۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

بیانیه دکتر محسن سازگارا

متن پیاده شده روز جمعه ۲ مرداد ۱۳۸۸

سلام
بامداد جمعه ۲ مرداد ۱۳۸۸، برابر با ۲۴ جولای ۲۰۰۹ میلادی
چند تا نکته رو سریع خدمتتون عرض کنم.
نکتهٔ اول اینکه در مورد الله‌اکبرِ روی پشت بوم گفته‌اند که گاهی ضعیف‌تر می‌شه، گاهی قوی‌تر می‌شه؛ گاهی در بعضی محله‌ها بیشتره، گاهی در بعضی محله‌ها کمتره و این سؤال مطرح شده که چیکار باید کرد؟ من ابتدا بگم که این سنت که سی سال پیش در زمان انقلاب اسلامی هم شکل گرفت و مطرح بود، اون دوره هم گاهی شب‌ها ضعیف‌تر می شد، گاهی قوی‌تر؛ در بعضی جاها بهتر بود، در بعضی جاها ضعیف‌تر؛ این اصلاً مهم نیست! مهم این است که یک چنین امکانی برای همه باشه، یک چنین سنتی هست. وقتی که هر شب باشه، اونوقت به مناسبتی که پیش میاد، مردم ابزاری دارند که می‌تونند رأی و نظر خودشون را با الله‌اکبر گفتنِ اون شب در پشت بوم اعلام بکنند. مثلاً اگر تحلیف برای آقای احمدی‌نژاد در پیشه، اون شبش همه این ابزار رو دارند؛ بنابراین می‌تونند مخالفت خودشون رو راحت سر پشت بوم با الله‌اکبر ابراز بکنند.
اما اینکه چطور می‌شه بهترش کرد، ارتباط گرفت؟ احتیاج به کمیتهٔ خاص و کار خاصی نداره. تجربه و مطالعه نشون داده که در هر محله‌ای، هر منطقه‌ای، یک یا دو تا خانوار به خصوص بچه‌های جوانی که مسائل رو دقیق‌تر دنبال می‌کنند اگر خودشون رو ملزم بدونند که پنج دقیقه به ده برند شروع کنند به الله‌اکبر گفتن، خانواده‌های دیگه که یا حالا یادشون رفته یا سرگرمند یا ممکنه یه خورده خوابشون میاد یا هرچیز دیگه تشویق می‌شند و میاند و به سرعت گسترش پیدا می‌کنه. بنابراین نکته راجع به الله‌اکبر دوچیز است: یکی اینکه سنت خوبیست که میشه نگهش داشت؛ باید نگهش داشت هرشب ازهمون ده تا ده و نیم حالا یک ربعش، بیست دقیقه‌ش هم باشه کافیه سر بزنگاه‌ها خیلی به درد می‌خوره، برای ابراز نظر ملت؛ دوم اینکه برای تداوم و حفظش بهتره در هر کوچه و هر محله، یک یا دو خانواری باشند که به طور جد دنبالش بکنند، دیگران رو تشویق می‌کنند که بیاند و تجربه نشون داده با این روش به سرعت گسترش پیدا می‌کنه. البته بعضی‌ها پرسیدند که «اگه ما یه وقت چیز دیگه هم قاطیش بگیم، شعاری بدیم یا بوقی بزنیم، کاری بکنیم، اشکالی نداره؟» به نظر من نه! مهم این است که شما حضورتون رو روی پشت بوم ابراز می‌کنید؛ چند تا الله‌اکبر هم که می‌گید این تأکید رو دارید که خدا بزرگ‌تر از هر مستبد و دیکتاتوریست. حالا دیگه باقیش هر چیز دیگه‌ای هم بخواهید بگید، طبیعیست که به سلیقه و روش خودتون بستگی داره.
