۱۳۸۸ تیر ۱۵, دوشنبه

بیانیه دکتر سازگارا

دکترمحسن سازگارا

سلام
امروز یک‌شنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ و ۵ جولای سال ۲۰۰۹ میلادی. ساعت ۹ شبه که البته در تهران و سایر نقاط ایران روز دوشنبه صبحه. تولد حضرت علی و روز پدر رو پیشاپیش خدمت همه تبریک عرض می‌کنم. این سه روز آینده، دوشنبه، سه‌شنبه، چهارشنبه، اعتکافه که فرصت خوبی هم هست برای هرکسی که اهل دعا و نماز و اینهاست، بپردازه به اونها و ضمناً به سر کار هم نره؛ به‌خصوص اینکه مسألهٔ گرد و غبار و توفان شنی هم که پاره‌ای از بخش‌های ایران رو فرا گرفته، بهانهٔ اضافه‌ایست که اگر کسی هم به دلیل غیر از اعتکاف می‌خواد سر کار نره، می‌تونه که آب و هوا رو بهانه بکنه و مهم این است که سر کار حاضر نشه.
اما چندتا نکته رو باید پشت هم عرض کنم. نکاتی که مطرح شده و جمع‌بندی کردیم و خدمت شما ارائه می‌کنم. نکتهٔ اول اینکه یکی از شگردهای کودتاها در برخورد با جنبش‌های مقاومت در مقابلشون ایجاد خط موازیه. خط موازی جنبش، از چپ و از راست، تندروتر و کندروتر؛ به‌خصوص الان چون این جنبش ما ارتباطاتش ضعیفه و بیشتر متکیست به اینترنت، وبلاگ، ایمیل، توییتر، فیس‌بوک و امثالهم، خیلی برای کودتاچی‌ها آسونه که اونها هم وبلاگ‌هایی رو خلق بکنند، آدم‌هایی رو خلق بکنند و یک گروهشون چپ‌تر، تندتر و تندروتر شعار بدند؛ عملیات آتیشی‌تر و ظاهراً انقلابی‌تر. بنابراین بخواد درون یک بخشی از نیروهای جنبش اختلاف ایجاد شه و از چپ ریزش بکنند. یک عده هم راست‌تر شعار بدند که «ای آقا این چه کاریه؟ حالا مردم کشته می‌شند، کوتاه باید اومد و بالاخره باید به چارچوب فعلی گردن گذاشت» و امثالهم و در نتیجه یک تعدادی از راست ریزش بکنند.
چارهٔ ما (بدون اینکه بخواهیم کسی رو متهم بکنیم یا مارکی بزنیم، که خود اون باز باعث اختلاف می‌شه) تنها و تنها یک چیزه و اون این است که روی خواستهٔ محوری جنبش تکیه بکنیم و اون این است که رأی مردم باید بهشون برگرده؛ آقای مهندس موسوی رئیس جمهور منتخب ملت ایرانه؛ باید روی صندلی ریاست جمهوری بنشینه؛ کودتاچی‌ها هم باید بیاند پایین و عزل بشند و محاکمه بشند. هر کس هر عقیده‌ای داره، هر مرامی و هر باوری داره، از این خواسته نه تندتر باید بره نه کندتر و حواسش هم باشه که هر نوع شعار دیگه‌ای داده بشه، می‌تونه باعث اختلاف و تفرقه و ریزش نیرو بشه.
به نظرم نکته‌ای رو که آقای محسن مخملباف مطرح کرده که «ما یک زنجیر بزرگ سبز دمکراسی هستیم؛ هر آدمی یک حلقه‌ست از این زنجیر» (روی مدل کنگرهٔ ملی افریقا که همهٔ رهبران، خودشون اعضای ساده‌اند و اعضای ساده هرکدوم یک رهبرند در این جنبش) این مدل هم مدل گویاییست که در نتیجه هیچ‌کس نخواد ادعا کنه که «من دارم یک کاری می‌کنم، من رهبرم یا من خط می‌دم یا اون کار رو می‌کنم» هر کسی به سهم خودش، هرکاری به عقلش می‌رسه داره می‌کنه و یک حلقه می‌شه به این زنجیر بزرگ دمکراسی از تمام ایرانی‌ها از سراسر دنیا و لذا احتیاجی به این نیست که کشمکشی ایجاد بشه و به این ترتیب دستگیری هرکسی و هر فعالی هم صدمه‌ای نمی‌زنه، برای اینکه ما یک سر و جای خاصی نداریم؛ همه‌کس داره در راستای اون یک هدف واحد و متمرکز تلاش می‌کنه.
نکتهٔ دوم که می‌خواستم عرض کنم سؤالی بود که کرده بودند که «اگر دوربین رو ببینند مار رو اذیت می‌کنند و سرکوبمون می‌کنند و کتک می‌زنند. چیکار بکنیم؟» من مطمئنم که دوستان همه برای عکس‌برداری و فیلم‌برداری، چه به‌وسیلهٔ دوربین و چه به‌وسیلهٔ گوشی‌های موبایل یک راهی باید پیدا بکنند؛ چون فقط احتیاج به این هست که اون دهنهٔ دوربین بیرون باشه. هرجوری شما جاسازیش بکنید، فقط یک سوراخ کوچیکه که باید بیرون رو ببینه و عکس یا فیلم بگیره. ولی این رو بدونید که تهیهٔ عکس و فیلم از جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران یک تفنن نیست؛ بلکه یک واجبه؛ یکی از محورهای مهم مبارزه‌ایست که شما دارید. بنابراین حتماً در هر آکسیونی، در هرکاری که می‌کنید، از یک شعارنویسی ساده روی دیوار تا یک تظاهرات برق‌آسا، یک تجمع تا هرکاری که انجام می‌شه، گرفتن عکس یا فیلم (یا مستقر کردن چند نفر در نقاطی که در معرض دید نباشند و بتونند درست فیلم و عکس تهیه بکنند) یک باید و یک بخش جدی از مبارزهٔ ماست.
