتور پیکانی و ضعیف و غیرکیفی است. ظاهرمان با واقعیت هایمان جور درنمی آید. همگی دل مان می خواهد مدنی و مبتنی بر آزادی، حقوق شهروندی، عدالت خواهی و دیانت و ارزش های اعتقادی زندگی کنیم، اما این فضایل در درون و نهان مان، نهادینه و انباشته نشده و با خلقیات و شخصیت تاریخی ما همخوانی ندارد.

به نوشته این نویسنده اصلاح طلب مدعی مدیریت جهانی هستیم، همه را به وحدت فرامی خوانیم، قانونگرایی را اصل و فصل الخطاب عنوان می کنیم اما تنها چیزی را که عمل نمی کنیم، قانون است، عدالت را فضیلت و انسانیت را محور می دانیم، راستی و درستی را رکن دین و مبنای زندگی قرار می دهیم. اما بر خلاف آنچه دین مان به ما آموخته است به راحتی دروغ می گوییم. خیلی ساده تهمت می زنیم. در میان خودمان ترحم نداریم، حذف و تخریب و تکفیر و پرونده سازی و حسادت و زدن، به شدت میان مان رواج دارد.

بدون کسب اجازه

فرزان سجودی در مقاله ای در سرمایه نوشته مدتی است تلویزیون نگاه نمی کنم. کمی ناخوشم و تماشای تلویزیون برایم ضرر دارد، یعنی می گویند مخرب جسم و جان است. از یکی از دوستان شنیدم که چهارشنبه شب گذشته ( 31 تیر) در برنامه دو قدم مانده به صبح فیلمی از یکی از سخنرانی های من پخش شده است؛ سخنرانی هایی که گهگاه ممکن است در مراکز عمومی فرهنگی مثل دانشگاه، شهر کتاب، فرهنگستان و مانند آن انجام شود و اصولاً هیچ ارتباطی با تلویزیون یا برنامه سازی تلویزیونی ندارد.

این استاد دانشگاه نوشته در شگفتم از دستگاهی که شبانه روز فریاد اخلاق و اخلاقیات می زند اما به جزئی ترین مسائل اخلاقی پایبند نیست. آدم اگر یک حبه قند بخواهد از قندان کسی بردارد کسب اجازه می کند، چطور است که صداوسیما آن هم نه در یک برنامه خبری بلکه در یک برنامه تولیدی دست به آرشیو می برد و حتی بدون اطلاع به صاحب حق، برای پر کردن برنامه های از رونق افتاده به پخش بی اجازه سخنرانی ای دست می زند که حتی ضبط کردنش هم بدون کسب اجازه بوده است.

سیب قرمز آمریکائی

پویا‌دبیری ‌مهر در گزارشی در روزنامه خبر نوشته سیب‌های آمریکایی از بندر شهید رجایی وارد ایران شد و افزوده پس از واردات مشکوک پرتقال‌های اسرائیلی که دلیل واردات آن در نهایت مشخص نشد و اعلام شد که این اسرائیلی نبوده است و فقط نام و نشان اسرائیل با تقلب روی آن حک شده بود، این‌بار نوبت به واردات سیب‌های قرمز آمریکایی رسید. 

فعالان بازار میوه در جنوب کشور به نوشته این روزنامه می‌گویند: سیب‌های وارداتی از بهترین نوع سیب‌ها هستند که البته نمونه مشابه آن در ایران هم برداشت می‌شود. سیب‌های آمریکایی از بندر شهید رجایی، که بزرگترین بندر بارگیری کشور است وارد ایران شده، اما هنوز به طور دقیق معلوم نیست که آیا از بنادر دیگر هم این نوع سیب وارد شده است یا خیر.

الگوئی که گذاشتیم


آفتاب یزد در سرمقاله خود نوشته قرار بود ما الگویی باشیم برای مسلمانان، بلكه همه حق خواهان جهان. قرار بود با دست در دست هم گذاشتن، نام ایران و اسلام را اعتلا‌ببخشیم. قرار بود من را كنار بگذاریم تا فتح قله‌های اخلاق، سیاست و پیشرفت به دست "ما" امكان‌پذیر باشد. انصافا عده‌ای نیز برای رسیدن به این قله‌ها، همه كار كردند؛ همانها كه برای پیشگامی در ایثار مسابقه مـي‌گـذاشـتـند و اگر جدالی داشتند تنها بر سر »اول« بــودن در جـانـفشانی بود. پس از آنها قرار بود بازماندگان آن حسیني‌ها، راه زینب در پیش بگیرند تا پیام حسین‌های زمان به خوبی بر گوش و دل نسل‌های جدید بنشیند.

به نوشته سردبیر این روزنامه در روزگار عجیب ما، بعضی "الهه پرستان" چشم بـر همه چیز مي‌بندند: اهانت به قرآن، بي‌اعتنایی دولتمردان به مراجع تقلید، عبور بي‌تفاوت از حوادث منجر به قتل 168 هموطن بي‌گناه، ریخته شدن خون جوانانی كه سرمایه‌های كشور هستند و حتی ایستادگی لجوجانه در برابر فرمان صریح رهبری.


درد بی دادی

محمد بهشتی در سوگنامه ای به جهت درگذشت سیف الله داد با عنوان "درد از بی دادی" نوشته در روزگاری كه هیچ‌كس خبر از احوال آب وهوا نمي‌پرسد. اما همه هر لحظه منتظر خبری هستند و «چه خبر؟» ورد زبان مرد و زن و پیر و جوان است، همه باخبرند و خبری دارند تازه و تكان‌دهنده، یكی از یكی دردناك‌تر. در چنین روزگاری مظلومند كسانی كه به مرگ طبیعی مي‌میرند. خبر مرگشان لابه‌لای این‌همه درد و بیداد گم مي‌شود. اما خبر پركشیدن «داد» دردناك بود و تكان‌دهنده چرا؟

به نوشته اعتماد ملی فكر این را نكرده بودیم كه تن رنجور «داد» تاب این‌همه بیداد ندارد. البته او به مرگ طبیعی پركشید در روزگاری كه توفان این همه بیداد طبیعی است. خبر پركشیدن «داد» در این میان یك‌باره قد كشید و در پاسخ «چه خبر؟» خبر اول شد. چون او بزرگ بود. عزیز بود. محترم بود. هنرمند بود. دردمند بود. اهل سرزمین خود بود. درد بي‌«داد»ی سخت است.