مطلب دیگه اینکه این ایمیل makhmalbafsazegara@gmail.com اعلام شده برای گرفتن آدرس شهدا و مفقودین که اگر اسم، اسم پدر، محل شهادت، زمان شهادت یا زمان مفقود شدن یاجایی که اون شهید به خاک سپرده شده، به اضافهٔ آدرس منزل اون شهید یا مفقود؛ اینها اطلاعاتیست که مورد نیازه. برای اینکه فرض کنید پنجشنبهٔ آینده که مردم می‌خوان توی خیابون‌ها برند، گل بزارند جای شهادت شهدا، دم منزل اونها برند و دلجویی بکنند، سرسلامتی بدند، این اطلاعات مورد نیازه. من خواهشم این است که اطلاعات تکراری که توی اینترنت هستش، دوباره برای این ایمیل نفرستید؛ برای اینکه اونها رو خود ما هم از توی اینترنت می‌تونیم ببینیم. بلکه دوست، آشنا یا نزدیکانی از این خانواده‌های عزیز، اگر زحمت بکشند و این اطلاعات رو دقیق بدند، اون به درد می‌خوره و مطمئن هم باشند که هیچ مشکلی هم برای اون خانوادهٔ محترم شهید یا مفقود به لحاظ امنیتی نیست؛ برای اینکه خیلی ساده شما دارید اسم و فامیل و مشخصات و آدرس رو می‌دید، کسی هم نمی‌تونه کاری بکنه.
نکتهٔ دیگه اینکه راجع به مراسم تحلیف که از ترس ملت تا به حال چند بار عقب انداختند و مخفی هم می‌کنند چه روزیه؟ آخرین اطلاعی که به دست اومده این است که گویا می‌خواهند شنبه ۳ مرداد، یعنی فردا این مراسم رو داشته باشند که قاعدتاً آقای احمدی‌نژاد باید بره پیش آقای خامنه‌ای، ایشون حکم رو بهش تنفیذ بکنه حکم قلابی رئیس‌جمهوری رو و بعد هم ایشون بره مجلس و سوگند قلابی رئیس‌جمهوری رو قسم حضرت عباس رو بخونه؛ در حالی که دم خروسِ تقلب توی انتخابات بیرونه و این می‌شه تحلیفشون. تحلیف چه فردا باشه، چه هر روز دیگه‌ای؛ واجبه که ما حداقل در یکی از نقاط شهر تهران اگر شهرهای دیگه هم باشه خوبه ولی تهران واجب‌تره، الان هم تقریباً توافق شده میدون ونک ما جمع بشیم، مثلاً ساعت پنج بعدازظهر یا یک ساعتی که مطمئنیم تحلیف در مجلس در اون ساعته بعدازظهر یا صبح اونجا جمع بشیم و دو تا جمله‌ست که واجبه بگیم: یکی اینکه آنچنان که دکتر مصدق می‌گفت، «مجلس اونجاییست که ملت باشه»؛ لذا اعلام بکنیم اینجا که ملت جمع شده، مجلس مردمه، مجلس واقعیه! دوم اینکه رئیس‌جمهور منتخب ملت آقای موسویه و ملت او رو به رئیس‌جمهوری قبول داره؛ نه کسی که از یک تقلب آشکار با یک اقلیت کاملاً کوچیک، خودش رو رئیس‌جمهور می‌دونه. حالا بیشتر از این دوجمله، جمعیت هر شعار و هر چیز دیگه‌ای بخواد، دیگه خودشون می‌دونند.