سؤال دیگر این است که در مناطقی گفتند (یکی از اهواز نوشته بود در محلهٔ ما) الله‌اکبر ضعیفه، ما چیکار کنیم؟ چاره‌ش این است که اگر می‌تونید با روشن‌گری، اهل محل رو اضافه کنید؛ اگر نمی‌شه سعی کنید با آوردن دوست و آشنا و فامیل از جاهای دیگه به اونجا تقویتش کنید. ولی اگر هیچ کدوم از اینها نمی‌شه، شما می‌تونید برید اونجایی که الله‌اکبر گفتن قوی‌تره و تقویتش بکنید و به هرحال آکسیون مشترک و عمومی که همه باهم در اون شرکت بکنند و تمرین همبستگی و یکپارچگی بکنند، الله‌اکبر ساعت ده شب از همه بهتره؛ چیزای دیگه هم حالا مثل تجمعات سراسری و اینها هست، ولی این رو به هیچ وجه نباید از دست داد و باید دائم تقوتش کرد.
سؤال دیگه این بوده (که این روزهاهم خیلی هم مطرحه) که «اگر ما اتو، پلوپز برقی، ماشین لباسشویی رو در یک ساعتی همه با هم بزنیم به برق، می‌تونیم در شبکهٔ برق اختلال ایجاد بکنیم یا بخوابونیمش. آیا این کار رو می‌شه کرد یا نمی‌شه؟» من سعی کردم با متخصصین امر هم درمیون بگذارم؛ بله! مثلا در سطح کشور که دوازده سیزده میلیون خانه و خانوار هست، اگر فقط یکی دومیلیون با همدیگه یا در سطح یک شهر پونصدهزار خونه (در شهر بزرگ) با هم‌دیگه یکی دو کیلووات مصرف رو ببرند بالا، اتو به برق بزنند، ماشین لباسشویی روشن بکنند یا پلوپز برقی یا سایر چیزهایی که پرمصرف هست، حداقلش این است که ورود یک مصرف زیاد به شبکه، شبکه رو نامتعادل می‌کنه؛ شبکه رو دچار نوسان می‌کنه و امکان این که شبکه از کار بیفته زیاده. به هر صورت دردسر بزرگی رو برای کودتاچی‌ها خلق می‌کنه. ساعت‌هایی رو که پیش‌نهاد می‌شه (مثلاً نه‌ونیم شب یا ده شب) توافق عمومی می‌خواد (شاید سخت باشه). ولی آکسیونی که همه می‌تونند در اون مشترک باشند این است که هر وقت صحبت‌های آقای احمدی‌نژاد، آقای خامنه‌ای و یا برنامهٔ اعتراف‌قرار شد از تلویزیون پخش بشه، (غیر از اینکه کل تلویزیون تحریم شده) همه به گوش باشند، توی اون زمانی که اعلام شده و قراره این آقایون صحبت کنند یا اون برنامه پخش بشه، همه لباس‌هاشون آماده باشه برای اتوکردن و اتوهاشون رو بزنند به برق، یا رخت‌های چرکشون توی ماشین آماده باشه بزنند که ماشین لباسشویی کار کنه. شایدم کار خیلی خوبی باشه وقتی آقای احمدی‌نژاد می‌خواد صحبت بکنه آدم رخت چرکاش رو بذاره بشوره و تمیزش کنه. بنابراین این هم نکته‌ایست که می‌تواند شبکه رو نامتعادل کنه حداقل اقل اقلش این است که دردسر بزرگی برای حکومته، از آکسیون‌های فرسایشی خوب، مقاومت منفی خوبیست که حداقل وقتی قرار باشه آقای خامنه‌ای، آقای احمدی نژاد حرف بزنند یا اعتراف پخش بکنند ناچارند کلی تدارک قبلش انجام بدند که این انجام بشه.
نکتهٔ دیگه‌ای که آخر صحبتم هست، این است که (تا الان در تهران و در دویست و ده شهر کشور) تدارک وسیعی داره می‌شه که روز پنج‌شنبه ۱۸ تیر ماه، بعد از این سه روزی که می‌گذره، تجمع باشه در مناطقی که بعداً اعلام می‌شه (برای اینکه کودتاچی‌ها هم نتونند استفاده بکنند). چگونه ما در این تظاهرات شرکت بکنیم؟ چه تدابیری بیاندیشیم که غیرخشونت‌بار باشه؟ بحث فردامونه و روز بعد اون.
تا پیروزی و فردای دیگه خداحافظ شما [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند] پیروز باشید.

