۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

بیانیه دکتر محسن سازگارا

سلام
چهارشنبه ۱۴ امرداد ۱۳۸۸ و ۵ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
البته عملاً احتمالاً این [ویدئویی] که دارم ضبط می‌کنم، زودتر از ۱۴ مرداد نصب خواهد شد روی وب‌سایت و یوتیوب؛ برای اینکه روز چهارشنبه ساعت ۹ صبح، آکسیون سراسر کشور هستش. من فکر کردم که این رو زودتر صحبت بکنم، دلواپس بودم از اینکه بعضی سفارش‌هایی که می‌خوام بکنم و با همدیگه مرور بکنیم، یک وقت دیر نشه. بنابراین امیدوارم که امشب تا آخر شب نشده، روز سه‌شنبه، شبِ چهارشنبه این در دسترس شما باشه؛ ولی خوب تاریخ چهارشنبه ۱۴ مرداد رو می‌زنیم.
من یک بار دیگه باید توصیه‌هایی رو انجام بدم...

ما روز تحلیف که قرار گذاشتیم روز چهارشنبه، روز صدور فرمان مشروطیت [ساعت] ۹ صبح در تهران و تمام شهرها جمع بشیم، یادمون باشه این قرار نیست آخرین آکسیون ما باشه؛ خودمون رو بی‌خودی هدر بدیم یا خدای نکرده به دردسر بندازیم؛ همون‌جوری که از روز اول هم صحبت کردیم، ما یک دوی سرعت صد متر نداریم برسیم اون تَهش تموم بشه؛ یک دوی ماراتون داریم که باید سازماندهیمون رو و انرژیمون رو درست تقسیم بکنیم که بتونیم گام به گام بریم برسیم به انتهای پیروزی که پایین کشیدن کودتاچی‌ها و محاکمه کردن اونهاست. بنابراین برای اینکه پشت این روز تحلیف، از جمعه مسابقات فوتبال شروع می‌شه که یک برنامه‌ای رو هم استخراج شده که خدمتتون ارائه می‌کنم فردا پس‌فردا که چه جوری توی استادیوم‌ها بریم و همهٔ استادیوم‌ها رو سبزش بکنیم؛ بعدش ماه رمضونه، شب‌های احیا، استفاده از اون آکسیون‌های دوگانه‌ای که ماسک ریای مذهبی آقای خامنه‌ای و همراهان ایشون رو پاره می‌کنیم؛ نشون می‌دیم به دین هم باوری ندارند و تجمعات قانونی هستش که می‌تونیم توش بریم؛ یک پشتش اول مهره و از این طرف شروع کردن به فلج کردن کشور، دولت غیرقانونی رو از کارامدی انداختن و به‌جاش دولت منتخب خودمون رو تقویت کردن؛ این مسیریست که با همدیگه باید بریم. بنابراین باز هم تکرار می‌کنم، واجبه که خودمون رو محافظت کنیم؛ خوب انرژی خودمون رو تقسیم بکنیم که بتونیم مسیر رو تا انتها با همدیگه طی بکنیم.
...
از نازی‌آباد بچه‌های خوب نازی‌آباد برای من ایمیل زده بودند که «ما حرکت کردیم، اسم ما رو هم جنوب شهر بیارید.» من از همین جا می‌خوام بگم، امیدوارم به گوششون برسه، مطمئن باشید روز چهارشنبه از محور خیابون مولوی به پایین تا اون طرف بهشت‌زهرا، از این طرف تا مهرآباد جنوبی و غرب‌تر، از اون طرف تا افسریه، کلاً اون مناطق در اختیار شماست؛ نیرو[ی سرکوبگر] در اون مناطق در حداقل خواهد بود؛ بنابراین در هر مرحله و هر میدون و هر محله و هرجایی که باشید، به راحتی می‌تونید شعار بدید، شعار بنویسید و حسابی جَو رو، درواقع جنبش سبز رو ببرید اونجا. امروز روز چهارشنبه مانور خیلی خوبی می‌شه در تمام مناطق جنوب شهر داد.
در شهرها بچه‌های خوب ارومیه نوشتند که حرکتی کرده بودند، گزارش دادند؛ من خواهشم این است که فیلم رو فراموش نکنید. سلاح نیرومند جنبش ما عکس و فیلمیست که می‌گیرید و می‌گذارید روی یوتیوب، می‌آد توی همهٔ رسانه‌ها پخش می‌شه و ضمناً همه هم می‌فهمند که کجا چه خبر بوده. بچه‌های اهواز خیلی خیلی ایمیل‌های شورانگیزی زدند؛ مواظب باشید که این حقه‌بازی‌های حکومت که بمب گذاشتند و می‌خواد به خشونت بکشه، یک‌وقت گریبانتون رو نگیره؛ مبارزهٔ ما مبارزهٔ مدنی و بی‌خشونته؛ تاکتیک‌های مبارزات مدنی به مراتب پرقدرت‌تر از تاکتیک‌های خشونت‌آمیزه. بنابراین اهواز، حرکتی که بچه‌ها کردند خودشون هم گزارش دادند خوب بوده؛ خیلی هم شدید باهاشون برخورد شده.
ولی باز من خواهش می‌کنم فیلم و عکس رو فراموش نکنید. در تهران و سایر شهرها هم من باز توصیه‌م این است که یک کسایی به عنوان یک وظیفه، برن در نقاط امن، در ساختمون‌هایی که می‌دونند زاویهٔ خوبی داره، مشرف به میدون بهارستان، میدون امام خمینی، دمِ بازار که قرار ما در همهٔ شهرها از دمِ بازارهاست، مستقر بشند با خیال راحت و اونجا اول هم روی یک روزنامهٔ روز، چون جای امنی هستند، طبیعتاً توی خیابون نمی‌شه اینکار رو کرد، اول یک شات، یک تصویر از روی روزنامه بگیرند که تاریخ روز رو نشون بده؛ بعد دوربینشون رو حرکت بدند و فیلم بگیرند یا عکس بگیرند. اینست که فیلم و عکس بخش لاینفکی از جنبش ماست.
من یک توصیه‌ای رو هم روی فیلم به شما بکنم؛ باز راجع به موتورسیکلت‌ها. ببینید نقش موتورسیکلت‌ها در سرکوب به گونه‌ایست که، نقشیه که اسب‌سوارها در این طرف دنیا می‌کنند. ببینید این جمعیت، وقتی این موتورسوارها میان، دو نفر هستند؛ می‌زنند توی جمعیت؛ پراکنده می‌کنند جمعیت رو؛ درواقع همون کاری که اسب‌سوارها در این طرف دنیا هم می‌کنند، موتورسوارها در ایران می‌کنند. من توصیه‌م این بود که ساده‌ترین کار برای موتورسیکلتی که اینطوری توی صف می‌زنه، میخیه که ساخته باشید، سر راهشون بریزیم. ولی وقتی جمعیت اینطور انبوهه، طبیعتاً اون میخ توی پای جمعیت فرو می‌ره؛ نمی‌شه این کار رو کرد. بنابراین بهترین مقابله این است که به نوعی وقتی جمعیت انبوهه، یک جوری تعادل اونها رو به هم بزنیم و برشون گردونیم. وقتی که جمعیت فشرده‌ست، خیلی دیگه هزینه‌ای نداره؛ چون موتور به راحتی با یک تنه‌ای که بخوره، سرنگون می‌شه. کمااینکه در ادامهٔ همین فیلم هم یک کسی از بچه‌ها این کار رو می‌کنه و یکی از موتورها می‌افته زمین و آتیشش می‌زنند؛ کار بدی هم نیست. اما موتورسوارش رو می‌برند و آب بهش می‌دند؛ محافظت ازش می‌کنند که این رو تلویزیون‌های غربی به‌خصوص من دیدم تلویزیون ایتالیا کاملاً نشون داده بود این فیلم رو و کاملاً از بچه‌ها تقدیر کرده بود و دنیا تحت تأثیر این قرار گرفته بود که پلیسی که، موتورسواری که می‌خواد مردم رو سرکوب کنه، موتورش رو هم سرنگون می‌کنند و آتیش می‌زنند؛ اما خود موتورسوارش رو می‌برند و درمانش می‌کنند؛ مراقبت ازش می‌کنند. دخترها دونفر می‌نشینند که دیگران اذیت نکنند موتورسوار رو و آب بهش می‌دند و خلاصه نهایت انسانیت رو به او نشون می‌دند اینجا [اشاره به فیلم] همون موتور سواریست که دارند ازش محافظت می‌کنند و او رو درواقع، محبت رو بهش ابراز می‌کنند و شرمنده‌ش می‌کنند.
به هر حال این اون جاهای قشنگ جنبش ماست که دنیا رو تکون داده و دنیا شیفته و فریفتهٔ این حرکت ما شده. به هر حال بحث موتورسوارها رو من ببندم؛ اینها نقششون این است که نگذارند هستهٔ تظاهرات شکل بگیره.
یکی کس دیگه‌ای پرسیده «ما صورتمون رو بپوشونیم، کاری که بچه‌های ایرانی در فرانسه کردند آیا کار خوبیست؟ دخترا همه عکس ندا رو روی صورتشون بگذارند و پسرها عکس سهراب رو» اگر امکان داشته باشه این کار، جایی نباشه که در جنگ و گریز باشید، بسیار کار زیباییست و بسیار بسیار پیام قوی‌ای هم داره که ما همه ندا هستیم، همه سهراب هستیم؛ اگر امکان داشته باشه خیلی زیباست این کار.
من عرضم رو تموم بکنم، برای همه‌تون آرزوی موفقیت بکنم. روز چهارشنبه تا غروب در هرکجای شهر که باشید، می‌تونید ادامه بدید و به دنیا نشون بدیم که ما یک روز تموم کنترل شهرها رو می‌تونیم در دستمون بگیریم، در اقصی نقاط شهر. خدا پشت و پناهتون، به امید پیروزی [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]