حضوراطلاعات موازی : روزآنلاین

چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۸
با تایید فعالیت سپاه پاسداران توسط نماینده ولی فقیه

حضوراطلاعات موازی رسمی تر شد

همزمان با عزل وزیر اطلاعات از سوی محمود احمدی نژاد و قوت گرفتن دخالت نهادهای موسوم به اطلاعات موازی در بازداشت های اخیر فعالان سیاسی و روزنامه نگاران، نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه پاسداران با تایید دخالت این نهاد نظامی در برخورد و سرکوب اعتراضات پس از انتخابات آن را "ابهت بسیج و سپاه" خواند و رسما تایید کرد که سپاه پاسداران فعالیت های اطلاعاتی موازی راانجام می دهد.

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در این باره توضیح داد: "البته اين فعاليت سازمان سپاه يك كار موازي لازم است، كه با هماهنگي طرفين و دستگاه‌هاي بالادستي صورت مي‌گيرد و به هيچ عنوان كار موازي مضر نيست. "

علی سعیدی همچنین با اشاره به جریانات اخیر و با تاکید بر اینکه "سپاه یک بار دیگر همچون 18 تیر 78 آزموده شد"، گفت: "در اين جريان اخیر يکسري از جريان هاي دگرانديش و فتنه گران در زير چتر حمايت هاي برخي از سياسيون آن زمان وارد عرصه آشوبگري شدند و مي رفتند که نظام را دچار چالشي جدي کنند."

اظهارات نماینده رهبرجمهوری اسلامی در سپاه پاسداران و تایید فعالیت های اطلاعاتی موازی این نهاد نظامی تحت حمایت رهبر درحالی مطرح می شود که در روزهای اخیرخبرهای غیررسمی و متفاوتی در باره انتقال برخی از فعالان سیاسی بازداشت شده به یکی از زندان های تحت نظارت سپاه منتشر شده که احتمال دخالت اطلاعات موازی درسرکوب و بازداشت فعالان سیاسی و روزنامه نگاران را پررنگ تر کرده است.

نهادهای موسوم به اطلاعات موازی تا پیش از این هیچ وقت به طور رسمی فعالیت نکرده بودند، اما همواره خبرها و شایعات زیادی در مورد حضور آنها در پرونده های سیاسی و امنیتی مطرح بوده است. به طور مشخص در همه موارد از اطلاعات سپاه، نیروهای تحت امر دادستانی تهران، حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی به عنوان نهادهای موسوم به اطلاعات موازی نام برده شده است. این نهادها که گفته می شود نزدیک به جناح راست و آیت الله خامنه ای هستند، از زمان روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی و در سال های ابتدایی دولت اصلاحات برای جلوگیری از افشای قتل برخی از نویسندگان و روشنفکران ایرانی آغاز به کار کردند و فعالیت شان همچنان ادامه دارد.

حضوری پررنگ تر از پیش

درهمین ارتباط وبسایت خبری موج سبز آزادی خبرداد که: "بهزاد نبوی، مصطفی تاج زاده، فیض الله عرب سرخی از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به زندان 66 سپاه منتقل شده و هم‌اکنون همگی در اختیار اطلاعات سپاه پاسداران هستند و تیم بازجویی مشخصی هم‌اکنون مشغول کار تخلیه اطلاعاتی و القای موارد خواسته شده به این فعالان سیاسی زندانی هستند."

این وبسایت اینترنتی نزدیک به اصلاح طلبان همچنین در گزارش خود اشاره کرده است که: "این احتمال نیز وجود دارد که سعید حجاریان نیز در اختیار اطلاعات سپاه پاسداران باشد."

این خبردر حالی منتشر شده که بی خبری از وضعیت این فعالان سیاسی و نحوه رسیدگی به اتهامات آنها با مشخصات دخالت نهادهای موسوم به اطلاعات موازی در پرونده های سیاسی همخوانی دارد. عدم مشخص بودن روند قانونی پرونده، نامشخص بودن محل نگهداری و نحوه برخورد با متهمان از جمله مواردیست که در گذشته و پرونده های مشابه دیده شده و در همه آنها رد پای نهادهای اطلاعاتی موازی قابل پیگیری بوده است.

از سوی دیگر برخی از وبسایت های خبری در چند روز اخیر یکی از دلایل برکناری غلامحسین محسنی اژه ای از وزارت اطلاعات در فاصله هشت روز مانده به پایان عمر قانونی دولت نهم را اختلاف او با برخی از مسولان یکی از نهادهای موازی اطلاعاتی تحت نظر سپاه ذکر کرده اند.

خبرهای تایید نشده و نیمه رسمی همچنین حاکی از آن است که محمود احمدی نژاد رییس دولت نهم از گزارش وزارت اطلاعات درباره نقش نداشتن فعالان سیاسی و رسانه ای دراعتراضات اخیر و زمینه چینی برای "انقلاب مخملی" به شدت ناراحت شده و حتی در دیدار با کارکنان وزارت اطلاعات نارضایتی خود را اعلام و در تایید فعالیت نهادهای اطلاعاتی موازی گفته است: "من ازنقش سپاه در برخورد با حوادث اخیر راضی هستم."

این اخبار درحالی رنگ جدی تری به خود گرفت که روز گذشته محمود احمدی نژاد پس از عزل محسنی اژه ای از وزارت اطلاعات در حکم قائم مقامی مجید علوی بر این وزارتخانه عملا خود سرپرستی این وزارتخانه حساس را به عهده گرفت تا به شایعات در این باره قوت بیشتری ببخشد.

او در این حکم خطاب به مجید علوی نوشت: "لازم است تا تعیین وزیر و اخذ رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی با نظارت بر كار معاونین و مدیران وزارتخانه نسبت به تمشیت امور وزارتخانه و ارائه گزارش به اینجانب اقدام نمایید."

این حکم درحالی در خبرگزاری های رسمی کشور منتشر شد که پیش از این از مجید علوی به عنوان سرپرست وزارت اطلاعات نام برده می شد اما وزارت اطلاعات این موضوع را تکذیب و احمدی نژاد را مجبور کرد در شرایط بحرانی کشور خود سرپرستی این وزارتخانه را به عهده بگیرد.