چراغ سبز آمریکا به اسراییل : BBC

جو بایدن: اسرائیل خود در مورد ایران تصمیم می گیرد

جو بایدن، معاون رئیس جمهوری آمریکا، بر تعهد آمریکا به مذاکره اتمی با ایران در چهارچوب گروه (1+5)، تاکید کرد، اما گفت که آمریکا نمی تواند مانع از این شود که اسرائیل مسیر دیگری در برابر ایران انتخاب کند.

جو بایدن روز یکشنبه (5 ژوئیه) در مصاحبه با شبکه تلویزیونی "ای بی سی" آمریکا، این اظهارت را بیان کرد.

معاون رئیس جمهوری آمریکا تاکید کرد که با وجود اعمال خشونت ها اخیر علیه مردم معترض به نتیجه انتخابات ایران، آمریکا همچنان تمایل به مذاکره اتمی با دولت ایران در چهارچوب گروه (1+5) دارد.

او گفت که اگر ایران بخواهد وارد مذاکرات بین المللی شود، آمریکا در کنار اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان، با دولت ایران مذاکره خواهد کرد.

جو بایدن گفت که خط مشی مذاکره اتمی با ایران نه فقط مطابق با منافع ملی آمریکاست، بلکه به گفته او، به نفع اسرائیل و کل دنیاست.

ایران تمام برنامه های هسته ای خود را صلح آمیز و غیر نظامی می داند و غنی سازی اورانیوم در داخل این کشور را حق مسلم خود دانسته است.

موضع اسرائیل

آمریکا ایران را متهم به تلاش برای دستیابی به ظرفیت تولید سلاح هسته ای کرده است. اسرائیل نیز یک ایران اتمی را خطری برای "موجودیت" خود می داند.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، بارها در مورد احتمال توسط به اقدام نظامی اسرائیل علیه تاسیسات اتمی ایران هشدار داده است.