بامداد سه‌شنبه ۱۳ امرداد ۱۳۸۸و ۴ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
...
در بعضی شهرستان‌ها مثل رشت و انزلی هم گزارش رسیده بود که مقدار زیادی نیروی انتظامی بوده، نیروی سرکوب‌گر بوده و نشون می‌ده که اونها هم سعی می‌کنند شهرهای مختلف رو زیر نظر بگیرند، کنترل بکنند. در تهران یک اتفاق جالب این بود که گزارش‌هایی داشتیم که از سمت نازی‌آباد در جنوب شهر تهران هم حرکت‌هایی انجام شده و این نقیصه‌ای که ما کمی با جنوب شهر داشتیم رو خیلی بچه‌های جنوب شهر دارند سعی می‌کنند که پر بکنند و گسترهٔ جنبش رو در تمام سطح شهر تهران ممکن بکنند.
حالا به هرحال امروز یک مقداری هم سرکوب‌گرها گاهی بعضی جاها خشونت نشون می‌دادند، در فاصلهٔ عباس‌آباد تا میدون ونک، مرکز استقرار و توزیع نیروشون بود یا در پارک ساعی، لباس‌شخصی‌ها رو دوباره بسیج کرده بودند؛ اینها نکاتی بود که در بررسی امروزِ حرکت توی تهران دیده شد و این مراسم تنفیذِ یخ و سرد و واقعاً ورشکسته که شاید دو سوم آدم‌های خود جمهوری اسلامی توش نبودند و تلویزیون هم جرأت نکرد مستقیم پخش بکنه، این پاسخ مناسبی بود که مردم هم نشون دادند که به هیچ وجه قبول ندارند. توی اخبار دنیا هم منعکس شد این واکنشی که ما داشتیم. به‌خصوص الله‌اکبر شب و حرکاتی که باز از پاره‌ای محله‌ها گزارش شد که بعد از ساعت دهونیم-یازده شده و اعتراضاتی که به عمل اومده. سطح شهر تهران و پاره‌ای شهرهای دیگه هم گزارش حرکت کندِ ترافیک، بوق زدن و V کردن انگشت و اینها هم گزارش شده که همهٔ اینها درواقع در این حدی که نارضایتی عمومی رو نشون بده خیلی خوب بوده.
...
شعارمون «یک مملکت، یک دولت، اما به رأی ملت» و ما یک رئیس‌جمهور قانونی می‌شناسیم، مهندس موسویه؛ او رو رئیس‌جمهور می‌دونیم، برای او سوگند می‌خوریم و رئیس‌جمهور قلابی رو قبول نداریم و از آقای مهندس موسوی هم می‌خواهیم که کابینه‌ش رو معرفی کنه که مردم با کابینهٔ واقعی حاضرند همکاری کنند و نه کابینهٔ قلابی آقای احمدی‌نژاد.
...
هروقت که دیدید که سرکوب‌گرها هستند، آمادهٔ درگیریند، می‌خوان خشونت بکنند، دستگیر بکنند، حمله بکنند، خدای نکرده تیراندازی بکنند و از ما تلفاتی بگیرند، باید به سرعت پخش بشیم، بریم در نقاط مختلف؛ چون نیرو ندارند نمی‌تونند کنترل کنند. بند آوردن خیابون با ترافیک هم یکی از واجباته که خطوط ارتباط سرکوب‌گرها رو بِبُریم، نتونند جابجا بشند؛ اون‌وقت دیگه محله‌های مختلف شهر مال ماست.
یکی برای من نوشته بود «ما در همون محلهٔ خودمون اگر حرکت بکنیم چه اشکالی داره؟» خیلی هم خوبه! هیچ اشکالی هم نداره. این رو باز هم تکرار می‌کنم، میدان بهارستان زندان باستیل نیست بخواهیم بریم فتحش بکنیم، درگیر بشیم؛ همین‌قدر که اونجا ناچار بشند لشکر بچینند و اشغال بکنند اطراف مجلسی رو که می‌خوان سوگند بخورند، نظامی‌ها باید اشغال کنند محافظت بکنند که مردم اونجا نباشند، این به لحاظ وجهه و چهره، اونها رو نشون خواهد داد. اگر خطری نداشت جمع می‌شیم، تظاهرات می‌کنیم؛ اما اگر خطری داشت پخش می‌شیم و در سطح شهر تهران فعالیتمون رو می‌کنیم. امروز در چندین میدون بود، در بیش از بیست میدون سی میدون یا محله‌های مختلف کارمون رو انجام خواهیم داد، در تهران و تمام شهرستان‌ها.
از اینجا حالا برگردم روی نکته‌ای که می‌خواستم بگم به عنوان یکی از پیروزی‌های جنبشمون. شما حتماً خاطرتون هست که قبلاً ما از این عکس‌ها که داشتیم، آدم‌های اینجوری که این یکی چون جلیقه تنشه به احتمال زیاد اسلحه هم داره؛ آدم‌های اینجوری رو که بودن می‌گفتیم شناساییشون بکنیم، برای اینکه اینها سرکوب‌گرهایی هستند که بچه‌ها رو سرکوب می‌کنند؛ بشناسیم، بریم سراغ خانواده‌هاشون،آدم‌هایی که، درواقع سرکوب‌گرانی که باید اینها رو بشناسیم، بریم سراغ خانواده‌هاشون، اینها تیپ‌هایی هستند که باید شناخت.
اتفاقی که افتاده این است که امروز در تهران دیده شد که یک عده از این آدم‌ها ماسک زدند؛ این کاملاً پیروزی ما رو نشون می‌ده، تاکتیک ما که اینها رو شروع کردیم به شناسایی؛ تو محله‌هاشون، توی خانواده‌هاشون، فامیل‌هاشون افشا کردیم؛ کارگر افتاده، خودشون رو دیگه از ترس با ماسک می‌پوشونند. البته اگر هرکدومشون تنها گیر بچه‌ها بیفتند، حتماً واجبه که ماسکشون رو بردارند، ازشون یک عکس بندازند اگر این امکان پیدا بشه. در غیر این‌صورت همین، این پیروزی جنبش رو نشون می‌ده و نشون می‌ده به ما که همین کار رو باید ادامه بدیم. این حرکت درستیست که فرماندهان سپاه، آدم‌های عضو بسیج، سرکوب‌گرها، همه رو باید شناسایی بکنیم و ادامه بدیم به افشاگری و توضیح موقعیتشون.
یک سؤال دیگه رو هم جواب بدم. یکی از گروه‌های بچه‌های فعالی که بودند برای من پیغام گذاشته بودند که ما موتورسیکلت‌ها رو اگر بتونیم کنترل کنیم، دو نفری که روش سوارند، مثل سواره‌نظام می‌زنند، نمی‌گذارند هستهٔ تجمع شکل بگیره، درواقع پیاده‌نظامشون رو چون تعدادمون بیشتره می‌تونیم انجام بدیم. باز هم ما اینجا بحث کردیم، ساده ترین راه جلوگیری از حرکت موتورسیکلت‌ها، همون میخ‌های سه‌پریست که پنچرشون بکنیم. می‌شه توی کیسه فریزرهای سیاه هم ریخت چند تا شو که مستقیماً هم پخش [نشه] دیده نشه، برن روش. ولی یادتون هم باشه، از دوتا موتورسیکلت‌سوار احتمالاً نفر عقبی، هم گاز فلفل داره، هم اسلحه داره. بنابراین روش‌های دیگه ممکنه خطرناک باشه؛ بهترین کار پنچر کردنشونه تا هسته‌های تجمع بتونه شکل بگیره.
عرضم رو تموم بکنم؛ تا فردا شاد و پیروز و موفق باشید. به امید موفقیت! [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