هرچند تا پیش از این هیچ یک از مقامات و منابع رسمی جمهوری اسلامی فعالیت نهادهایی موسوم به اطلاعات موازی را تایید نمی کردند، اما به نظر می رسد با تحولات اخیر نهادهای موسوم به اطلاعات موازی به مقابل صحنه آمده اند و دیگر کسی در صدد پنهان کردن نقش آنها نیست.

بازداشتگاه کهریزک : روزآنلاین

چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۸
بعد از ده ها قربانی

دستور تعطیلی گوانتاناموی ایران صادر شد

بازداشتگاه کهریزک در شرایطی به دستور آیت الله خامنه ای تعطیل می شود، که هر روز اخبار تازه ای از اتفاقات موحشی که در این زندان غیرقانونی روی داده، به گوش می رسد. به گفته کاظم جلالی، سخنگوی کمیته ویژه پیگیری بازداشت‌شدگان اخیر در مجلس، بازداشتگاه کهریزک به علت "استاندارد نبودن" و نداشتن شرایط لازم برای حفظ حقوق بازداشت‌شدگان تعطیل شده است؛ این در حالیست که تاکنون به این سوال پاسخ داده نشده است که این بازداشتگاه زیر نظر چه سازمان یا نهادی بوده و چه کسی در قبال جنایت های صورت گرفته در این بازداشتگاه مخوف پاسخگو است.

سوله ای در توابع شهر ری

بازداشتگاه کهریزک متشکل از چند سوله است که در شهرسنگ، از توابع شهرری استان تهران قرار دارد و حدود سال ۱۳۸۰ برای اولین بار در عملیاتی موسوم به "جزیره" با هدف پاکسازی منطقه خاک سفید تهران مورد بهره برداری قرار گرفت. پس از انتصاب سردار رادان به فرماندهی تهران بزرگ، این بازداشتگاه که در سطحی پایین تر از زمین قرار دارد و امکان هواخوری برای زندانیان وجود ندارد برای نگهداری و شکنجه بازداشت‌شدگان طرح ارتقای امنیت اجتماعی و به طور مشخص طرح اراذل و اوباش استفاده می شد.

در سالهای گذشته بازداشتگاه کهریزک به محل جمع آوری معتادان و آن طور که مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی می گفتند، اراذل و اوباش، تبدیل شده بود اما پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد بسیاری از بازداشت شدگان به این بازداشتگاه سوله ای که فاقد هرگونه امکانات اولیه بهداشتی و رفاهی است منتقل شدند. بر اساس گزارش ها و گفته های شاهدان عینی بازداشت شدگان در بدو ورود به این بازداشتگاه به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و روزهای متوالی بدون غذا نگهداری شده اند. همچنین گزارش شده است که در این بازداشتگاه مخوف برای شکنجه زندانیان بدن‌ها را خیس می‌کنند و بعد با شلنگ و سیم، بازداشت‌شده‌ها را کتک می‌زنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند.

شکنجه های سردار رادان

سایت موج آزادی به نقل از شاهدان عینی گزارش داده است : در یک سوله‌ 200 متری بدون وجود دستگاههای تهویه‌ هوا، چندین معتاد کراکی که امیدی به زنده ماندن آنها نیست و بدن‌هایشان کرم گرفته، دراز به دراز بر روی زمین افتاده‌اند؛ و در کنار آنها، بازداشت شدگان نگهداری می‌شوند. بازداشت‌شده‌ها حدود 100 نفرند که به این محیط غیر بهداشتی با هوای نامطبوع منتقل شده‌اند. آنها صف می کشند تا بتوانند از زیر در، ولو برای دقیقه‌ای از هوای بیرون تنفس کنند.

به گفته بازداشتی های تازه آزاد شده از کهریزک، هر روز صبح سردار رادان به این محل سرکشی می‌کند و خود شخصا هر روز چند نفر از بازداشت شدگان را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می‌دهد. بهترین ابزار شکنجه در دست رادان، شلنگ است. وقتی صبح هر روز صدای هلیکوپتر می‌آید، بچه‌ها به خود می‌لرزند و می‌فهمند که رادان آمده است.

بر اساس همین گزارش یکی از بازداشتی‌ها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد؛ ولی با این وجود شکنجه‌گران کهریزک او را از این محل غیر بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادی، بازداشت‌شدگان به اوین منتقل می‌شوند و فردی که بینایی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوین در حرکت بود، بر روی پای یکی دیگر از بازداشت شدگان جان سپرد.

محمد کامرانی و محسن روح الامینی دو جوانی هستند که در این بازداشتگاه به شدت شکنجه شده و بر اساس گزارش ها زیر شکنجه جان خود را از دست داده اند. هر دوی آنهابه گواهی پزشک و خانواده شان آثار شکنجه بر جسمشان نمایان بوده و دچار بیماری عفونی نیز شده بودند. اما قاضی مرتضوی دادستان تهران اعلام کرده است که این دو جوان از قبل بیماری مننژیت داشته اند. این درحالیست که وزیر بهداشت شیوع بیماریهای عفونی در بازداشتگاه ها را تایید کرده است.

پایگاه اینترنتی امیرکبیر تعداد بازداشت شدگان منتقل شده به کهریزک را 140 نفر عنوان کرده است اما هنوز مشخص نیست تاکنون چه تعداد در این بازداشتگاه بوده و چه تعداد جان خود را در این بازداشتگاه از دست داده اند.

مشاهدات یک شاهد عینی

رضا یاوری که در بازداشتگاه کهریزک زندانی بوده پس از آزادی از این بازداشتگاه به عنوان گوانتاناموی ایران یاد کرده است. او که به گفته خود روز 18 تیر بازداشت شده بود در وبلاگش نوشته است که حدود 200 نفر در این بازداشتگاه بوده اند و تمام در و دیوار این سوله ها خونی بود.

