۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

یک شهید دیگر : روزآنلاین

یکشنبه ۲۱ تير ۱۳۸۸
این بار جوان نوزده ساله در اوین کشته شد

سهراب اعرابی، یک شهید دیگر

جنبش اعتراضی مردم ایران در ابتدای تابستان سال 1388 دومین شهید خود را یافت جوانی نوزده ساله در حالی که مادرش در پشت در زندان اوین زاری می کرد و از وی خبری می خواست کشته شد. در اخباری که در این باره به سرعت در دنیای مجازی به چرخش افتاد نوشته شده که او زیر شکنچه کشته شده است.

خبر مرگ سهراب اعرابی ظهر دیروز به گوش مادرش رسید و وی که قبلا فیلمی از سرگردانیش در یوتیوب گذاشته شده بود با ناباوری با این خبر روبرو شد. خبرنگارانی که هنوز دستگیر نشده و آزادند به سرعت در صدد برآمدند که خبر را به گوش عالم برسانند. ساعتی بعد از جمله حماسه هائی که در اینترنت به نام سهراب منعکس شده یکی هم شعری بود از زبان ندا آق سلطان که به سهراب می گفت خوش آمدی.

سهراب اعرابي 19 سال و هم در فعالیت های انتخاباتی این دوره فعال بود و هم در تظاهرات اعتراضی 25 خرداد فعال بود. وی که سال آخر دبيرستان را می گذراند و براي امتحان كنكور آماده می شد از روز سی ام خرداد دستگیر شد و به مكان نامعلومي انتقال یافت.

بعد از پيگيريهاي پي در پي سه روز بعد خانواده بخصوص مادرش متوجه مي شوند كه وي در زندان اوين است. مادر اين جوان در روز سه شنبه 16 تير با گذاشتن كفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادي فرزند ش بود. با وجود اين كه اين مي دانست كه فرزندش در زندان اوين است ولي خيلي نگران بود و مي گفت مي ترسم بچه ام را بكشند. اين مادر عكسي از فرزندش تهيه كرده بود و به هر زنداني كه آزاد مي شد عكس عزيزش را نشان مي داد و از آنها مي پرسيد كه آيا او را مي شناسند و يا در زندان ديده اند؟ او مي گفت به هر كجا و هر كسي مراجعه مي كنم جواب نمي دهند و ميگويند صبر كن آزاد مي شود. اين مادر كارش از صبح تا شب جلو زندان ماندن شده بود تا اينكه يك دفعه از طرف قاضي مر تضوي خبر آمد كه سهراب اعرابي در زندان درگذشته است، خانواده اش را خبر كنيد تا جنازه فرزندشان را تحويل بگيرند.

دوستان و آشنایان سهراب اعرابی در نامه ای قاضی سعید مرتضوی را قاتل سهراب معرفی کرده و از مردم خواسته اند که فردا بعد از تحویل جنازه او در مراسم تشییع جنازه اش شرکت کنند و نشان دهند که خون او به هدر نرفته است.

روزنامه ها : BBC

بحران چین و ایران

امیر مقامی در مقاله ای در صدای عدالت نوشته در حالی که بحران چین و مسلمانان را فراگرفته باید پرسید دولت ایران چه کرده است؟ تنها خبری که تاکنون اعلام شده است رایزنی تلفنی وزیر امور خارجه با دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی است، در حالی که چین نه عضو اصلی این سازمان است و نه حتی عضو ناظر. یا این که وزیر امورخارجه در تماس تلفنی با همتای ترک خود سرکوب مسلمانان را "محکوم" کرده . اما هنوز خبری از واکنش جدی و مؤثر دولت ایران و اعتراض به دولت چین نیست!

نویسنده مقاله صدای عدالت اضافه کرده دولت ایران طی سی سال گذشته در موارد متعددی نسبت به نقض حقوق مسلمانان در اروپا و خاورمیانه هشدار داده. پس اگر این پرسش پیش آید که اصلاً دولت ایران به چه حقی می تواند از نقض حقوق مسلمانان در چین انتقاد کند؟ مگر این از مسائل داخلی چین نیست؟ و مگر دولتها حق دخالت در امور داخلی یکدیگر دارند؟ پاسخ هر سه پرسش این است:اصولاً کشورها اصولاً حق ندارند در امور یکدیگر دخالت کنند اما وقتی سخن از نقض حقوق بشر به میان می آید وصعیت فرق دارد.