شکنجه، اعتراف، دیگر اثر ندارد : روزآنلاین

دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۸
گزارش روز از تظاهرات بعد از تنفیذ

مردم: شکنجه، اعتراف، دیگر اثر ندارد

درست چند ساعت پس از برگزاری مراسم تنفیذ محمود احمدی نژاد، مردم تهران و چند شهر دیگر به خیابان ها ریختند تااعتراض خود را به انتصاب وی و همچنین مواضع آیت الله خامنه ای اعلام کنند. این در حالی بود که در بیشتر خیابان ها، به فاصله هر چند متر ماموران امنیتی و نظامی ایستاده و در میانه خیابان ها هم لباس شخصی مشغول مانوروحشت بودند؛ مردم اما بلند تر از هرروز فریاد می زدند: مرگ بر دیکتاتور.

در حالی که هیچ برنامه از قبل تعیین شده ای وجود نداشت، عصر دیروز مردم با حضور در خیابان ها نسبت به تنفیذ حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد برای چهار سال دیگر توسط رهبر حکومت اسلامی اعتراض کردند. بعد از این مراسم که بسیاری از چهره های رسمی حکومتی نیز در آن حضور نداشتند، خیابان های اصلی شهرهای کشور، به ویژه تهران، به اشغال نیروهای امنیتی ـ نظامی درآمد. با این حال از حدود ساعت 6 عصر، مردم دسته دسته در امتداد خیابان ولی عصربه راه افتادند. ماموران پلیس در میدان ولی عصر تلاش کردند با پرتاب گاز اشک آور و شلیک تیر هوایی مردم را متفرق کنند، اما این برخورد موثر واقع نشد چرا که هم مردم عصبانی به نظر می رسیدند و هم نیروهای پلیس خسته. گفته می شود به همین علت حدود 700 نفر از اعضای پلیس و لشکر 10 سپاه تهران تقاضای انتقال به واحد دیگری را کرده اند.

در میدان ونک نیز وضعیت مشابهی حاکم بود؛ ماموران پلیس چند بار از مردم خواستند خیابان ها را ترک کنند تا "آنها نیز بتوانند به خانواده خود برسند". یکی از مامورین از فرط عصبانیت کلاه کاسکت خود را به زمین کوبید و با فریاد گفت: "بابا به خدا ما هم خانواده داریم. استراحت می خوایم".

او که لباس چرمی ـ فلزی سیاه رنگ ضد ضربه پوشیده بود به حدی عصبانی بود که دو تن از همقطارانش او را کشان کشان به درون یک خودروی "ون" بردند.

اما در دیگر نقاط تهران هم وضع به همین صورت بود ودرگیری های گسترده ای در میدان ونک، ولیعصر، میرداماد، تخت طاووس و خیابان ولی عصر روی داد، اما کانون تجمع و درگیری بیشتر در محدوده میدان ونک تا خیابان جام جم [محل صدا و سیمای جمهوری اسلامی] بود. این درگیری ها باعث شد تا خیابان ولی عصر تقریبا مسدود شود و بوی دود و گاز اشک آور حتی در میدان ولی عصر هم حس شود.

اما ماموران امنیتی بیشتر در میدان انقلاب و خیابان انقلاب تا چهار راه ولی عصر و در میدان هفتم تیر و خیابان های اطراف تجمع کرده بودند. آنها در میدان ولی عصر علاوه بر حضور در پیاده رو ها در محوطه در دست احداث خط سوم مترو نیز تجمع کرده بودند تا در صورت لزوم وارد عمل شوند. در اطراف میدان ولی عصر نیز تعداد زیادی خودروی پلیس پارک شده بود. چنین وضعیتی در بلوار کشاورز تا خیابان کارگر نیز حکمفرما بود.

در میدان ولی عصر، که مرکز آموزشگاه های خصوصی و فروشگاه پوشاک است، پلیس با حضور در تمام مغازه ها و آموزشگاه ها امکان پناه دادن به کسانی که مامورین امنیتی قصد بازداشت آنها را داشتند، می گرفت. دکه های سیگار فروشی این میدان هم به طور کلی جمع شده بود تا مردم نتوانند از آنها سیگار بخرند. بیشتر این سیگارها برای بهبود سوزش ناشی از استنشاق گاز اشک آورمورد استفاده قرار می گرفت. همچنین دیروز تمام سطل های آشغال در طول خیابان ولی عصر از سر انقلاب تا پارک وی جمع شده بودند تا تجمع کنندگان از آنها برای آتش زدن استفاده نکنند. پیش از این و در روز های گذشته مردم پس از شلیک گاز اشک آور اقدام به آتش زدن لاستیک اتومبیل و یا سطل های اشغال می کردند تا سوزش ناشی از شلیک گاز اشگ آور را خنثی کنند.

ماموران در مقابل صدا و سیمای جمهوری اسلامی تجمع بیشتری داشتند تا مانع ورود احتمالی مردم به داخل ساختمان صدا وسیما شوند. با این حال مردم در برابر ساختمان صدا و سیما بیش از نقاط دیگر متمرکز شده و یکصدا شعار می دادند: "مرگ بر دیکتاتور". "شکنجه، اعتراف، دیگر اثر ندارد."