رضا یاوری که به دلیل وحشت از بازداشت مجدد با اسم مستعار می نویسد، توضیح داده است که: "اصلا جا نبود که بشینی تمام در و دیوار خون بود تو این اوضاع و احوال کسانی که تو اتاق بودند شروع به گریه و زاری و ناله کردن و گفتن یک نفر مرده. صدا از ته اتاق میومد ولی همه به هم چسبیده بودیم و نمیتونستیم تکون بخوریم. نگهبانای لباس شخصی اومدن تو و لامپارو شکوندن در تاریکی مطلق شروع کردن زدن. هر کی جلو دستشون بود میزدن نیم ساعت حسابی کتک زدن. چند نفر از شدت کتک خوردن به کما رفتن شاید هم مردن. بعدش چند تا چراغ قوه روشن کردن وانداختند تو صورت ما ها گفتند اگه صداتون دراد این باتوم ها رو میکنیم.. باورم نمیشد. فکر میکردم دارم کابوس میبینم صادق که انگار ارشدشون بود جنازه اون کسی رو که مرده بود رو برداشت و تکیه جنازه رو داد به دیور چراغ قوه رو انداخت رو صورتش گفت ما حکم کشتن شما رو داریم و... گفت شما محاربه هستید. میدونید محاربه یعنی چی. یه نفر از اون جلو که پسری بود حدود 16. 17 سال سن داشت گردنش رو گرفت به اینا بگو محاربه یعنی چی! گفت نمیدونم. گفت غلط کردی ندونی ! شروع کرد به زدنش گفت بگو. بگو بگو. اونقدر زدش که از حال رفت. میگفت یعنی شیطان. یعنی خطا کار. انقدر زدش که چند نفر شدیدا اعتراض کردن. که اونها هم در حد مرگ کتک خوردن

بر اساس گزارش این شاهد عینی به بازداشت شدگان گفته بودند که از مسواک و توالت خبری نیست و باید در همان سوله ها رفع حاجت نمایند."

رضا یاوری خبر از کشته شدن 4 نفر در سوله ای که بوده داده و نوشته است: "هیچ آدم سالمی بین ما نبود و همه خون یا رو صورتشون لخته زده بود مثل من. یا چشمشون باد کرده بود مثل من. یا مثل خیلیا دست پاشون شکسته بود. به دلیل تاریکی مطلق من خیلی ها را نتونستم ببینم وقتی که در رو باز میکردند با دیدن نور چشممون شدیدا احساس ناراحتی عجیبی میکرد. فردای اون روز و روزهای دیگه رو به بدنرین شکل که توضیحش زمان بسیار میخواهد گذروندیم. به ما برای اینکه از گرسنگی نمیریم هر روز که نمیدانیم شب بود یا روز بود ! یک گونی ته مانده غذا که آن را با اشتیاق میخوردیم به ما میدانند. که داخلش تکه های نان. سبزی. برنج بود میدادند. که شخصی بین ما بود بنام دکتر زارع که میگفت یک پزشک است و مسئول تقسیم غذا بود. من ایشان و تعداد زیادی از هم بندانمان را که چند روز بود فقط صدای آنها را میشندم از صدا میشناختم تا اینکه بعد از چند روز صادق آمد و چند لامپ با خود آورد و ما را بعد از چند روز به محوطه کمپ برد."

بر اساس نوشته یاوری آنها را برای این از سوله خارج کرده بودند که کثافت ها و مدفوع خود را بیرون بریزند.

به گفته این شاهد عینی مرتضی سلحشور، مراد آقاسی، محسن انتظامی، رضا فتاحی، حسن شاپوری و میلاد فاقد فامیلی در این بازداشتگاه جان سپرده اند.

رضا یاوری در نوشته دیگری به اسامی چند تن از زندانیانی که در بازداشتگاه کهریزک بوده اند اشاره کرده است. بر اساس نوشته او "اسدالله زارع، حمید لولاگر، افشین اسمی ـ که به گفته یاوری اوضاع جسمی مساعدی نداشت ـ احسان شبستری، احمد نیکخواه، رضا عنایت، امین عزیزی ـ که به گفته خودش از پرسنل نیروی انتظامی بوده ـ حمید رضوانی، هومن احمدی که 18و 19 ساله بوده و به گفته یاوری از همه سیاسی تر و اصلا نترسیده بود ومیگفت اگر آزاد شوم بازدر تظاهراتها شرکت میکنم و وقتی او را میزدند میگفت یا حسین میر حسین، در کهریزک زندانی بوده اند."

یاوری همچنین خبر از زندانی بودن شخصی "مهم" در کهریزک داده و نوشته: "یه شخص مهم دیگه ای هم که آدم پا به سنی بود و فیزیک چهرش مثل آدم سیاسی ها و مسئولان بود که خودش رو معرفی نکرد و روز سوم چهارم اومدن بردنش. واقعا بهش نمیومد که اهل تظاهرات و اینا باشه و با هیچکس هم بحث نمیکرد. لباس شخصی های داخل زندان هم زیاد نمیزدنش."

هیچ کس مسولیت نمی پذیرد

خبر دستور تعطیلی این بازداشتگاه مخوف در حالی اعلام شده است که پس از کشته شدن محسن روح الامینی در زیر شکنجه، نمایندگان مجلس خواهان بازدید از زندانها و بازداشتگاهها شدند. با اعلام تعطیلی بازداشتگاه کهریزک بازدید از این بازداشتگاه نیز منتفی شده است. در حالیکه اخبار شکنجه و شهادت بازداشت شدگان در این بازداشتگاه تاثر و نگرانی شدید افکار عمومی را برانگیخته است اما مسولان امر تنها به اعلام خبر تعطیلی آن اکتفا کرده و تاکنون درباره جنایت های صورت گرفته در آن سکوت اختیار کرده اند و هیچ نهاد و مقامی، مسولیت این بازداشتگاه و جنایات آن را بر عهده نگرفته است.

علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی در این خصوص گفته است: مهم تر از تعطیلی بازداشتگاه کهریزک شناسایی و معرفی افراد مقصر در مرگ زندانیان حوادث اخیر است.

خبرگزاری مهر به نقل از این نماینده مجلس گزارش داده است که اگر صرفا به تعطیلی یک بازداشتگاه بسنده شود، مجددا افراد مزبور به کار خودشان در جاهای دیگر ادامه می دهند و چیزی عوض نمی شود.