از جمله تحولات دیروز در موضوع بحران چین و سکوت دولت ایران سخنان دبیر سیاسی هیات موتلفه اسلامی بود که روزنامه های هوادار دولت منعکس کرده اند، در آن جا حمید رضا ترقی شورش مسلمانان چینی را تحریک آمریکا برای انقلاب مخملی خوانده و گفته دولت نباید از آن ها دفاع و در امور داخلی چین دخالت کند.

مردم سالاری در سرمقاله خود به همین موضوع پرداخته و نوشته نگارنده نمی خواهد ارتباط حسنه حزب اسلامی موتلفه و حزب کمونیست چین یا شرایط خاص کشورمان در عرصه بین المللی و امتیاز وتوی چین در شورای امنیت سازمان ملل را دلیل اصلی این اظهار نظر ایشان قلمداد کند و شاید اصلا در شرایط فعلی نباید به دنبال دلایل سیاسی چنین اظهار نظری رفت اما ای کاش در نظر آقای ترقی و شاید برخی از همفکران ایشان آمریکا اینقدر ابهت و شکوه نداشت که بتواند مسلمانان چینی را برای داشتن قرآن و انجام واجباتی نظیر حج علیه دولت وادار به شورش کند.

سرمقاله این روزنامه.با اشاره به کشتن شدن یک زن مصری در آلمان و واکنش انجام شده مقامات ایرانی که به دلیل اتفاقات پس از انتخابات از شدت وغلظت خاصی برخوردار بود نوشته این دفاع دارای مبانی قابل دفاع شرعی و حقوق بشری است اما آیا واقعا اگر در کشوری مانند چین این اتفاق رخ می داد آیا صدای اعتراض امثال ایشان بلند می شد؟ آیا آزادی داشتن کتاب قرآن و رفتن به حج مانند حفظ حجاب از واجبات مسلمانی نیست؟

حیات نو که روز گذشته در سرمقاله خود از بی اعتنائی دولت به بحران مسلمانان در چین انتقاد کرده بود امروز نامه ای را به چاپ رسانده که نویسنده آن ضمن پذیرش این انتقاد نوشته شبیه به آنچه در چین به وقوع پیوسته طى هفته‌هاى اخیر در منطقه کشمیر هم رخ داده است و متاسفانه دولت جمهورى اسلامى و حتى رسانه‌هاى رسمى ایران از پرداختن به آن پرهیز کرده‌اند، در حالی که جمعیت کثیرى از مردم کشمیر شیعه هستند.

اشغال های تغییر خواه

سرمایه تیتر اصلی خود را به این سخن سردار رویانیان رییس راهنمائی و رانندگی اختصاص داده که گفته یک عده آشغال می گویند رهبر نظام و قانون را باید تغییر داد.

این روزنامه در گزارشی با اشاره به گفته چند روز پیش فرمانده ناجا که «بلوار کشاورز به بالا منطقه بحران است» نوشته تحلیلگران مستقل مسائل اجتماعی معتقدند نخستین گام برای تلطیف وضعیت بحران «عدم تحریک» حریف مقابل است.

به نوشته سرمایه حتی اگر افراد مورد نظر رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور وجود خارجی داشته باشند، زیبنده یک مقام انتظامی جمهوری اسلامی نیست که با چنین ادبیاتی آنها را مخاطب قرار دهد چنان که پروفسور محمود آخوندی حقوقدان برجسته با «غیرقانونی» خواندن استفاده از کلمات توهین آمیزی چون «آشغال» در سخنان مسوولان گفته متاسفانه هم اکنون کسانی در راس کار هستند که نه به ارزش های اجتماعی اهمیتی می دهند و نه اطلاعی از حد و حدود حقوقی و قانونی خود دارند.