ورود نیروهای تازه نفس

تجمع دیروز تا پاسی از شب ادامه داشت و حضور ماموران نیز هر لحظه بیشتر می شد. از اواخر وقت دیروز به علت تعدد مراکز اعتراضی، ماموران "بسیج ادارات" هم دوباره وارد عمل شدند. این ماموران که همگی لباس شخصی با جلیقه بسیجی پوشیده بودند، با چماق به مردم حمله می کردند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار می دادند اما با هجوم دستجمعی مردم می گریختند و در پناه ماموران رسمی ماوا می گرفتند.

از تعداد بازداشتی ها و مجروحین دیروز اطلاع دقیقی در دست نیست، اما به گفته شاهدان تعداد زیادی بازداشت و زخمی شده اند.

تجمع دیروز در حالی برگزار شد که اعتراض بزرگ و سراسری مردم ایران روز چهارشنبه و همزمان با تحلیف احمدی نژاد در مجلس، در میدان بهارستان برگزار خواهد شد. این تجمع به دعوت حامیان موسوی و کروبی برگزار می شود.

تجمع بعدی نیز روز پنج شنبه همزمان با برگزاری جلسه دوم دادگاه عطریانفر و ابطحی در مقابل دادگاه انقلاب در تقاطع شریعتی- معلم برگزار خواهد شد.

سایت خبری موج سبز در باره این روز ها می نویسد: "این سه روز را در خانه ننشینید. سکوت نکنید. فرصت را از دست ندهید. هر کاری که می‌شود، علیه کودتا و دولت پادگانی و رئیس‌جمهور تقلبی انجام دهید."

تغییر مسئولین امنیتی : روزآنلاین

سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۸
همزمان با گسترش اعتراضات در کشور

تغییر گسترده مسئولین امنیتی و نظامی

درحالی که نگاه و توجه بیشتر احزاب و گروه های سیاسی به اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری و بازداشت های گسترده معترضان، فعالان سیاسی و روزنامه نگاران معطوف شده، در پس زمینه این اتفاقات تغییرات گسترده ای در سطح مدیران و فرماندهان امنیتی، نظامی و انتظامی کشور درحال انجام است.

در همین ارتباط برخی از نمایندگان مجلس روز گذشته خبردادند که یک هفته پس از دستور برکناری غلامحسین محسنی اژه ای از وزارت اطلاعات توسط محمود احمدی نژاد، رییس دولت نهم دوتن از مدیران ارشد و با سابقه این وزارتخانه را نیز برکنار کرده است.

روزنامه اعتماد هم به نقل از رییس کمسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس، ضمن تایید این خبر اعلام کرد که: "معاون ویژه وزارت اطلاعات و معاون ضد جاسوسی این وزارتخانه پس از دو دهه فعالیت از کار خود برکنار شده اند."

بنا به گفته علاالدین بروجردی "اعضای کمسیون امنیت ملی از اخبار رسانه ها از برکناری حاج حبیب الله از معاونت ویژه و خزایی از معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات مطلع شده اند و درباره برکناری این دو مدیر ارشد مسایل امنیتی کشور هیچ مشورتی با مجلس صورت نگرفته است."

نایب رییس کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم با تایید اینکه دستور برکناری این مدیران از سوی محمود احمدی نژاد صادر شده، گفته است: "محمود احمدی نژاد چند روز پیش با انتقاد از محسنی اژه یی، گفته بود از دو معاونش راضی نیست و دو سال است که وزیر اطلاعات با اخراج آنها مخالفت می کند، اما هیچ کس تصور نمی کرد این دو معاون، حاج حبیب الله و خزایی باشند."

حسن سبحانی نیا همچنین گفته: "این دو سمت هم در وزارت اطلاعات با نظر مقام رهبری طی دو دهه گذشته انتخاب می شدند و برکناری آنها به دستور احمدی نژاد و بدون مشورت با مقامات ارشد نظام همگان را متعجب کرده است."

پیش از طرح انتقاد نمایندگان مجلس در مورد تغییرات در وزارت اطلاعات و خواسته آنان مبنی بر اینکه محمود احمدی نژاد باید در این باره توضیح بدهد، قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اسبق اطلاعات و دادستان کنونی کشور نسبت به تغییرات در این وزارت خانه هشدار داده بود.

دادستان کل کشور در نامه خود با ابراز نگرانی نوشته بود: "نقش و جایگاه کلیدی وزارت اطلاعات در تأمین امنیت پایدار در سطح کشور و ارائه خدمات اطلاعاتی-امنیتی به کل نظام ایجاب می‌کند که نگاهی فراگیر و کلان به این حوزه معطوف شده و مسئولان امر خصوصاً در عزل و نصب‌ها و انتظارات خود، ملاحظات ملی و فرا‌قوه‌ای را مدنظر قرار دهند."

بنا بر گزارش ها حاج حبیب الله معاون ویژه وزارت اطلاعات و همچنین خزایی معاون ضد جاسوسی این وزارت خانه هرکدام بیش از 20 سال سابقه حضور در پست ها و مدیریت های مختلف این وزارتخانه را داشته اند.

برکناری فرماندهان و مقامات ارشد ارتش

برکناری وزیر اطلاعات و برخی از مدیران ارشد این وزارتخانه در حالی انجام شده که پس از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، تغییرات گسترده ای نیز در سطوح بالای ارتش صورت گرفته است.

آیت الله خامنه ای در اولین گام پس از حوادث بعد از انتخابات، طی حکمی در تاریخ 30 تیرماه نماینده خود در ارتش و رییس عقیدتی سیاسی این نهاد نظامی را تغییر داد و حجت الاسلام محمد علی آل هاشم را به جای حجت الاسلام محمود علوی به عنوان نماینده ولی فقیه در ارتش و رییس عقیدتی سیاسی منصوب کرد.

هرچند بنا برگفته محمد محمدی گلپایگانی درمراسم تودیع نماینده قبلی و معارفه نماینده جدید رهبری در ارتش "این تغییر به دلیل آغاز نمایندگی محمود علوی در مجلس خبرگان رهبری صورت گرفت" اما انتقادات رییس دفتر آیت الله خامنه ای از محمود علوی در این جلسه حکایت از نارضایتی رهبر از نماینده قبلی اش در ارتش داشت.

محمد محمدی گلپایگانی در این مراسم گفته بود: "ارتش باید تلاش بیشتری برای کسب رضایت آیت الله علی خامنه ای انجام دهد...کارهای انجام شده در سازمان عقیدتی سیاسی ارتش بسیار ارزشمند است اما هنوز هم کافی نیست."

درهمین حال محمد علی آل هاشم، نماینده جدید آیت الله خامنه ای همزمان با آغاز به کار در ارتش با تاکید بر اینکه قصد دارد "روحیه ایثار، شهادت و ایجاد بصیرت سیاسی كاركنان" ارتش را افزایش دهد اعلام کرد: "در ارتش فقط یك خط و جناح وجود دارد و آن خط و جناح فقط مسیر ولایت و رهبری است. ارتش باید در خدمت رهبری باشد".

درست چند روز پس از تغییر نماینده آیت الله خامنه ای در سازمان سیاسی ـ عقیدتی ارتش، دوتن از فرماندهان ارشد ارتش کشور نیز از کار خود برکنار شدند تا تغییر نماینده رهبر سرآغازی برای تغییر فرماندهان این نهاد نظامی و گامی در جهت جلب رضایت بیشتر وی از ارتش باشد.

درهمین ارتباط دو روز پس از این تغییر، بنا بر حکم فرمانده نیروی زمینی ارتش، سرتیپ محمد کاظم بیضاوی فرمانده ارتش در جنوب کشور و همچنین سرتیپ دوم حسینعلی مصوری فرمانده ارتش در غرب کشور از مقام خود برکنار شدند.