داریوش قنبری، سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس نیز به پارلمان نیوز گفته است: این بازداشتگاه در حد یک انبار است و به شکل غیر قانونی افراد در آن نگهداری می‌شوند. وی با اشاره به گزارش مطرح شده در فراکسیون درمورد این بازداشتگاه گفته است:متاسفانه افراد بسیاری در حال حاضر در این بازداشتگاه نگهداری می‌شوندکه به دلیل کمبود امکانات اولیه بهداشتی بیماریهای متعددی از جمله بیماری‌های عفونی شایع شده و افراد مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند.

قنبری تصریح کرد:رهبر انقلاب هم پس از اطلاع از وضعیت اسفبار این بازداشتگاه دستور بستن آن را داده‌اند که امیدواریم این بازداشتگاه تعطیل و زندانی‌ها به جای بهتری منتقل شوند.

بازداشتگاه کهریزک دومین بازداشتگاه غیرقانونی است که طی سالهای اخیر پس از افشای شکنجه ها و جنایات صورت گرفته در آن تعطیل می شود. پیش از این در پرونده وبلاگ نویسان و سایت های اینتر نتی نیز پس از آزادی بازداشت شدگان مشخص شد آنها در بازداشتگاهی غیر قانونی در خیابان کتابی نگهداری می شدند. آن بازداشتگاه نیز که در لیست بازداشتگاههای رسمی کشور نبود و رئیس قوه قضائیه به گفته خودش از وجود آن بی اطلاع بود، به دستور شاهرودی تعطیل شده است. هر دو این بازداشتگاهها توسط حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی ایجاد شده بودند.

اسامی زندانیان کهریزک

از سوی دیگر پایگاه اینترنتی امیرکبیر لیستی 14 نفری را منتشر کرده که در این بازداشتگاه زندانی بوده و به زندان اوین منتقل شده اند. بر اساس این گزارش اسامی عینا از روی صحبت های یکی از مامورین زندان اوین که نام های بازداشت شدگان را اعلام کرده، نوشته شده است.

لیست اسامی خوانده شده که به نوشته سایت امیرکبیر به سختی از فایل صوتی نوشته شده واحتمالا در ثبت اسم ها در زندان و یا گفتن اسامی اشتباه رخ داده، به شرح زیر است:

[نام پدر بلافاصله بعد از نام و نام خانوادگی شخص نوشته شده]
داود منصوری اسماعیل
بهزاد انصاری پور نصرالله
حامد زندی فر امام حسین
علی داور علی عزیز
مهرداد نوایی امیر حسین
سامان گنجی داود
فرامرز مفاخری احمد
هادی روشن دل محمود
حافظ محتاج بهروز
بهمن امیدوار حسن
امید رسولی کوبنده اصغر
محمد حسن رشیدی نیا عباس
حافظ سلطانی حسین
کریم آرش توفیق
بابک زینالی کریم
محمد کامرانی علی
مشیر هاشمی محمدرضا
علیرضا شیخ سبزرودی بهرام
عبدالرضا کرمی نوری محمد علی
محمود رجب نژاد علی
مسلم عبدی کریم
پیمان شهنایی شهبد
مشکات جعفری محمود
اسحاق رضایی امام علی
محمد صادق لو منصور
امید میر امینی داود
مصطفی موسوی سید جعفر
نادر نجفی ایوب
محسن محمدی لهراسب
محمد فرخی یگانه عبدالحسین
حمیدرضا متوسلیان امین
محمود آقا بالا زاده مسعود
مرتضی سهرابی علی محمد
سید حسین بنی هاشمی اله رحم
نادر احمدی بیژن
محمد کمیل ضیاء الدین
سیاوش یوسف راهی امان الله
شهرام صادقی فرامرز
ارژنگ صادقی حمید

مجتبی رفیعی مسعود
عماد یگانه محمود
نادر عمره عباس علی
اکبر طاهری محمد علی
محمد محمد پور حیدر
حسین باغبان ولی الله
اکبر عنایتی قیاس
مهرداد نادم جبار
عمران میر امینی داود
علی دلیریان حسین
علی جلیل وند محسن
علی نجاری عرض الله
شهرام کردستانچی بهرام
مهرزاد حقی پور علی
بهداد عباسی کمال
حمید نادری محمد باقر
یوسف امامی عبدالله
سجاد نوری محمد آبادی عباس
شاهرخ شمس افشار علی
رحیم ترابی علی
محسن قندانی محمد
محمد کیانی خدارحم
عرفان نظری احمد
قاسم رنجبر مهربد
رضا احمدی وجیه الله
احمد زمان پور محمد
حامد نادری غلام رضا
بردیا رضایی عباس
وهاب غفاری محمد علی
سعید گردعلی محمد نوش
هادی فرزین طالب
سجاد ایاذی محمد
شهرام زحمتکش علی
محمد گل محمدی اسماعیل
مجید عابدی حسن. صادق مروتی محمد
مسعود بیات محمد رضا
محمد مهدی روشناسان محمد حسن
آریا رنجبر شریف
علیرضا اصفهانی رضا
اشکان اسماعیلی حسین
پیمان کارگر مصطفی
علیرضا چامپلاغی محمد حسین
مهدی شاپوری عباس
امیر اصغری صادق
مازیار زاغی مسلم
علی بخشایش مجید
رضا توکلی غلامحسین
حسین اصفهانی نعمت اله
طاها زینالی قنبر
علی اکبر خوش اخلاق حسین
مسعود علیزاده اسحاق
هومن رجبی احمد
سجاد علیزاده ابراهیم
بهنام رضایی محمد
قاسم اکبری ایرج
صابر معصومی محمد حسین
مجتبی صادقی محمد باقر
حمید رضا کمالی اکبر
ساعد ملک زاده علی
مهدی پهلوان زمان
غلامرضا طاووسی ابولقاسم
فرهاد پاسداری رحیم الله
مسعود ابراهیمی امیر
میرزا علی اکبری فضل اله
علیرضا اردلان فریدون
مهدی بهمن زاده بهمن
امید کاظمی علیرضا
امید آغک پور کریم
حامد دبتنی غلامحسین
علی ولی زاده یداله
جواد قربانی عبدالحمد
محسن دهقانی عبداله
کیوان ظفر بخش جهانبخش
سید میلاد حسینی سید داود
رضا ذوقی عزیز
فرید ابراهیم زاده عزیز
حسین امامی کاظم
مرتضی بنایی تراب
سید اشکان خراسانی سید مهدی
رضا فاضلی حسن
علیرضا حسینیان محسن
وحید وکیلی زکریا
علی شمس الدینی محمد
شاهین فتحی ابراهیم
مهرداد گنجی عبداله
سید مهدی شریفی محمد
نیما وزیری رحمت اله
سامان مکفی حمید رضا
جعفر حسین نژاد محرم
مجید رحیمی اسلامی محمدرضا
رضا ابراهیم زاده علی
روح الله شکری ستار
حمید حجار خواه غلامرضا
محسن صیادی اصفهانی