جو بایدن روز یکشنبه گفت: "اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل می تواند برای خودش تعیین کند که چه کاری به نفعش است و در مقابل ایران یا هر کشور دیگری چگونه عمل کند، چه ما موافق باشیم یا نه."

او در عین حال تاکید کرد فشار هیچ کشوری نمی تواند خط مشی فعلی آمریکا در مقابل ایران که بر دیپلماسی تاکید دارد را تغییر دهد.

باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، در ماه مه امسال بعد از دیدار با نخست وزیر اسرائیل در واشنگتن گفته بود که تا ابد با ایران مذاکره نخواهد کرد.

او گفته بود: "انتظار من این است که اگر مذاکرات را به زودی، و کوتاه مدتی پس از انتخابات [ریاست جمهوری] ایران آغاز کنیم، تا قبل از پایان سال میلادی استنباط مناسبی خواهیم داشت از این که آیا در مسیر درست حرکت می کنیم یا نه."

جو بایدن روز یکشنبه گفت: "اگر دولت نتانیاهو تصمیم بگیرد که مسیری به غیر از مسیری که هم اکنون در پی گرفته شده دنبال کند، این حق مطلقش است اما این گزینه ما نیست."

معاون رئیس جمهوری آمریکا به این سوال که اگر اسرائیل بگوید که ایران خطری برای موجودیتش است و باید تاسیسات اتمی ایران را نابود کند، آیا آمریکا مانع این کار خواهد شد، به طور صریح پاسخ داد.

او گفت: "اگر کشوری تعیین کند که بقایش توسط کشور دیگری به خطر افتاده است، آمریکا نمی تواند به آن کشور دیکته کند که چکاری می تواند یا نمی تواند انجام دهد."

نگرانی مولن

او از اظهار نظر درباره این که آیا آمریکا به اسرائیل اجازه خواهد داد که از آسمان عراق برای حمله به ایران استفاده کند، خودداری کرد.

آدميرال مايكل مولن، رئيس ستاد مشترک نيروهاى مسلح آمريكا در گفتگو با سی ان ان گفت، در برخورد با پرونده هسته ای رژيم تهران هيچ گزينه ای از جمله گزينه نظامى را نبايد از روى ميز برداشت.

وی گفت من نسبت به نتايج حمله نظامى به رژيم تهران نگران بوده و هستم به اين اعتبار كه ثبات منطقه را تهديد خواهد كرد ولى به رغم اين موضوع من معتقدم كه نبايد هيچ گزينه مطرحى در برخورد با رژيم تهران از جمله گزينه نظامى را از روى ميز برداشت.

ديويد ميليبند وزير خارجه انگلستان نیز در گفتگو با سی ان ان گفت، برنامه هسته ای رژيم تهران يک خطر عظيم نه تنها براى خاورميانه، بلكه براى جهان است.

آمریکا بر حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه هسته ای ایران تاکید دارد، اما درباره احتمال وضع تحریم های فلج کننده علیه ایران هم هشدار داده است و نیز احتمال دست زدن به اقدام نظامی علیه ایران را هم رد نمی کند.

اسامی دیگرشهدای تهران


اسامي تعداد ديگري از شهدای اخير مردم در تهران، توسط فعالين حقوق بشر و دموكراسي جمع آوري شده است.

جان باختن اين افراد در حالي است كه خانواده هاي آنان تحت فشارهایی نیز قرار دارند.

تحويل اجساد جان باختگان به خانواده هاي آنان، تنها در مقابل دادن تعهد و پذیرفتن شروط تعيين شده از سوي آنها امکان پذیر می باشد.

بخشی از شروط تعيين شده برای خانواده های کشته شدگان عبارت است از:

- مراسم بي سر و صدا و فقط با حضور افراد نزديك خانواده صورت بگيرد.
- در مراسم هيچ گونه شعار و تبليغ عليه حكومت و سخنراني انجام نشود.
- در مراسم و روي سنگ قبر علت مرگ نوشته نشود.