سرتیپ احمدرضا پوردستان، فرمانده نیروی زمینی ارتش در احکامی که پس از برکناری این دو فرمانده ارشد ارتش صادر کرد ابتدا سرتیپ دوم علی مهرابی از زیر دستان فرمانده سابق ارتش جنوب در لشکر 92 زرهی خوزستان را به جای وی منصوب کرد و سپس سرتیپ دوم منوچهر کاظمی را به فرماندهی ارشد ارتش غرب کشور به کار گمارد.

تغییر فرماندهان نیروی انتظامی

از سوی دیگر پیش از این تغییرات، برخی از فرماندهان نیروی انتظامی کشور در استانهای زنجان، قزوین، چهارمحال و بختیاری و مازندران از مقام خود برکنار شده بودند.

اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی همزمان با گسترش اعتراضات به نتیجه انتخابات در کشور، طی احکام مختلفی از میانه ی تیرماه فرماندهان این استانها را برکنار و اشخاص جدیدی را بجای آنها منصوب کرد.

او ابتدا سردار غلامحسین آقاگلزاده را از سمت خود برکنار و بجای او محسن حسن‌خانی را به عنوان فرمانده نیروی انتظامی استان زنجان منصوب کرد. سپس در حکم مشابهی سردار هدایتی را از سمت فرماندهی نیروی انتظامی قزوین برکنار و سرهنگ پاسدار "مسعود جعفری نسب" را به جای او منصوب کرد که این برکناری واکنش های فراوانی در این استان در پی داشت.

پس از آن، فرمانده نیروی انتظامی کشور و باجناق محمود احمدی نژاد در احکامی که در روزهای ابتدایی مهرماه صادر کرد به ترتیب سرهنگ پاسدار عبدالرضا آقاخانی را به عنوان فرمانده جدید انتظامی استان چهارمحال و بختیاری منصوب و در آخرین تغییر سردار توکلی را از سمت فرماندهی انتظامی استان مازندران برکنار و سرهنگ پاسدار مسکنی را به عنوان فرمانده جدید انتظامی این استان معرفی کرد.

این تغییرات در حالی انجام و در برخی موارد با واکنش مقامات و نمایندگان این استانها مواجه شده که فرمانده نیروی انتظامی پاسخی قانع کننده در این باره ارایه نکرده و تنها آنرا امری عادی خوانده و گفته است: "به طور طبیعی هر مسئولیتی یك دوره‌ای دارد یك زمانی آغاز می‌شود و یك زمانی به پایان می‌رسد."

کشمکش قدرت : روزآنلاین

سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۸
نگاه لوس آنجلس تايمز به کشمکش قدرت در ایران

مراسم تحلیف تحت‌الشعاع اختلافات

برزو درآگاهی

مراسم تنفیذ که قرار بود اتحاد رهبران جمهوری اسلامی را نشان دهد، بیشتر جدایی آن هارا نشان داد و موجب بروز درگیری خیابانی بین معترضان و نیروهای امنیتی شد که تا شب طول کشید.

رهبر ایران حدود هشت هفته پس از انتخابات مناقشه‌آمیزی که هنوزباعث آشفتگی ملی است، ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد را برای دور دوم مورد تایید قرار داد.

ده‌ها تن از مقامات، شخصیت‌های برجسته و روحانیون این مراسم را تحریم کردند، از جمله آیت‌الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی که یکی از قدرتمندترین افراد کشور محسوب می‌شود.

ساعاتی بعد، در چندین منطقه از تهران بین هواداران رهبر مخالف، میرحسین موسوی، که شعار مرگ بر دیکتاتور سر می‌دادند و نیروهای امنیتی درگیری درگرفت. رانندگان ماشین‌هایشان را وسط بزرگراه‌ها و میادین متوقف کردند و دست خود را به نشانه اعتراض روی بوق گذاشتند.

ساعت 10 شب شهروندان روی بام‌ها رفتند، یا سرشان را از پنجره بیرون آوردند و شعار الله اکبر سر دادند که به نشانه‌ای از اعتراض شبانه نسبت به حاکمیت احمدی‌نژاد تبدیل شده است.

آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر ایران در سخنرانی خود احمدی‌نژاد را مورد ستایش زیادی قرار داد و جدایی‌ها را تصدیق کرد اما با کنایه نسبت به جنبش اعتراضی نوشکفته و سیاستمدارانی که پیرامون آن جمع شده‌اند هشدار داد که این تلاش‌ها بی‌ثمر است و عواقب وخیمی دارد.

وی گفت: "دشمنان باید بدانند که اعتراضات که کاریکاتوری از اعتراضات پیش از انقلاب است نمی‌تواند سیستم را تضعیف کند. ما باید هوشیار باشیم که دشمنان حتی وقتی ما در بهترین شرایط قرار داریم می‌توانند علیه ما نقشه بکشند، (و) توطئه دشمنان باید توسط مقامات و مردم مورد توجه قرار گیرد."

تایید احمدی‌نژاد توسط آقای خامنه‌ای و ادامه مقاومت از جانب معترضان صحنه‌ای را برای درگیری بین نیروهای امنیتی و معترضان در روز چهارشنبه که قرار است احمدی‌نژاد در مجلس سوگند یاد کند، شکل داده است.

نظام سیاسی ایران عناصر دموکراتیک یک جمهوری را با حاکمیت مذهبی مخلوط می‌کند. انتخابات برای ریاست جمهوری و مجلس برگزار می‌شود اما خامنه‌ای تصمیم نهایی را در تمام موضوعات کشور می‌گیرد. معذالک در سال‌های اخیر احمدی‌نژاد و تندروهای هم‌پیمان او در سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی شروع به کنار زدن روحانیت کرده اند که در دو دهه اول انقلاب اسلامی سال 1357 برزندگی سیاسی ایران غلبه داشتند.

روز دوشنبه بعدازظهر صدها و شاید هزاران معترض در مکان‌های مختلفی در تهران به مخالفت با احمدی‌نژاد برخاستند و طبق گفته شاهدان و تصاویری که روی یوتیوب گذاشته شده، باعث شدند لباس شخصی‌های بسیج با چماق و گاز اشک‌آور به آنها حمله کنند. شاهدان توصیف کرده‌اند که تیر هوایی شلیک می‌شده است و نیروهای امنیتی لباس شخصی‌ به مردم در پیاده‌روها و پارک‌ها حمله می‌کردند.

اصلاح‌طلبان ایران از پخش اعترافات سیاستمداران مهم میانه‌رو - که هفته‌ها بدون دسترسی به وکیل یا خانواده‌هایشان در زندان انفرادی بوده‌اند ـ در آنچه "دادگاه نمایشی" خواندند خشمگین شدند. روز دوشنبه رسانه‌های خبری تندرو نزدیک به احمدی‌نژاد اعلام کردند که اعترافات تلویزیونی بیشتری باید پخش شود. به گزارش این نشریات قرار است ادامه دادگاه روز پنجشنبه برگزار شود.

ناظران ایران به تفاوت‌هایی میان مراسم تنفیذ روز دوشنبه و مراسم چهار سال پیش که خامنه‌ای با مهربانی رئیس‌جمهور را در آغوش کشید و اجازه داد تا دستش را ببوسد اشاره کرده‌اند. این بار این دو بدون لطافت با هم روبرو شدند و احمدی‌نژاد سرانجام به جلو آمد و شانه رهبر را بوسید.

بر خلاف سال 2005 به بینندگان گفته نشد مراسم چه وقت آغاز می‌شود و مراسم بصورت زنده پخش نشد، شاید برای اجتناب از مورد توجه قرار گرفتن تعداد غایبین که شامل رهبر مخالفان، موسوی نخست‌وزیر سابق، دو رئیس‌جمهور پیشین، رئیس یک سازمان مذهبی؛، دو رئیس پیشین مجلس؛، مشاور سابق امنیت ملی و تعداد زیادی از روحانیون و قانونگذاران می‌شد.