محسن عسگرپور احمد
وحید قربانی نژاد محمدرضا
احمد بلوچی عبدالحمید
سعید شکوری پرویز
روح اله برزگر گلچنی سلیمان
حامد فولادی محمد علی
سید احمد رویانی سید جواد

مرتضی محمدی حبیب اله

اعتراف گیری : روزآنلاین

چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۸
"روز" بررسی می کند

شکنجه گر پرونده قتل های زنجیره ای، مامور اعتراف گیری

به گزارش منابع آگاه در تهران، مسوولیت اعتراف گیری از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و نیز برخی از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت به جواد عباسی کنگوری معروف به "جواد آزاده" (یا آملی) سر تیم شکنجه بازداشت شدگان پرونده قتل های زنجیره ای سپرده شده است.

جواد آزاده، تحت نظر احمد سالک، از نمایندگان رهبری در حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران، وظیفه شکنجه مصطفی تاج زاده، بهزاد نبودی، فیض الله عرب سرخی، محسن امین زاده، عبدالله رمضان زاده و سعید حجاریان برای واداشتن آنها به اعتراف ساختگی را بر عهده گرفته است. سالک همچنین عضو هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات شورای نگهبان است که چند هفته پیش، وظیفه رسیدگی "بی طرفانه" به شکایات کاندیداهای معترض به تخلفات انتخاباتی را به عهده داشته است. مسوولیت جدید جواد آزاده، پس از آن به او سپرده شده که بازجویان قبلی، پس از چند هفته شکنجه رهبران اصلاح طلب، موفق به در هم شکستن مقاومت آنان نشده و در تکمیل مستندات مورد نیاز دولت برای مرتبط ساختن اعتراضات انتخاباتی به خارج از کشور، ناکام مانده اند.

منابع مطلع تاکید دارند که شخص رهبر جمهوری اسلامی بر لزوم اعتراف گیری از این افراد به هر قیمت ممکن تأکید کرده و به همین علت در پی ناکامی بازجویان قبلی، پرونده به جواد آزاده سپرده شده که تخصص وی در شکنجه بی حد و مرز برای کسب اعترافات ساختگی از متهمان است.

این در حالی است که به نوشته سایت نوروز، بر اثر شکنجه های شدید تیم بازجویی از اصلاح طلبان سید مصطفی تاج زاده در بیمارستان شهید مدرس بستری شده و کلیه هایش به واسطه تحمل ضربات سنگین کابل به شدت آسیب دیده است.

شکنجه گر جدید اصلاح طلبان کیست؟

جواد آزاده همان کسی است که پیشتر، فهیمه دری نوگورانی همسر سعید امامی (اسلامی) از متهمان قتل های زنجیره ای نیز زیر نظر او چنان شکنجه شد که به علت از کار افتادن هر دو کلیه خود در بیمارستان بقیه الله تهران بستری گردید. پس از آن بود که با علنی شدن شکنجه های انجام شده زیر نظر تیم بازجویی پرونده قتل ها و با دخالت خاتمی و هاشمی شاهرودی، پرونده از دست آزاده و همکارانش گرفته شد.

متعاقب این برخورد، جواد آزاده با انتشار یک جزوه هشتاد صفحه ای معروف، به تشریح اعترافاتی پرداخت که زیر شکنجه، حتی از سرسخت ترین کارکنان وزارت اطلاعات و برخی منسوبین آنها گرفته بود و وجه مشترک آنها، اعتراف به فساد اخلاقی و انجام قتل و عملیات تروریستی زیر نظر سرویس های جاسوسی بیگانه بود.

در فیلم تکان دهنده ای که بعدها از جلسات بازجویی از همسر سعید امامی به بیرون از بازداشتگاه وزارت اطلاعات راه یافت و نشان دهنده شکنجه وحشتناک نامبرده برای اعتراف به کثیف ترین موارد فساد جنسی و خیانت بود، سر تیم بازجویان همان جواد آزاده است که در فیلم با اسم مستعار "آملی" از وی نام برده می شود. در پی انتشار این صحنه ها و ادعای محمدنیازی، رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح مبنی بر گزینشی بودن این تصاویر، افشاکننده اصلی فیلم سه ساعته شكنجه متهمان قتل‌هاي زنجيره‌اي طي نامه‌اي به يكي از مسؤولان نظام كه نسخه‌اي از آن به مجلس و ساير دستگاه‌هاي اطلاعاتي-امنيتي ارسال شد، هر نوع دخل و تصرفي را در ضبط اين فيلم‌ها به شدت رد و تاکید کرد که بازجويي از متهمان- به ويژه متهمان زن- داراي صحنه‌هايي بسيار وحشتناك‌تر بوده است كه در فيلم موجود نيست.