اسامي جمع آوري شده از سوي فعالين حقوق بشر و دموكراسي به شرح زير است:

1. محمد حسين برزگر 25 ساله ديپلم شغل آزاد به دليل اصابت گلوله به سر در تاريخ چهارشنبه 27 خرداد در ميدان هفت تير به شهادت رسيد و در يكشنبه 31 خرداد بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه 302 به خاك سپرده شد

2. سيد رضا طباطبايي 30 ساله ليسانس حسابداري، كارمند به دليل اصابت گلوله به سر در 30 خرداد در خيابان آذربايجان به شهادت رسيد و چهارشنبه 3تيربعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه 259 به خاك سپرده شد.

3. ايمان هاشمي 27 ساله شغل آزاد به دليل اصابت گلوله به چشم شنبه 30 خرداد در خيابان آزادي به شهادت رسيد و چهارشنبه 3 تير در قطعه 259 به خاك سپرده شد.

4. پريسا كلي 25 ساله فارغ التحصيل رشته ادبيات به دليل اصابت گلوله به گردن در يكشنبه 31 خرداد در بلوار كشاورز به شهادت رسيد و سه شنبه 2 تير در قطعه 259 به خاك سپرده شد

5. محسن حدادي 24 ساله طراح برنامه هاي كامپيوتري شنبه 30 خرداد به دليل اصابت گلوله بر پيشاني در خيابان نصرت به شهادت رسيد و سه شنبه 2 تير در قطعه 262 به خاك سپرده شد.

6. محمد نيكزادي 22 ساله فارغ التحصيل عمران در سه شنبه 26 خرداد به دليل اصابت گلوله به سينه در ميدان ونك به شهادت رسيد و شنبه 30 خرداد در قطعه 257 به خاك سپرده شد.

7. علي شاهدي 24 ساله بعد از دستگيري و انتقال به كلانتري در تهرانپارس يكشنبه 31 خرداد به دلايل نامعلوم در كلانتري به شهادت رسيد پزشكي قانوني علت مرگ وي را نامشخص اعلام كرده اما خانواده وي معتقدند به علت ضربات باتوم در كلانتري به شهادت رسيده وي 4 تيردر قطعه 257 به خاك سپرده شد.

8. واحد اكبري 34 ساله شغل ازاد و متاهل داراي يك دختر 3 ساله در شنبه 30 خرداد به دليل اصابت گلوله به پهلو در خيابان ونك به شهادت رسيد و سه شنبه 2 تير در قطعه 261 به خاك سپرده شد.

9. ابوالفضل عبدالهي 21 ساله فوق ديپلم برق 30 خرداد در مقابل دانشگاه صنعتي شريف به دليل اصابت گلوله به پشت سربه شهادت رسيد و سه شنبه 2 تير در قطعه 248 به خاك سپرده شد.

10. سالار طهماسبي 27 ساله دانشجوي كارشناسي مديريت بازرگاني رشت شنبه 30 خرداد در خيابان جمهوري به دليل اصابت گلوله به پيشاني به شهادت رسيد ودوشنبه 2 تير در قطعه 254 به خاك سپرده شد.

11. فهيمه سلحشور 25 ساله ديپلم يكشنبه 24 خرداد به دليل اصابت باتوم به سر و خونريزي داخلي در ميدان ولي عصر بعد از انتقال به بيمارستان در تاريخ 25 خرداد به شهادت رسيد و 27 خرداد در قطعه 266 به خاك سپرده شد.

12. وحيد رضا طباطبايي 29 ساله ليسانس زبان انگليسي چهارشنبه 3 تير در بهارستان به دليل اصابت گلوله به سر به شهادت رسيد و 6 تير در قطعه 308 به خاك سپرده شد.