دولت و منقدانش

آفتاب یزد در سرمقاله خود به اقداماتی اشاره کرده که دولت انجام می دهد تا شرایط کشور را طبیعی جلوه داده و نشان دهد که همه چیز به حالت طبیعی برگشته است، از جمله آن که با چه اصراری می خواستند از مراجع تقلید تبریک و ابراز خوشحالی دریافت دارند اما امکان پذیر نشد این مسئله تا آنجا پیش رفت كه برخی رسانه‌های حامی دولت، حریم مراجع را مورد حمله قرار دادند كه چرا پیروزی احمدی‌نژاد را تـبـریـك نگفته‌اند! در واقع می‌توان گفت حامیان صددرصدی روند انتخابات به دنبال ارائه دلیلی برای اثبات افزایش هم زبانی با خود بودند اما عدم همراهی بسیاری از سیاستمداران، علما، دانشگاهیان و احزاب مختلف با آنها، دلیل دیگری شد كه حقانیت معترضان انتخاباتی را ثابت می‌كرد. ‌‌

به نوشته سردبیر آفتاب یزد با گذشت یك ماه از انتخابات، اكنون نه تنها دلـیلـی بر ترجیح سخن موافقان دولت بر ادعای حامیان موسوی و كروبی مشاهده نمی‌شود بلكه ادامه سكوت برخی از چهره‌های سرشناس و افزوده شدن معترضان ساكت دلایل تازه به نفع معترضان به دست داده و هر دلایل معترضان، قوی‌تر و محكمه‌پسند‌تر از ادعاهای هواداران دولت می شود.

در ادامه این مقاله آمده اكنون نوبت طرف مقابل است تا با خروج از كلیشه‌هایی كه در یك ماه اخیر مورد استفاده قرار گرفته است دلیل قانع‌كننده‌ای ارائه نماید تا حداقل افرادی از طرفداران قبلی خود در جناح اصولگرا را به جمع حامیان فعلی روند انتخابات بیفزایند. این گروه نباید فراموش كنند كه بستن یك پرونده در ذهن ایرانیان هوشمند و نجیب، به اندازه بستن ظاهری پرونده توسط بازكنندگان ذی‌نفع آن، آسان نیست؛ اگرچه ممكن است برخی مصلحت اندیشی‌ها موجب تمكین عده‌ای از افراد شود.

اعتراض زيرزمينی : روزآنلاین

شنبه ۲۰ تير ۱۳۸۸
مقاله اکونوميست درباره ناآرامی های ایران

اعتراضی که زيرزمينی شد

دانشجويان ايرانی عليرغم سرکوب اخير توسط نیروهای امنیتی، در جستجوی راه های هوشمندانه ای برای ادامه مسيردموکراسی هستند؛ سعی و تلاشی که سخت و مشکل است. با ممانعت از فعاليت خبرنگاران آژانس های خبری مختلف، تقریبا تمام روزنامه نگاران خارجی و نيز شبکه های ارتباطی از ماجرا دور نگه داشته شده اند.

وب سایت هایی نظير بی بی سی فارسی و فیس بوک مسدود شده اند و جلوی سیستم ارسال پيام کوتاه تلفن همراه گرفته شده است. دولت به طور اتفاقی از تعطیل عمومی خبر می دهد و مردم را به دلیل "آلودگی هوا" از حضور در خیابان ها برحذر می دارد. نيروهای امنيتی با لباس شخصی، رهگذران و به خصوص جوانان را در چهار راه ها متوقف می کند و به تفتیش کارت شناسائی و وسائل شخصی شان دست می زند. ارتباط ميان تهران و سایر شهرهای این کشور نيز با مشکلاتی روبرو شده است. گزارش هائی ازبازداشت دانشجويان در دانشگاه اصفهان، پايتخت سابق کشور، به گوش می رسد.

مسوولان، دانشگاه تهران را که سرمنشاء انقلاب سال ۱۹۷۹ بود، بسته اند. اين دانشگاه ماه گذشته شاهد درگيری خونین پلیس با دانشجویان بود. اکنون ماموران امنیتی با چهره هایی عبوس و گرفته در برابر در ورودی دانشگاه مستقر شده اند و به درهای دیگر دانشگاه هم قفل و زنجير زده اند. تنها عده معدودی از استادان و دانشجويانِ مورد علاقه مقامات اجازه ورود به اين دانشگاه را دارند.