منبع: لوس‌آنجلس تایمز، 3 اوت

گزارش منابع دانشجوئی : روزآنلاین

سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۸
بر اساس گزارش منابع دانشجوئی و خانواده ها

دروغ می گویند؛ دانشجویان درزندان هستند

به دنبال بیش از چهل روز بی خبری کامل از وضعیت ده ها دانشجوی بازداشت شده درتهران و چند شهر دیگر کشور، دیروز منابع دانشجوئی، حقوق بشری و خانواده های تعدادی از دانشجویان، با انتشار گزارش و نامه های سرگشاده ای، از ادامه بازداشت در بی خبری کامل ده ها دانشجو، ابراز نگرانی کردند.

سایت امیرکبیر، پایگاه خبری تحلیلی دانشجویان پلی تکنیک تهران روز گذشته با انتشار گزارشی ضمن تکذیب ادعاهای هفته های اخیر مسئولان وزارت علوم و سایر مسئولان دولت کودتا، اسامی شماری از دانشجویان بازداشت شده را که دستکم چهل روز است در بازداشت بسر می برند، اعلام کرد.

در این گزارش نام تعدادی از دانشجویان پلی تکنیک و چند تن از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران از جمله محمد رضا جلائی پور، حسام سلامت و سمیه توحید لو به چشم می خورد. این سه تن با چند دانشجوی دیگر روز شنبه در بین صد تن از فعالان سیاسی بودند که در یک جلسه محاکمه نمایشی به آنان اتهامات سنگینی وارد شد.

وارد کردن اتهاماتی نظیر تلاش برای ایجاد انقلاب مخملی وارتباط با گروه های برانداز نظام به تعدادی از دانشجویان از یک طرف و از طرف دیگر شایعه پراکنی مسئولان دولت کودتا در خصوص عدم برخوردها و دستگیری های گسترده دانشجویان و مهمتر از آن بی خبری خانواده ها از وضعیت جسمی و روحی دانشجویان بازداشت شده بر دامنه موج نگرانی های گروه ها و تشکل های دانشجوئی و حقوق بشری در داخل و خارج از کشور در خصوص سرنوشت آنان افزوده است.

خبرنامه امیر کبیر یکی از منابع بازتاب دهنده اخبار مرتبط با دانشجویان و حوادث اخیر درابتدای گزارش خود می نویسد: در هفته های گذشته بارها مسئولین وزارت علوم و مسئولین نظامی کشور ادعا کرده اند هیچ دانشجویی در بازداشت به سر نمی برد و همه کسانی که در حوادث یک ماه و نیم گذشته در حیطه دانشگاه بازداشت شدند، آزاد گشتند.اما مروری بر اسامی بازداشت شدگان نشان می دهد که تعدادی از دانشجویان در تهران و شهرستان همچنان در زندان هستند.

بر اساس این گزارش، مجید دری، ضیاء نبوی، علیرضا خوشبخت، زهرا توحیدی، شیوا نظر آهاری، حسام سلامت و پیمان عارف دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیلی هستند که در زندان اوین نگهداری می شوند. در متن کیفرخواست دادگاه روز شنبه اتهاماتی واهی به این دانشجویان نسبت داده شد بدون آنکه مدرکی برای این ادعا ارائه شود.

در ادامه این گزارش با اشاره به ادامه بازداشت سمیه توحید لو، محمد رضا جلائی پور و علیرضا عاشوری که تنها جرمشان فعالیت در ستاد میرحسین موسوی بوده آمده است: سمیه توحیدلو دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه تهران و محمد رضا جلایی پور دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه آکسفورد از دیگر بازداشت شدگان هستند که صرفا به دلیل همکاری در ستاد میرحسین موسوی بیش از 40 روز است که در زندان اوین به سر می برند. همچنین علیرضا عاشوری یکی دیگر از دانشجویان دانشگاه تهران نیز به دلیل فعالیت های انتخاباتی، پس کودتای انتخاباتی کشور بازداشت شده است. آدرین جلالی دیگر دانشجوی کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر دانشگاه تهران با حمله نیروهای امنیتی به منزلش در 24 خرداد بازداشت شد

امیر حسین استیری فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر و از اعضای ستاد میرحسین موسوی نیز از اواخر خرداد بازداشت شده است.

در عین حال عزت تربتی از دانشجویان پردیس ابوریحان دانشگاه تهران هم که ترم گذشته به کمیته انضباطی احضار و از تحصیل محروم شده بود، در حمله لباس شخصی ها به کوی دانشگاه تهران بازداشت شد و در حال حاضر در بند قرنطینه زندان اوین زندانی است.

در ادامه این گزارش به وضعیت چند تن دیگر از دانشجویان دربند اشاره شده و آمده است: محمد پور عبدالله از دانشجویان طیف چپ دانشگاه تهران از تاریخ 24 بهمن ماه سال 87 بازداشت و پس از یک ماه انفرادی به زندان قزل حصار منتقل شده است. برای او بارها وقت دادگاه تعیین شد، اما تاکنون تشکیل نشده و در 20 مهر 88 وقت جدیدی برای دادگاه او تعیین شده است.شبنم مددزاده از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم کرج و از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه از اول اسفند 87 بازداشت شده و در اوین نگهداری می شود. برای وی قرار وثیقه 50 میلیون تومانی صادر شد اما نیروهای امنیتی از آزاد کردن او خودداری کردند. پرونده مددزاده به شعبه 28 دادگاه انقلاب فرستاده شده است و دادگاه وی که قرار بود در تاریخ 22 تیرماه تشکیل شود، برگزار نشد

در بخش دیگری از همین گزارش در خصوص دستگیری دانشجویان دانشگاه تبریز و دانشگاه صنعت نفت اهواز و ادامه بازداشت آنان می خوانیم:در دانشگاه تبریز احسان نجفی، آیدین خواجه ای و فراز زهتاب برای دومین بار در 18 تیرماه امسال بازداشت شدند. این دانشجویان در تابستان 87 یک بار دستگیر شده و در پاییز 87 پس از گذراندن بیش از 100 روز حبس آزاد شدند. از دانشگاه صنعت نفت اهواز نیز طی هفته های پس از انتخابات بیش از 10 دانشجو به دلیل اعتراض به نتایج انتخابات بازداشت شدند.اکثر این دانشجویان به خواست سپاه پاسداران بازداشت شده اند. سجاد طاهرزاده، سهند بختیارپور، مصطفی منفرد، مهدی کریمی، حسین رحیمی، امین نیک زاده، سعید شجاعی زاده، خسرو موسی وند و مصطفی آهوخٌش از جمله دانشجویان بازداشت شده دانشگاه صنعت نفت اهواز هستند که برخی از آنان آزاد شدند.

در پایان همین گزارش به ادامه بازداشت شش دانشجوی دانشگاه همدان و یکی از دانشجویان فعال در ستاد مهدی کروبی نیز اشاره شده: محمد صیادی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه همدان که پس از انتخابات 22 خرداد همراه سیاوش حاتم، مهدی مسافر، حجت بختیاری، پویا شریفیان و رضاجعفریان از اعضای انجمن اسلامی همدان بازداشت شده بود، جهت اجرای حکم حبس دو ساله به زندان الوند شهر همدان منتقل شد. حکم او در دادگاه تجدید نظر دو سال حبس تعزیری و چهار سال و نیم سال حبس تعلیقی اعلام شده است.ناصح فریدی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم کرج و از فعالین ستاد انتخابات مهدی کروبی نیز با طرح اتهاماتی واهی از تاریخ 24 خرداد بازداشت شده و در زندان اوین نگهداری می شود.