پیش از آن طبق گزارش های منتشر شده اسامی 14 تن از اسامی جان باختگان اعتراضات اخیر منتشر شده بود که شامل: ندا آقا سلطان، فاطمه براتی، فاطمه رجب پور و دخترش، کسرا شرفی، موبینا احترامی، کامبیز شعاعی، محسن ایمانی، ناصر امیرنژاد، ایمان نمازی، مصطفی غنیان، بهمن جنابی، اشکال سهرابی، کاوه علی پور

مقاله مرجان ساتراپی : روزآنلاین

یکشنبه ۱۴ تير ۱۳۸۸
مقاله مرجان ساتراپی در نیویورک تایمز

باید به خانه ام ایران بازگردم

مرجان ساتراپی

پاریس- شش سال پیش در یکی از کافه های پاریس پای صحبت مردی نشستم که از او نام نمی برم. او گفت که بیست و چهار سال است که به ایران نرفته و ایران را درست بعد از انقلاب سال 1979، ترک کرده است.

او در باره خیلی چیزها صحبت کرد و صحبت هایش را چنین خاتمه داد:« وقتی کشورت را ترک کردی دیگر فرقی نمی کند کجا زندگی کنی، اما من نمی خواهم در جایی بجز ایران بمیرم وگرنه زندگی ام معنایی نداشته است».

صحبت های او اثر عمیقی روی من گذاشت. درباره حرف هایش فکر کردم نه به این دلیل که مفهوم روشنفکرانه آن را در بیابم اما دلم می خواست معنای حرفش را با همه قلبم احساس کنم. من هم به این نتیجه رسیده ام که فقط باید در کشور خودم، ایران، بمیرم وگرنه زندگی ام بیهوده بوده است».

زمانی که پای سخنان آن مرد نشستم، چهار سال بود که به خانه ام بیرون آمده بودم.

بله، من ایران را خانه می نامم چون بدون توجه به اینکه من چند سال در فرانسه زندگی کرده ام، و برخلاف این نکته که بعد از این همه سال خودم را فرانسوی هم می دانم،اما لفظ "خانه" فقط یک معنا دارد: ایران.

گمان می کنم برای همه چنین است: خانه آنجایی است که در آن بدنیا آمده و بزرگ شده باشی.

این اهمیت ندارد که من چقدر عاشق پاریس و زیبایی هایش هستم، تهران با همه زشتی هایش در چشمان من و تا ابد "عروس" شهر های جهان است.

مسئله موقعیت جغرافیایی، بوی باران و همه چیزهایی است که می دانیم بی آنکه بدانیم چرا این چیزها را می دانیم.

موضوع کوه البرز است که محافظ شهر من است. آن کوه کجاست؟ چه کسی از من محافظت می کند؟

موضوع بوی تحمل ناپذیر هوای آلوده است، بویی که برایم آشناست.

موضوع این است که آبی آسمان همه جا یک رنگ نیست، همینطور نور خورشید که همه جا یکسان نیست.

موضوع خواستن این است که بتوانم زیر آبی آسمان خودم قدم بزنم، خواستن این که تابش خورشید خودم، پشتم را نوازش کند.

آن زمانی که به حرف های مرد گوش می دادم چهار سال از زمانی که از خانه آمده بودم می گذشت. امروز ده سال دیگر گذشته است. اگر بخواهم دقیق بگویم، ده سال و شش ماه و سه روز.

در تمام آن سال ها گمان می کردم که بدون اینکه بتوانم در کوهستانم قدم بزنم، چند دهه زندگی کنم. اما 18 روز پیش، در روز 12 ژوئن سال 2009 اتفاقی افتاد، اتفاقی که هرگز فکرش را نمی کردم در زنگی شاهدش باشم: ایرانیان به فضای بسیار کوچکی که از دموکراسی برایشان باقی مانده بود، فضایی که فقط قادر بودند به کاندیدایی که شورای نگهبان برایشان تعیین کرده بود هجوم ببرند و رای بدهند.

سووالی که رسانه ها قبل از انتخابات می پرسیدد این بود:« آیا ایرانیان آماده دموکراسی هستند؟»

پاسخ بلند و واضح آمد:« بله، هستند!»

با حضور 85 درصدی رای دهندگان، آنها به این رویا فرو رفتند که تغییر امکانپذیر است.

آنها باور کردند که :« بله، ما می توانیم».