این رو هم بگم اگر به دلیل تحلیفی که اونها می‌خواستند برگزار کنند، روز شنبه ساعت پنج بعدازظهر در میدون ونک اجتماع بود، اونوقت اگر دیدید که در اشغال نیروهای نظامی و امنیتیه و امکان درگیری داره، می‌تواند میدون ولیعصر و میدون هفت تیر دو تا نقطهٔ آلترناتیو و جایگزین ما باشه؛ اگر اون دو نقطه هم در اشغاله، بچه‌هایی باید برند به این طرفی‌ها کسایی که ونک اند خبر بدند که اگر اون ها هم در اشغاله اونوقت جای چهارمی که اون نزدیکیست و دیگه حالا از دوربین صلاح نیست من بگم از این رسانه، سعی شده خیلی بچه‌ها به گوششون برسه، باید اون جای چهارمی رو انتخاب کرد که درگیری نباشه چون همونجوری که دیشب هم عرض کردم، اصل بر این است که ما کار صلح‌آمیز بدون خشونت بکنیم و بچه‌های جنبشِ سبز، سالم باشند و حتی‌المقدور نه زخمی بشند، نه کتک بخورند، نه دستگیر بشند و نه اینکه خدای نکرده کشته بشند؛ اصل بر حفظ نیروهامونه. بنابراین اگر تحلیفی هم بود شنبه یا هر روز دیگه، باید ما در مقابلش تحلیف خودمون رو داشته باشیم؛ مهم نیست آقای مهندس موسوی باشه یا نباشه؛ مهم این است که ملت جمع می‌شه و می‌گه «مجلس اینجاییست که من هستم، رئیس‌جمهور منتخب ما هم آقای مهندس موسویه و او رو به رئیس‌جمهوری می‌شناسیم.»
مطلب دیگه اینکه در شهرستان‌ها به کرات مطرح می‌شه که ما به شهرستان‌ها خبررسانی نداریم و مشکل در شهرستان‌ها این است که اساساً خبردار نمی‌شند که چه اتفاقی ممکنه بیفته یا چه اتفاقی قرار است بیفته. من باز هم تأکید می‌کنم که بهترین راه حل این است که بتونیم از تهران یا شهرهای بزرگ، خیلی ساده بچه‌های فعال با دوستانی که در شهرستان‌ها دارند، با یک تلفن ساده می‌شه مطلعشون کنند از یک تلفن امنی یا اگر یک کسی درشهرستان اینترنت داره از روی اینترنت؛ مثلاً با Gmail که خیلی امنه، به خصوص وقتی که اون security (ایمنیش) رو فعال بکنید(*)، میشه مطلع کرد و هیچ کس نمی‌تونه بازش کنه یا skype رو که دانلود بکنید، فوق‌العاده امنه، از روش حرف بزنید هیچ کس نمی‌تونه بین راه بازش بکنه. مثلاً از حالا می‌تونید خبررسانی بکنید که پنجشنبهٔ آینده قراره به مناسبت چهلم شهدا شمع روشن بکنیم و گل در جای شهید شدنشون بگذاریم؛ در شهرستان‌ها هم داره سعی می‌شه که مسیرهای اونجا معلوم بشه و بهشون اطلاع رسانی بشه.
من نکتهٔ آخری رو هم بگم: جنگ روانی که حکومت با ما داره می‌کنه این است که در خارج، سعی می‌کنه به این رادیو تلویزیون‌ها و رسانه‌های بین‌المللی بگه که این فیلم‌هایی که می‌رسه، ماله قبله یا مال یک کشوره دیگه‌ست؛ ایجاد شبهه بکنه. راه مقابله‌ش این است که شما وقتی شاتی دارید می‌گیرید به‌خصوص اگر جای امنی ایستادید، بالکنی، پنجرهٔ خونه‌ای حتماً یک شات از روی روزنامهٔ اون روز هم بگیرید، بعد دوربین رو بچرخونید محل جمعیت؛ اگر هم بیرون هستید، در محل درگیری هستید، بعداً که جای امنی برسید، دوباره می‌تونید روشن کنید و ادامه‌ش یک شات از روی یک روزنامه بگیرید که زمان اونجا می‌افته.