مهدي رياحي، از پرسنل وزارت اطلاعات و از بازداشت شدگان پرونده ي قتل هاي زنجيره ای، پس از آزادی از زندان روایتی را در جمع عده ای از حامیان سعید امامی نقل کرده است که بازخوانی آن، پی بردن به شیوه بازجویی جواد آزاده را بهتر امکانپذیر می کند: "فقط يك صحنه را بگويم كه در حالي كه پاي من تاول زده بود و كيسه ي خون شده بود، از شلاق هايي كه 2 نصفه شب تمام شده بود، از اتاق تعزير آمدم [و] نمي توانستم راه بروم . با زانو راه مي رفتم . يكي از آنها به اين آقا جواد آزاده گفت كه آقا جواد، اين راببريم بهداري پوست پا را بچينند خون را تخليه كنند. گفت نه، مي بريم در اتاق با شلاق خالي مي كنيم . بردند با همان حالت پاهاي من را بستند به تخت و با كابلي كه زدند خون پاشيد كه لباسهاي خودشان نجس شد. توي اون شرايط كه پاهاي مرا اونجوري مي زدند ، تمام كبود شده بود و توي دمپايي نمي رفت و باد كرده بود مي آوردند دوباره [دستبند] قپوني مي كردند . قپوني تمام مي شد برمي گشتيم اتاق تعزير ...به من فشار قپوني خيلي زيادي مي آوردند . يه جوري مي شد كه از 2 ساعت و نيم ، دوساعت و ربع كه مي گذشت با اينكه من توان جسمي ام در حد خودم خوبه بي هوش مي شدم... باور كنيد اين دستهاي من اينقدر كه از پشت به هم نمي رسيد، جواد آزاده ، اون مجتبي [اشاره به "مجتبی بابابی" یا "امیری" از اعضای تیم بازجویی] و احمد ["احمد نیاکان" یا "تفتازانی"، از اعضای تیم بازجویی] بعضي وقتها سه نفري دستهاي منو مي كشيدند كه صداي استخوانهايم در مي آمد. تا اينكه اين قپوني را جا بندازند ...در اين شرايط دست و پا حتي نماز هم نمي تونستم بخونم ... اصلا انگار ما كيسه بوكس يك آدم بوكسوريم كه ميخواد تمرين كنه .... مي گفت اين دفعه محكم تر بود يا دفعه ي قبل. مي زندند و تمرين مي كردند. حالتهاي مختلف با مشت خودش . اصلا نه بازجويي مي كردند نه چيزي . طوري شده بود كه مثلا از آنجا رد مي شد در رو باز مي كرد مي آمد مي گفت وايسا يك چك تراپي دارم! واي مي ايستاد 20 تا 30 تا سيلي محكم مي زد به توی دلم مي زد . با لگد مي زد با مشت مي زد خسته مي شد و مي رفت بعد يكي ديگر مي آمد مي گفت در دلت نزدند؟ دوباره مي زد ... بحث تعزير [شلاق] حاكم شرع مثلا مي گفتند 50 تا [ضربه شلاق] . می گفت 20 تا ديگه . بعد كه باز شد نمي توانستم راه بروم مي گفت افتادي؟ دوباره مي خواباند 30 تا ديگه مي زد ..."

رهبری گفتند...

مهدی ریاحی در جای دیگر در مورد هدایت تیم بازجویی جواد آزاده از جانب نهادهای مافوق می گوید: "روي قتلهاي زنجيره اي خودشان مي گفتند ما يك شبكه كشف كرده ايم كه تنها كار مثبتشان قتل اين چهار نفر بوده، گور پدر آنها . البته مي دانستند كه من هيچ دخالتي در آن هم نداشتم . فقط مستمسكي بود براي دستگيري. اصلا تفهيم اتهامي ، بازجويي چيزي در اين باره حداقل در مورد من نشد... حالا چه كاري را مي خواستند تحت عنوان پرونده ي قتلهاي زنجيره اي بكنند آنچه ر اكه ما يقين داريم اينكه كار ديگري بود ... يك خطي بعد از ارديبهشت 78 وارد مي شود اينكه چه كسي دستور داده مهم است . چون جواد آزاده شلوارش را هم بدون هماهنگي نمي تواند بالا بكشد. الان هم همين طور است چطور جرات كرد اين طور با پرسنل [وزارت اطلاعات] برخورد كند. يعني برخوردي كه با منافقين و تروريستهاي محارب نشده بود..."

پس از افشای شکنجه متهمان پرونده قتل های زنجیره ای، جواد آزاده به همراه چهار تن دیگر از اعضای تیم بازجویی از وزارت اطلاعات اخراج شدند که عبارت بودند از: "علی اکبر باوند" معروف به "مجتبی بابایی" یا "امیری" ، "احمد شیخها" معروف به "احمد نیاکان" یا "تفتازانی"، مصطفی منتظری معروف به "فرقانی" یا "شربیانی"، و"مهدی قوامی هنر" معروف به "قوام".

این افراد پس از اخراج در مورد انگیزه های خود برای شکنجه شدید متهمان و منحرف کردن کامل مسیر پرونده قتل ها بر مبنای اعترافات ساختگی مورد بازجویی قرار گرفتند. در جريان بازجويي های جدید، وقتي از جواد آزاده پرسيده شد که به چه حقي اين همه زندانيان خود را براي کسب اعتراف دروغ ‏شکنجه کرديد، پاسخ آن بود که وقتي مقام رهبری گفتند که قتل ها قطعاً کار عوامل بيگانه بوده، ‏براي ما تکليف شرعي ايجاد شد آن قدر آنها را بزنيم تا به عامل بيگانه بودن اعتراف کنند، و مگر می توانستیم اعترافی مغایر با تصریح رهبر از آنان بگیریم.

این سخن در شرایطی گفته می شد که در پي قتل هاي زنجيره اي سال 77 و دستگيري عوامل اجراي اين قتل ها، آيت الله خامنه اي، در جريان يک ‏سخنراني علني گفته بود: حتم بدانيد کساني که اين قتل ها را انجام داده اند نيروي ‏نظام نبوده و عامل بيگانه هستند.

با پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی و روی کار آمدن احمدی نژاد، جواد آزاده و همکارانش دو باره دعوت به کار شدند و به انجام وظیفه در حلقه های اطلاعاتی مسوول برخورد با مخالفان دولت پرداختند.

اکنون، با سپرده شدن مسوولیت بازجویی اصلاح طلبان برجسته به جواد عباسی کنگوری معروف به جواد آزاده ، به نظر می رسد وی یک بار دیگر مسوولیت اخذ اعترافات بر مبنای تحلیل های رهبر جمهوری اسلامی ایران را به عهده گرفته است.