لزومی ندارد که گفته شود که این اولین بار هم نیست که ایرانیان نشان دادند که تا چه اندازه عاشق آزادی هستند. به قرن بیستم نگاهی بیاندازید: آنها انقلاب مشروطه را در سال 1906 (برای اولین بار در اسیا) براه انداختند، صنعت نفت را در سال 1951، ملی کردند(اولین کشور در خاورمیانه)، در سال 1979 انقلاب کردند و در سال 1999 جنبش دانشجویی آغاز شد. و حالا فریاد کر کننده دموکراسی آغاز شده است.

در حدود بیست سال پیش، زمانی که هنر را در دانشگاه تهران آغاز کردم، موضوع سیاست آنقدر ترسناک بود که ما حتی جرات فکر کردن به آن را نداشتیم. حرف زدن درباره سیاست؟ تصورش را هم نکن!

تظاهرات علیه رئیس جمهور در خیابان، ورای حقیقت!

انتقاد از رهبر؟ آخرالزمان!

فریاد "مرگ بر خامنه ای" سر دادن؟ مرگ!

مرگ، شکنجه و زندان بخشی از زندگی هر جوان ایرانی است. آنها مثل ما نیستند، دوستان من و من در زمانی که همسن آنان بودم؛ آنها نمی ترسند. آنها مثل آن زمان ما نیستند.

آنها دستانشان را بالا می برند و می فریاد می زنند:« نترسیم،نترسیم، ما همه با هم هستیم!»

آنها فهمیده اند که هیچ کس حقشان را به آنها نمی دهد و خودشان باید حقشان را بگیرند.

آنها برخلاف نسل قبل از خودشان-نسل من که آرزویش ترک کردن ایران بود- رویای واقعی رفتن از ایران نیست بلکه مبارزه برای آن است، ازاد کردن آن است عشق ورزیدن و دوباره ساختن آن است.

آنها دستان همدیگر را می گیرند و فریاد می زنند:« می جنگیم!می می میریم!ذلت نمی پذیریم!»

آنها با وجود اینکه می دانند شرکت در تظاهرات مواجه شدن با مرگ است، از خانه بیرون می روند.

امروز در جایی خواندم که "انقلاب مخملی" تبدیل به "کودتای مخملی" شده است، که رگه هایی از طنز در آن بود. اما بگذارید چیزی را بگویم: این نسل، با امیدهایش، رویا هایش، خشم و شورش، برای همیشه روند تاریخ را تغییر داد. دیگر هیچ چیز مثل گذشته نخواهد ماند.

از این به بعد، هیچ کس ایرانیان را با رئیس جمهور منتخبش نمی سنجد.

از این به بعد، ایرانیان ترسی ندارند. آنها اعتماد به نفس خود را باز یافته اند.

آنها با وجود همه خطرات فریاد می زنند نه!

و من می دانم که این تازه آغاز راه است.

از این به بعد، من همواره خواهم گفت:« زمانی که سرزمینت را ترک کردی فرقی ندارد که کجا زندگی می کنی. اما من تنها برای مردن به ایران می روم. من یک روز برای زندگی کردن به ایران می روم وگرنه زندگی ام بی معنا خواهد بود».

منبع: نیویرک تایمز 4 ژوئیه

فراکسیون اقلیت : روزآنلاین

یکشنبه ۱۴ تير ۱۳۸۸
محرومیت فراکسیون اقلیت از داشتن رسانه

سایت نمایندگان مجلس هم مسدود شد

موج سانسورسایت های اینترنتی نزدیک به اصلاح طلبان به وب سایت پارلمان نیوز که متعلق به اعضای فراکسیون اقلیت اصلاح طلب مجلس است رسید تا نمایندگان قانونی مردم نیز از داشتن یک رسانه مستقل محروم بمانند. برخی نمایندگان جناح اقلیت گفته اند که انتشار سخنان چند روز پیش سیدمحمد خاتمی در انتقاد از عمکرد شورای نگهبان و نحوه برگزاری انتخابات، دلیل اصلی فیلتر شدن پارلمان نیوز بوده است.