افسانه حکومت مذهبی : iranpressnews.com

فیگارو: ایران، پایان افسانه حکومت مذهبی

روزنامه فرانسوی فیگارو
ایران، پایان افسانه حکومت مذهبی
نوشته مِزری حداد، دکتر در فلسفه اخلاق از سوربن پاریس ، نویسنده، روزنامه نگار و فیلسوف تونسی .
برگردان از فرامرز دادرس

برپایی رژیم مذهبی در سال 1979 در ایران ، موجب تقویت جنبش های اسلامی در سراسر جهان، بویژه جهان عرب شد. فروپاشی این رژیم مکتبی، تنش ها را در بخش های زیر نفوذ آن، و در جهان کاهش خواهد داد، و پشت سر خود موجی از خرابی و تاًسف بر جای خواهد گذاشت.

در یک فرضیه، هنگامی که داده ها اشتباه باشد، بی شک نتیجه نادرست بدست خواهد آمد. زمانی که بنظر می آمد رژیم ایران به عنوان یک دموکراسی کامل اسلامی و قابل احترام جا افتاده است، بحران شدیدی کشور را لرزاند. بحرانی که طبیعی نیست ولی استثنایی است.
در ژرفنای این بحران سیاسی، ایدئولوژی نقشی ندارد. رخداد های خونین ایران را نمی توان رد یک سیستم مذهبی دانست، ولی به روشنی عدم کارآیی آن در جریان انتخابات به ظاهر دموکراسی دید ه شد .
دو کاندیدای ریاست جمهوری، میر حسین موسوی « اصلاح طلب»، و احمدی نژاد« بنیاد گرا» یک مبارزه دموکراتیک انجام می دهند، که یک صحنه عادی در زندگی سیاسی ایران بشمار می رود.
این عادی سازی در یک رژیم واپسگرا و مطلق گرایی رخ می دهد، که بیش از هرچیز در پی تثبیت خود می باشد. باید در برابر این عادی سازی هرج و مرج ، بظاهر دموکراتیک ایستادگی کرد. بدتر از آن دیکتاتوری « عادی و روزمره » رژیم ایران است ، که در رگ هایش مذهب، و در سیاست ها یش تمامیت خواهی در جریان می باشد.
از آغاز بدست گرفتن قدرت از سوی خمینی در سال 1979، و بر پایی رژیم مذهبی و ولایت فقیه « حکومت رهبر عظیم الشاًن» یک دکترین سیاسی– مکتبی بنیان گذاری شده است. مخلوطی بهم آمیخته از حق دخالت در زندگی خصوصی و اجتماعی مردم، بر پایه فقه غیر قابل تحمل و واپسگرای شیعه دوازده امامی، و ظهور امام غایب شکل گرفته است.
در این تمامیت خواهی سبز رنگ ، قدرت مذهبی و سیاسی مطلق، از آن متولیان دین است ، که نمایند گان خدا بر روی زمین می باشند. مانند رهبر عظیم الشاًن که تقدس اش بی هیچ شک و تردید است.
ایرانیان از بد حادثه به زیر شلاق مذهب افتادند، و امروز در حال مبارزه برعلیه ، سلسله روحانیون مورد نفرت مردم می باشند. در این جامعه دیگر باور به « مدینه فاضله » از میان رفته است.
بتازگی سرنگون کنندگان شاه با بهره گیری از ابزار نوین تکنولوژی و ارتباطات، در نظر دارند که قرن ها فاصله ای میان دنیای واقعی و جدید قرن بیست و یکم را، با دنیای تخیلی اورول ( مزرعه حیوانات ) حفظ نمایند.
شجاعت تظاهر کنندگان ملایان را نگران ، و فصلی تازه در تاریخ این ملت باز کرد. این جنبش فراتر از یک انفجار اجتماعی بود که بخاطر یک تقلب انتخاباتی پدید آمده باشد، و مانند تیغ دولبه ی عمیقی است، که به بریدن خود ادامه خواهد داد. در برابر این واماندگی سیاسی و از دست رفتن تقدس رژیم ، مردم در تهران براه افتادند و شعار های « مرگ بر خامنه ای» سر دادند.
به فرمان رهبر« بسیجیان» به جان تظاهر کنندگان افتادند. ترسی بی سابقه که نتایج سنگینی در بر داشت. عدم اطاعت وفرمانبرداری مردم از روحانیت شیعه، ولایت فقیه را خشمگین و تقدس او زیر سئوال برده است، و این نشانه نگرانی برای گروه روحانیونی است که در پناه سرکوب و ترساندن مردم، این واکنش ها را توطئه خارجی می خوانند.
هرچه که پیش آید رقابت میان دو کاندیدای ریاست جمهوری است: میر حسین موسوی، کسی که گفته می شود« پیشرفت خواه» و « اصلاح طلب» است، و خود محصول انقلاب مذهبی می باشد، ومدت هشت سال نخست وزیر خمینی و خامنه ای رهبر کنونی بود ه است، و از سوی دیگر محمود احمدی نژاد، « هاله نور » که با تهدیدات اتمی و بهره برداری از اوضاع نابسامان عراق ، بنیاد گرایی و شوک تمدن ها را محور اصلی سیاست خارجی اش قرار داده است.
این در گیری میان گروهی، چیزی نیست جز بهانه ، برای مردمی که تصمیم دارند به آزادی برسند، وحکومتی که بخوبی می داند که کمترین بازگشایی ، فروپاشی بنای دیکتاتوری را در پی خواهد داشت.
« اصلاح طلبان» در راًس خود رفسنجانی را دارند، که کوششی ندارد رژیمی را که به آن وابسته است سرنگون کند. برعکس اودر پی چاره ای است که بقای رژیم را با دگرگونی سیاسی، در راستای ادامه همان ایدئولوژی تضمین کند، و چهره بهتری از رژیمی نشان دهد، که در پی زیاده روی ها و سخنان موعظه وار احمدی نژاد اعتبار خود را از دست داده است. روابط بحرانی میان جامعه ایران و قدرت مذهبی بیشترخواهد شد، تا زمانی که از حد آن بگذرد و رژیم سرنگون گردد.
ایرانیان در یافته اند که یک حکومت مذهبی به هیچ روی اصلاح پذیر نیست ، و به زباله دانی تاریخ خواهد افتاد. آنها همینطور می دانند برای آزادی بهایی سخت باید پرداخت، و در این مبارزه سرنوشت ساز پشتیبانی جهان آزاد بسیار با ارزش خواهد بود.
همینطور که برپایی رژیم مذهبی در سال 1979 در ایران ، موجب تقویت جنبش های اسلامی در سراسر جهان، بویژه جهان عرب شد. فروپاشی این رژیم مکتبی، تنش ها را در بخش های زیر نفوذ آن، و در جهان کاهش خواهد داد، و پشت سر خود موجی از خرابی و تاًسف بر جای خواهد گذاشت.