نامه خانواده ها

در همین حال در چند روز گذشته خانواده های بسیاری از دانشجویان بازداشت شده با انتشار نامه های سرگشاده ای خطاب به مسئولان قضائی و همچنین در گفتگو با منابع خبری نسبت به وضعیت جسمی و روحی فرزندان شان ابراز نگرانی کرده اند. بسیاری از خانواده های دانشجویان حتی از مکان نگهداری فرزندان شان هم اطلاعی ندارند.قابل ذکر است که در همین ارتباط روز دو شنبه هفت نشریه مستقل داشجوئی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با انتشار بیانیه ای، ضمن اعتراض به سرکوب های اخیر دولت کودتا علیه مردم معترض و دانشجویان، خواستار رفع اتهام و آزادی هر چه سریع تر همه دانشجویان دربند، به ویژه محمد رضا جلائی پور، حسام سلامت و سمیه توحید لو سه دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی شدند.

تهدید خانواده ها : روزآنلاین

سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۸
تهدید خانواده های بازداشت شدگان

مصاحبه کنید زندانی را می بریم تلویزیون

خانواده های فعالان سیاسی و مطبوعاتی که بعد از کودتای انتخاباتی 22 خرداد بازداشت شده اند به شدت تحت فشارند و به طور مداوم تهدید به بازداشت و برخوردهای قضایی می شوند. این تهدیدها که از روز شنبه و پس از برگزاری ناگهانی و شتابزده دادگاه تعدادی از فعالان سیاسی و مطبوعاتی، شدت گرفته است،به جایی رسیده که زندانیان را وا می دارند تا ضمن تماس با خانواده ها از آنان بخواهند سکوت اختیار کنند.این خانواده ها در گفتگو با روز ضمن تایید این فشارها،تاکید کردند که به هیچ عنوان از اطلاع رسانی درباره عزیزان در بندشان دست نخواهند کشید.

یک روز پس از برگزاری این دادگاه، با خانواده محمد علی ابطحی تماس گرفته و تهدید کرده اند "هر مصاحبه ای که بکنید بلافاصله همسرتان را به تلویزیون خواهیم آورد تا اظهارات شما را تکذیب کند."

با خانواده های چند تن دیگر از این فعالان سیاسی نیز تماس گرفته و تهدید کرده اند که "هر مصاحبه شما، پرونده همسرانتان را سنگین تر و شرایط آنان در زندان را سخت تر می کند". از سوی دیگر با خانواده دو تن از فعالان مطبوعاتی زندانی تماس گرفته و اعضای خانواده آنان را تهدید به بازداشت کرده و گفته اند که "اگر به مصاحبه درباره بازداشت شدگان ادامه دهید با شما شوخی نداریم و به راحتی شما را بازداشت خواهیم کرد."


فشارهای شدید بر عبدالله مومنی
روز گذشته عبدالله مومنی، فعال دانشجویی سرشناس ایرانی را مجبور کردند با خانواده اش تماس بگیرد و از آنان بخواهد هیچ گونه مصاحبه و اطلاع رسانی در باره وضعیتش نکنند. در این تماس تلفنی مومنی با لحنی به شدت عصبی و صدایی لرزان از همسرش خواسته است «به جای مصاحبه درباره پرونده و وضعیت من، به بچه داری بپرداز!»


همسر مومنی روز دوشنبه خبر از تماس تلفنی این فعال سرشناس دانشجویی داده و گفته بود: صدای او به قدری ضعیف و بریده بود که در کلام اول او را نشناختم واو در جملات کوتاه و بریده بریده خود تصریح کرد که در زندان انفرادی و زیر فشار شدید بازجویی است.
فاطمه ادینه وند با بیان اینکه "این اولین بار نیست که عبدالله مومنی بازداشت و زندان انفرادی را تجربه می کند اما لحن صدای او و نحوه صحبتهایش نشان می داد که شدیدا تحت فشار قرار دارد"، نسبت به زیر فشار بودن فعالان سیاسی برای اعتراف ساختگی هشدار داده و گفته بود: "من در پایان تماس تلفنی به عبدالله تاکید کردم که مبادا از قرص هایی که به اقای ابطحی دادند و او را مجبور به اعتراف ساختگی کرده‌اند بخورد."
این مصاحبه چنان بازجو ها را به هراس انداخت که این زندانی را که بیش از 50 روز است در انفرادی و در شرایط ایزوله کامل و تحت شدید ترین فشارهای روحی و جسمی قرار دارد مجبور کردند با همسرش تماس گرفته و با عصبانیت از او بخواهد هیچ گونه مصاحبه و پیگیری در باره پرونده و وضعیت او انجام ندهد.


اعترافات از ارزش زندانیان کم نمی کند
نمایش نخ نمای دادگاه روز شنبه خانواده های بازداشت شدگان را نگران کرده، اما از سوی دیگر تمام این خانواده ها معتقدند این گونه به اصطلاح "اعترافات و نمایش های مضحک،" به هیچ وجه "از ارزش والای" همسران و فرزندانشان کم نمی کند. آنان در گفتگو با روز تاکید کرده اند که "اگر آقایان واقعا هنر تغییر عقاید افراد را دارند چرا تاکنون حاضر به مناظره با همسران ما نشده اند"

همسر عیسی سحرخیز، با بیان اینکه "کسی این گونه اعترافات را قبول نمی کند" به روز گفت: "همه مردم میدانند که اینها چقدر تحت فشار هستند. هر چقدر هم آقای ابطحی را بیاورند تلویزیون و بگوید که اذیت نشده ام و تحت فشار نیستم کسی باور نمی کند؛ مردم شعور دارند و همین 18 کیلویی که آقای ابطحی کم کرده را می بینند."
وی می افزاید: " اگر چنین مساله ای برای آقای سحرخیز هم پیش بیاید کسی باور نمی کند. همه میدانند که تحت فشار و شکنجه این صحبت ها گفته می شود و هیچ چیزی از ارزش های آنان کم نمی کند."
وی یادآور می شود که "وقتی هیچ خبری از آقای سحرخیز نداریم، نشانگر این است که هنوز مقاومت می کند و برای همین به من ملاقات نمی دهند."
همسر سحرخیز که روز شنبه به دادگاه انقلاب مراجعه کرد تا خبری از این روزنامه نگار سرشناس بگیرد، می گوید: "پیش آقای دوستدار رفتم اما هیچ خبری به من نداد. من گفتم اگر آقای سحرخیز سالم است چرا اجازه ملاقات نمی دهید و چرا با ما تماس نمی گیرد که گفت ایشان یک بار تماس گرفته است."

به گفته خانم سحرخیز، همسرش تاکنون فقط یکبار با منزل تماس گرفته است و خانواده این روزنامه نگار از وضعیت او کاملا بی خبر هستند.
وی می افزاید: "من به بیماری آقای سحرخیز اشاره و ابراز نگرانی کردم اما آقای دوستدار گفت که ما دکتر داریم. پرسیدم چرا نمی گذارید وکالتنامه را امضا کند که باز جواب داد ما خود پی گیر هستیم."


خانم سحرخیز همچنین درباره دادگاه پرسیده که دوستدار به او گفته است: "دادگاه آقای سحرخیز جدا از دادگاه روز شنبه است و سحرخیز جزو این دادگاه نیست."