این سایت خبری در حالی فیلتر می شود که طی روزهای گذشته نقش فعالی را در انعکاس تخلفات انتخاباتی و پی گیری وضعیت دستگیر شدگان و نیز در انتشار اظهار نظرهای نمایندگان اصلاح طلب در مورد وضعیت فعالان سیاسی دستگیر شده داشته است.

پیش ازاین، روزنامه های اصلاح طلب نیز با شدیدترین نوع سانسوری که طی سالهای گذشته بی سابقه بوده مواجه شده اند. به این ترتیب که نماینده دادستانی ووزارت ارشاد در چاپخانه محل انتشار برخی روزنامه ها حضور می یابند و نسبت به چاپ ویاعدم چاپ مطالب اظهار نظر می کند . در چنین شرایطی، در صورتی که روزنامه نگاران نتوانند تا زمانی که برای چاپ وجود دارند به تعویض مطالب اقدام کنند عملا روزنامه از رفتن روی دکه های روزنامه فروشی ها باز می ماند.

فیلتر کردن سایت پارلمان اعتراض شدید نمایندگان اصلاح طلب را به همراه داشت. آنها تهدید کرده اند که اگر فیلترینگ این وب سایت ادامه پیدا کند درخصوص پشت پرده قضایایی که منجر به این نوع اقدامات شده دست به افشاگری خواهند زند. نمایندگاه یاد شده همچنین گفته اند که مسوولان را از طریق راه های قانونی مورد پی گیری قرارخواهند داد.

اعضای فراکسیون خط امام (ره) تاکید کرده‌اند که پارلمان‌نیوز" با رعایت مشی اعتدال اصول و موازین حاکم بر کشور و همچنین اصول حرفه‌ای رسانه‌ای اقدام به انعکاس اخبار فراکسیون خط امام، مجلس شورای اسلامی و نیز اخبار مرتبط با مسائل جاری کشور کرده‌ و این سایت خبری تلاش کرده است به‌‌رغم آنکه مشخصا به اصلاح‌طلبان مجلس تعلق دارد مواضع اصولگرایان و مخالفان اصلاحات را نیز منعکس کند."

جمشید انصاری رییس کمیته سیاسی فراکسیون اقلیت مجلس درگفت وگویی با خبرنگار پارلمان نیوز گفت: "امروزه اطلاع‌رسانی آنقدر گسترش یافته که با فیلتر چند سایت نمی‌توان جلوی اطلاعات صحیح به مردم را گرفت. شاید بتوان سرعت این اطلاع‌رسانی را به مردم به اندازه کم کاهش داد اما امروزه تمام کاربران اینترنت امکان شکستن فیلتر و برداشتن موانع را دارند و با کمی تلاش به اطلاعاتی که خواهان آن هستند دسترسی پیدا می‌کنند." انصاری تاکید کرد: "امروزه اطلاع‌رسانی آنقدر گسترش یافته که با فیلتر چند سایت نمی‌توان جلوی اطلاعات صحیح به مردم را گرفت. شاید بتوان سرعت این اطلاع‌رسانی را به مردم به اندازه کم کاهش داد اما امروزه تمام کاربران اینترنت امکان شکستن فیلتر و برداشتن موانع را دارند و با کمی تلاش به اطلاعاتی که خواهان آن هستند دسترسی پیدا می‌کنند".

انصاری به دولت توصیه کرد: "دست از این اقدامات غلط بردارید و اجازه دهید کسانی که درون نظام هستند اما اختلاف سلیقه جدی با شما دارند به مردم اطلاع رسانی کنند، سایت‌ها و خبرگزاری‌ها فعالیت داشته باشند تا فضا برای مراجعه مردم به امکانات خارج از نظام گسترش و توسعه نیابد."

داریوش قنبری دیگر عضو فراکسیون اقلیت هم گفته است: "دوستان نادان فکر می‌کنند با فیلتر کردن سایت‌های خبری می‌توانند کشور را مدیریت کنند. خاتمی بیگانه با نظام نیست که صحبت‌هایش منجربه فیلترینگ شود/ امنیت به معنای سکوت و بستن زبان‌ها و قلم‌ها نیست. "