1 امرداد، 23 ژوئیه
تارنمای فرهنگ ایران

طوفانی سهمگین : iranpressnews.com

منبع روسی: کشتی خامنه ای و احمدی نژاد گرفتار طوفانی سهمگین

خبرگزاری روسی نووستی: "ماکسیم واسیلنکو" در مقاله خود که در سایت خبری"روس بالت" منتشر کرده می نویسد: حال روشن شد که "میر حسین موسوی" و حامیان جوان وی قصد تسلیم شدن ندارند. کسانی که پشت این ناآرامی ها ایستاده بودند از سایه خارج شده و صراحتا در برابر چشمان ایرانیان آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی را به مصاف می طلبند. خطبه های نماز جمعه آیت الله رفسنجانی به نوعی پاسخ به خطبه های ماه گذشته رهبر انقلاب اسلامی بود. رییس جمهور اسبق اعلام کرد که جامعه انسجام خود را از دست داده و نتایج انتخابات تردید انگیز است. حال روشن شد که اوضاعی که بعد از انتخابات رخ داده مدت زیادی به طول خواهند انجامید و دشوار خواهد بود. حتی اگر احمدی نژاد تا چهار سال دیگر به ریاست جمهوری ادامه دهد، این دورانی خواهد بود که حتی برای دشمنت هم آرزو نمی کنی. وی با جامعه و اوضاعی جدید ضمن تفکیک قدرت در سطوح بالا مواجه خواهد شد. احمدی نژاد پست های دولتی را در اختیار افسران سپاه پاسداران قرار خواهد داد. روند رشد و نمو سپاه پاسداران و دولت در حال انجام است. سپاه پاسداران از احمدی نژاد در کلیه امور حمایت می کند: روند لازم در انتخابات را فراهم می آورد و شمارش آرا را نیز کنترل می کند. رییس جمهور کنونی برای افسران سپاه، تضمین پست های عالی فرداست. تاکنون در ایران سپاه پاسداران نتوانسته نقش ارتش را بعنوان مثال مانند ترکیه ایفا کند. حال اوضاع می تواند تغییر کند. این احتمال بوجود آمده که سپاه برای حل مناقشات داخلی مورد استفاده قرار گیرد. با این روند نفوذ آیت الله خامنه ای افت خواهد کرد. تاکنون نفوذ رهبر به خاطر اعتبار بالای روحانیت آن بوده است. حال این اعتبار کافی نبوده و فقط سپاه پاسداران می تواند به وی ضمانت ابقای مقام دهد. رهبر انقلاب انتخاب دشواری در پیش رو دارد: یا اسیر دست سپاه پاسداران شود یا به نفع روش سازشکاری اصلاح طلبانه تن دهد. زمانی که موجی از ناآرامی ها در خیابان های شهرهای ایران آغاز شد، بسیاری خود را چنین تسکین دادند که این اولین باری نیست که این اتفاقات می افتد. در جمهوری اسلامی دانشجویان به قشر قیام کننده ای تبدیل شده اند که در صورت هر اتفاقی بلافاصله وارد میدان می شوند. روند دیگری که بحران کنونی را توجیه می کند افزایش سطح تحصیلکرده طبقه متوسط است که خواهان تغییر رژیم هستند.