امتحانات نهایی تا شهريور به تعویق افتاده و اين درحالی است که بخشی از امتحانات پيش تر در ماه گذشته برگزار شده بود. نوشته های روی ديوار که در حمايت از ميرحسين موسوی نامزد معترض انتخابات به چشم می خورد، از دیوار ها پاک شده و جای آن را یک تصوير بزرگ سفارشی دولت از مجسمه آزادی گرفته که در آن، به سوی زنان و کودکان بی پناه سنگ پرتاب می شود. ساير مراکز آموزشی نظير دانشگاه امیر کبیر و شریف هم تعطيل شده اند.

بسیاری از دانشجویان می گويند همه چیز از دست رفته است. یکی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی می گويد: "اول، عصبانی بودم، بعد سرخورده شدم و حالا فقط احساس خلأ می کنم." یکی از فارغ التحصیلان جديد دانشگاه علم و صنعت نيز می گويد او و همکلاسی هایش نااميد شده اند. بدتر از همه، نوعی احساس شک و بدبينی است که در فضا پراکنده شده است. شمار قابل توجهی از دانشجویان به ازای پيوستن به شبه نظاميان بسيج، پاداش ورود به دانشگاه را دريافت کرده اند. به همين دليل، محوطه دانشگاه پر از خبرچین های حکومت است. دانشجویان از گفتگو با خارجی ها بيم دارند و بعضی حتی از نگاه کردن به آنها هم هراسان هستند.

دولت با تهدید به استفاده از قدرت مرگبار در مقیاس گسترده، بسياری از جوانان را مرعوب کرده است. دولت ايران، کشته شدن عده ای از مردم را تأييد کرده است. طرفداران حقوق بشرمی گويند در سراسر کشور بیش از دو هزار نفر بازداشت شده اند. اين عده شامل صدها چهره سرشناس مرتبط با میرحسین موسوی و دو رئيس جمهور سابق، محمد خاتمی و اکبر رفسنجانی، است که به مخالفت عليه محمود احمدی نژاد و مراد او، آیت الله علی خامنه ای، پرداختند. رئيس پليس تهران از بازداشت بيش از 1000 نفر در تهران سخن گفته است. به گفته او، بيش از دو سوم اين عده از حبس آزاد شده اند.

در چنين شرايطی، جنبش هابه تدریج زیرزمینی می شوند. معترضان امروزی به نوشتن شعارهای ضد دولتی بر روی اسکناس و پاشيدن شبانۀ رنگ سبز بر سطح خیابان ها ادامه می دهند. آنها به جای استفاده از رنگ سبز که فروش آن به دقت از سوی مقامات کنترل می شود، با مخلوط کردن رنگ های آبی و زرد، رنگ سبز را می سازند.

تا کنون هيچيک از اين روش ها، پيامد قابل توجهی نداشته است و به نظر می رسد زندگی در تهران به حالت عادی بازگشته است. ترافيک دوباره ظاهر شده و پارک ملت تهران مملو از خانواده های ايرانی است. کافی شاپ ها هم پذيرای جوانانی شده که به خوش و بش مشغول اند.

با اين حال، در زیر این نمود ظاهری، بازی موش و گربه در جريان است. دولت همچنان در تنگنا است و نسبت به از سر گیری تظاهرات نگران است. به زودی چهلمین روز درگذشت ندا آقا سلطان، نماد جنبش سبز که در جريان تظاهرات تهران به قتل رسيد، از راه می رسد. همچنان ایميل های دعوت به برپائی تظاهرات در چرخش هستند. اگرچه دامنه اعتراضات خیابانی فروکش کرده اما پايان نيافته است. اکنون حال و هوای «صبر و شکيبائی» در ميان دانشجويان و شهروندان ايرانی حکمفرماست.

منبع: اکونوميست- 9 ژوئيه

http://www.economist.com/world/mideast-africa/displaystory.cfm?story_id=13988558