این در حالی است که آگاهان از ساختار درونی وزارت اطلاعات تاکید دارند جواد آزاده، حتی در میان عناصر "راست" این وزارتخانه – به خاطر "خیانتی" که به عقیده آنها بر سر پرونده قتل ها با شکنجه همکاران خود مرتکب شده – به شدت منفور است. به تاکید این آگاهان، حتی بسیاری از افراطی ترین نیروهای وزارت که سعید امامی را "شهید" می دانند، به خاطر رفتار جواد آزاده با سعید و همسرش، خود را مترصد فرصتی برای تسویه حساب با نامبرده دانسته اند. در چنین شرایطی، تبدیل شدن آزاده به تکیه گاه اصلی اثبات اتهامات "نظام" علیه اصلاح طلبان، از همین ابتدا اعتبار بازجویی های نامبرده و همکارانش را حتی در سطح وزارت اطلاعات به زیر سوال برده است.

کهریزک : iranpressnews.com

نقش مزدوران خارجی در کشتار جوانان در کهریزک

از طرف یکی از پاسداران وطن پرست و ضد ولایت فقیه

کهریزک که بسته شد مرکز زندان نبوده است. کهریزک مرکز آموزش عربهای لبنانی و منطقه به آنجا آورده می شدند و به آنها آموزش ترور داده می شد. کهریزک که پیشتر مرکز نگهداری اسرای عراقی بود در جریانات اخیر وقتی عربها جوانان را دستگیر می کردند به اینجا می آوردند و تا حد مرگ شکنجه می دهند. کهریزک بر اساس تایید پزشکان بارها مرکز آلوده به مننژیت اعلام شد. جوانان در اصل در اوین جان نباختند. آنها در کهریزک بودند بهمین خاطر جهت نزدیکی به سردخانه های جنوب و انبار میوه به کهریزک پیکر آنها را بدانجا انتقال می دهند. نزدیکان محسن رضایی هم به وی اطلاع دادند که روح الاامنینی و کسان دیگر بدست عربهای تروریست شکنجه شده اند. عرب های حزب الله هم پسر رییس ستاد انتخاباتی محسن رصایی یا کسان دیگر را اصلاً نمی شناسند. آنها بودند که مانند گرگهای گرسنه با تبر و دشنه به مردم حمله ور می شدند. جالب است بدانید که خود ماموران آدمکش ترسیده اند و حاضر نیستند در این محل بمانند. زیرا طبق اطلاعات موثق چند عرب لبنانی خود آلوده به مننژیت شدند و طبق گفته یکی از پاسدارها، یکی از تروریستهای وارداتی بر اثر آلودگی بدرک واصل شد.

مراسم چهلم : BBC

رد درخواست برگزاری مراسم چهلم کشته ها در مصلای تهران

روشن کردن شمع در یکی از تجمعات پس از انتخابات به یاد قربانیان 25 خرداد

وزارت کشور ایران درخواست میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری مراسم "سکوت" به منظور بزرگداشت قربانیان خشونت های پس از انتخابات ایران در مصلای تهران در روز هشت مرداد را رد کرده است.

پنجشنبه هشتم مرداد چهلم ندا آقا سلطان است که روز شنبه 30 خرداد، یک روز پس از سخنرانی آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران دایر بر لزوم پایان اعتراضات خیابانی، به ضرب گلوله در تهران کشته شد.

خانواده آقا سلطان گفته اند که پنجشنبه بعد از ظهر مراسمی بر سر قبر ندا در بهشت زهرا برگزار خواهند کرد.

به گزارش منابع خبری ایران محمود عباس زاده مشکینی، مدیر کل سیاسی وزارت کشور، گفته است: "در این ایام برای هیچ فرد و گروهی از جریانات مختلف سیاسی کشور مجوز برگزاری تجمع و راهپیمایی صادر نشده است."

وی طی توضیحاتی در مورد دلایل رد این درخواست گفت که تقاضای برگزاری تجمع باید از سوی "گروه های قانونی" و از یک هفته قبل هم به صورت کتبی و هم حضوری تسلیم وزارت کشور شود. درخواست آقایان موسوی و کروبی روز شنبه یا یکشنبه ارسال شده بود.

این مقام وزارت کشور همچنین افزود که این درخواست "نه با امضا نماینده گروه سیاسی - بلکه با امضای دو نفر از کاندیداهای ریاست جمهوری دهم که با اقبال اکثریت رای دهندگان مردم ایران مواجه نشده اند، از جایگاه شخصیت حقیقی به وزارت کشور ارسال شده است".

وی افزود: ".... در این خصوص طبق عرف ملت ایران مجلس ترحیم توسط بستگان متوفی در مساجد محل و منطقه برگزار می شود."

این درحالی است که بسیاری از خانواده های کشته شدگان در جریان خشونت ها می گویند دولت از برگزاری مراسم ختم و عزاداری برای آنها در مساجد و حتی سالن های خصوصی جلوگیری می کند.

آقای موسوی روز دوشنبه در یک سخنرانی شدیداللحن در تقبیح خشونت ها، درخواست خود را برای برگزاری مراسم یادبود قربانیان تکرار کرد.

او گفت: "با این کار دولت را در معرض امتحان قرار دادیم، ما نمی‌خواهیم کاری کنیم، سخنرانی هم نداریم، فقط می‌خواهیم از مصلایی که با هزینه‌های صدها میلیارد تومانی ساخته شده، یک استفاده‌ای کنیم، همان ۱۳ میلیونی که شما می‌گویید، این‌ها هم حقی دارند نسبت به این مصلی که از پول آنها ساخته شده.....اجازه دهید ما جمع شویم و فقط قرآن بخوانیم."

اشاره او به 13 میلیون رایی بود که وزارت کشور می گوید آقای موسوی در انتخابات آورده است. آقای موسوی خود را برنده واقعی انتخابات می داند و دولت را به تقلب متهم کرده است، اتهامی که دولت رد کرده است.

در تقاضانامه اولیه موسوی و کروبی از وزارت کشور درخواست شده بود که مجوز برگزاری مراسمی را به مناسبت چهلمین روز درگذشت عده ای از معترضان به نتایج انتخابات بدهد.

در روزهای اخیر از برگزاری مراسم یادبود کشته شدگان جلوگیری شده و برخی خانواده های جان باختگان حوادث اخیر می گویند که به آنها گفته شده است که از برگزاری هر گونه مراسم ختم و یادبودی خودداری کنند.

پیش از این نیز درخواست های نامزدهای معترض و برخی گروه های سیاسی طرفدار آنها از وزارت کشور برای برگزاری راهپیمایی اعتراض آمیز رد شده بود.