لیلاز از دادگاه شنبه بی خبر است
سعید لیلاز، روزنامه نگار سرشناس ایرانی 50 روز است در زندان انفرادی به سر می برد و بازجویی او هنوز تمام نشده است. همسر لیلاز خبر از ممنوع الملاقات بودن همسرش، به گفته مسئولان زندان اوین می دهد و به روز می گوید: روز دوشنبه همسرم زنگ زد و گفت که همچنان در انفرادی است و هنوز بازجویی اش تمام نشده و همین ما را به شدت نگران کرده است که طی این 50 روز چه اعتراف و اقراری از او میخواهند بگیرند.
او می افزاید: آقای لیلازیک نظریه پرداز و مفسر سیاسی و اقتصادی است و همیشه نظراتش را شفاف و با صراحت عنوان کرده و وابستگی تشکیلاتی و چیز پنهانی نداشته که بخواهند اسراری از او بیرون بکشند.

همسر لیلاز با ابراز نگرانی از وضعیت جسمانی همسرش می گوید:"چیزهایی که پای تلفن می گوید مثل بقیه افراد دربند که زنگ میزنند کلیشه ای است. فقط می گویند حالمان خوب است و غذا خوب است و رفتار بازجویان خوب است و... اما هیچ یک از این حرفهای کلیشه ای دلالت نمی کند بر اینکه در شرایط جسمانی و روحی خوبی باشند."

وی می افزاید: "آقای لیلاز که زنگ زد روحیه اش بد نبود و بیشتر دلواپس خانواده بود که من به او اطمینان دادم و سعی کردم روحیه دهم که دلواپس ما نباشد. از او پرسیدم که تو هم مجبور شده ای که تن به شوی اعتراف بدهی و شما رادادگاه می برند که به یکباره پرسید کدام دادگاه ؟ من به دادگاه ابطحی و عطریان فر اشاره کردم و آقای لیلاز که شوکه شده بود پرسید: کدام دادگاه؟مگر کسی اعترافی کرده؟ من تازه متوجه شدم که آقای لیلاز از دادگاه روز شنبه و اعترافات خبری نداشته و اینقدر ایزوله هست که جز بازجوها با کسی در ارتباط نیست."

خانم لیلاز در عین حال درباره اعترافات تلویزیونی و دادگاه شنبه می گوید: "این بازیها و نمایش ها سابقه طولانی در ایران دارد و نخ نما شده و مردم دنیا به هیچ عنوان چنین نمایش هایی را نمی پذیرند."

وی حضور در پشت دوربین را شکنجه ای مضاعف برای بازداشت شدگان می داند و می گوید: "اگر آقای لیلاز هم مجبور به چنبن چیزی شود نه من و نه هیچ کس دیگر ایشان را سرزنش نخواهیم کرد. رفتار مردم واقعا آدم را امیدوار می کند و ما از این بابت نگرانی نداریم."


اعترافات پشیزی ارزش ندارد
همسر احمد زیدآبادی نیز که روز دوشنبه تلفنی با این روزنامه نگار و فعال سیاسی سرشناس به صورت تلفنی صحبت کرده،خبر از ممنوع الملاقات بودن او می دهد و به روز می گوید: "این نوع به اصطلاح اعترافات، پشیزی ارزش ندارد و ما فقط از این ناراحت هستیم که احمد شدیدا تحت فشار است."
وی می افزاید: "این اعترافات هیچ اهمیتی ندارد؛ اگر این آقایان می توانستند و سواد برخورد با امثال زیدآبادی را داشتند بیرون از زندان پای میز مناظره می نشستند. این هنر نیست که افراد را هفته ها در انفرادی و تحت فشارهای شدید روحی قرار بدهند و بعد بگویند که افکارشان عوض شده است."

مهدیه محمدی روز دوشنبه بعد از تماس تلفنی همسرش اعلام کرده بود: "صدای همسرم نسبت به تماس قبلی در روز چهارشنبه، كمی بهتر به نظر می‌رسید و او گفت كه احساساتش رقیق‌تر از قبل است."

همسر زیدآبادی افزوده بود:" با توجه به سابقه حضور همسرم در انفرادی به او گفتم كه شما قبلا در انفرادی بودید و تحمل خوبی داشتید اما ایشان گفت كه این دفعه خیلی فرق می‌كند. "
خانم محمدی تاکید کرده بود: " فردی كه در كنار همسرم بود به او اجازه نداد تا در مورد دادگاه روز شنبه و زندانیان دیگر صحبتی كند. همسرم به من گفت بازداشت مانند مرگ ناگهانی است و دنیا برای انسان بی‌ارزش می‌شود."

تماس دیروز زیدآبادی با همسرش، سومین تماس او با خانواده‌ پس از دستگیری بوده است.


کنفرانس خبری خانواده های بازداشت شدگان

در عین حال و در حالیکه فشارها بر خانواده ها روز به روز بیشتر می شود جمعی از خانواده های بازداشت شدگان روز گذشته در محل انجمن دفاع از حقوق زندانیان در یک کنفرانس مطبوعاتی آخرین وضعیت فرزندان و همسرانشان را تشریح کردند. خانواده‌های مصطفی تاج‌زاده، بهزاد نبوی، صفایی فراهانی، سعید شریعتی، سعید لیلاز، محمد قوچانی، ژیلا بنی‌یعقوب و تعداد دیگری از بازداشت‌شدگان در این جلسه اعلام کردند که علیرغم تهدیدها و فشارها می‌خواهند صدایشان را به گوش همه برسانند.

در این کنفرانس خبری خانواده های جهانبخش خانجانی، فیض الله عرب سرخی، هنگامه شهیدی و شیوا نظرآهاری هم که روز دوشنبه به زندان اوین مراجعه کرده بودند، خبر از ممنوع الملاقات بودن عزیزانشان دادند.

همسر مجید نیری، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز که پیش از این دوبار سکته قلبی کرده بود خبر داده که این فعال سیاسی در تماسی که روز دهم مرداد با همسرش داشته از وضعیت نامناسب جسمی‌اش گفته است.

در حالی که بر اساس گزارش ها یک روز پس از دیدار کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان از بند ۲۰۹ زندان اوین، کاظم جلالی سخنگوی این کمیته از ادامه حضور در کمیته مذکور استعفا داده است، سعید مرتضوی دادستان تهران در دیدار با اعضای کمیسیون قضایی و امنیت ملی مجلس اعلام کرده که نسبت به پیگیری مجازات آسیب‌زنندگان در مسائل اخیر جدی است و مطابق دستور رهبری در مراسم تنفیذ ریاست‌جمهوری به این مساله عمل خواهد كرد.

بر اساس گزارش ایلنا وی همچنین گفته است: مجموعه تلاش‌های قوای مقننه و قضاییه در راستای آن است كه اگر احیانا برخورد غیرقانونی با بازداشت‌شدگان اخیر چه در بازداشتگاه كهریزك و چه از سوی نیروی انتظامی صورت گرفته است، مورد بررسی قرار گرفته و از آسیب‌دیدگان دلجویی شود. دادستان تهران در پاسخ به سوال برخی از نمایندگان در مورد روح‌الامینی و کامرانی که در دوران بازداشت کشته‌شده‌اند، گفته: "نام این فرد را به خاطر ندارم، اما گویا یك نفر از مضروب‌شدگان در تجمعات و اغتشاشات اخیر بوده كه به بینی و پای وی آسیب وارد شده است. وضعیت این فرد پس از بستری شدن در یكی از بیمارستان‌ها، به خانواده وی اطلاع داده می‌‌شود و آنها او را به یك بیمارستان خصوصی دیگر منتقل می‌‌كنند اما این فرد در بیمارستان فوت می‌‌كند".

مرتضوی در پاسخ به بقیه سوالات نمایندگان مجلس در مورد علت مرگ این دو نفر و اینکه آیا بر اثر ضربه به جمجمه بوده یا ابتلا به مننژیت، گفته: "بنده در جزئیات این مسائل قرار ندارم و بیش از این نمی‌‌توانم توضیح بدهم."