۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

برادر حسن : روزآنلاین

شنبه ۱۴ شهريور ۱۳۸۸

رونمایی از برادر حسن

در این هفته‌های غریب پس از انتخابات، نیم‌نگاهی به کیهان و عملکرد و مطالب حسین شریعتمداری کافی است تا مخاطب دریابد نسبت «برادر حسین» را با وقایع و سرکوب‌ها و برخوردهای امنیتی. سرمقاله‌ها، تیترها و دیگر بخش‌های اصلی صفحات سیاسی کیهان، مشحون است از «خطوط اصلی پروژه‌ی حذف مخالفان و منتقدان». اما کیهان، روزنامه‌ی یک فرد نیست. کیهان تفکری را نمایندگی می‌کند که شریعتمداری، تنها یکی از چهره‌های شاخص آن است. نسبت او و وقایع اخیر، نیاز به ردیابی زیادی ندارد. به بیان دیگر، تکلیف «برادر حسین» مشخص است. او خود نیز نه تنها ابایی ندارد که کاراکتر و مسئولیت‌های خود را در برخوردهای امنیتی نفی کند، بلکه با افتخار از آنها یاد می‌کند. چنان‌که در همین روزهای پس از انتخابات 22خرداد بود که از «گفت‌وگو»هایش با «مرحوم احسان طبری» و ایجاد تکانه‌های عظیم فکری در تئوریسین بزرگ حزب توده، به صراحت و با افتخار یاد کرد.

در مجادلات سیاسی ـ مطبوعاتی انتهای دهه‌ی هفتاد نیز کیهان خود در یک مورد به صراحت نوشت: «حسین شریعتمداری به بحث و گفت‌وگوی رو در رو با زندانیان می‌نشست و در اجتماعات آنان بدون نام مستعار و بدون کمترین پوشش حضور پیدا می‌کرد.» (کیهان 29/9/1378)؛ و در موردی دیگر اذعان داشت که «حسین شرعتمداری سابقه‌ی حضور خود در اجتماع زندانیان گروهکی برای بحث و گفت‌وگو با آنان را جزو پربرکت‌ترین ایام عمر خود می‌داند.» (کیهان 6/10/1378) مهندس عزت‌الله سحابی در مورد حضور برادر حسین در «گفت‌وگو»های درون زندان، چند سال پیش‌تر، گفته بود: «شریعتمداری سرپرست بازجویی از حدود 23 نفر از افراد ملی ـ مذهبی بود که در سال 1369 بازداشت شدند... اینکه حسین شریعتمداری ادعا می‌کند در زندان «گفت‌وگو» می‌کرده است، این‌گونه نبود. اصلا" در زندان و سلول که مذاکره و گفت‌وگو صورت نمی‌گیرد. من و آقای عبدالعلی بازرگان شکنجه‌ی فیزیکی نشدیم اما اکثر دوستان مورد آزار و شکنجه‌ی بدنی هم قرار گرفتند.»(فتح 16/10/1378)

در برنامه‌ی تلویزیونی مشهور «هویت» در نیمه‌ی دهه‌ی هفتاد نیز «برادر حسین» افزون بر همراهی‌های مفروض، خود چند نوبت در برنامه‌ حاضر شد و اهداف سازندگان و طراحان برنامه را پی گرفت و محقق ساخت. برنامه‌ای که جمع قابل توجهی از روشنفکران و اندیشمندان ایران را مورد حملات بی‌تعارف و تهمت و افترا قرار داد. ایرج افشار، مهدی بازرگان، داریوش آشوری، احمد اشرف، محمود دولت‌آبادی، عبدالحسین زرین‌کوب، احمد شاملو، عزت‌الله سحابی، داریوش شایگان، بزرگ علوی، هوشنگ گلشیری، محمدعلی اسلامی ندوشن، عبدالکریم سروش، سیدحسین نصر، چنگیز پهلوان، مسعود بهنود، و باقر پرهام از جمله صاحب‌نظران، روشنفکران و فرهیختگانی بودند که در این برنامه مورد طعن و توهین و هتک حیثیت واقع شدند. امری که کیهان در آن دارای تجربه و سابقه‌ی لازم است. شریعتمداری در جایی در مورد «هویت» تاکید کرده است:«بنده این برنامه را یکی از برنامه‌های افتخارآمیز می‌دانم.» (کیهان 20/5/1378)

این مهم نیز قابل اشاره است که شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان، چنین نگاهی به سیاست و سیاست‌ورزی دارد: « در علوم سیاسی، میدان برخورد دو حریف را به یک جاده تشبیه می‌کنند که دو حریف از دو سوی آن با سرعت و روبروی هم در حال حرکت‌اند و از آنجا که عرض این خیابان فقط برای عبور یک اتومبیل ظرفیت دارد، بالاخره یکی از این دو حریف بایستی از خیابان خارج شده و راه را برای عبور دیگری باز کند. مردان سیاست معتقدند برنده‌ی این میدان کسی است که از برخورد رو در رو هراسی ندارد و مثلا" فرمان اتومبیل خود را از جا درآورده و به خارج پرتاب کند. یعنی اینکه به‌هیچ‌وجه قصد ندارد جا خالی کند و به حریف فرصت عبور بدهد.» (کیهان 23/4/1378) وی از همین زاویه به کار سیاسی ـ امنیتی و مخالفت با اصلاحات و اصلاح‌طلبان در روزنامه‌ی تحت مدیریت‌اش می‌پرداخت و می‌پردازد.

اکبر گنجی، روزنامه‌نگار برجسته‌ی اصلاح‌طلب در مجادلات قلمی خود با مدیر مسئول کیهان و همفکرانش در موج اول روزنامه‌های «دوم خردادی»، «بخش رسانه‌ای محفل‌نشینان» را «دوستان و همفکران سعید امامی» معرفی می‌کرد. او در جایی نوشت: «آیا بخش رسانه‌ای محفل‌نشینان همان‌ها که در دهه‌ی گذشته نظرات او را بسط می‌دادند تا اندیشمندان ایران زمین را «بی‌هویت» کنند و «زندانبان» دارند و در طول مدت معاونت سعید امامی این امکان را داشتند که در زندان از متهمان «بازجویی» به‌عمل آورند و آنان را به‌راه راست هدایت کندد، نیستند؟» (خرداد 3/4/1378) گنجی در مطالب خود بر این مهم تاکید می‌کرد که «دو تن از سران کیهان در طی دهه‌ی گذشته از طریق سعید امامی در زندان‌ها از متهمان بازجویی به‌عمل می‌آوردند و اسنادی را که سعید امامی به آنها می‌داد منتشر می‌کردند و خط او را در روزنامه تعقیب می‌کردند،» (صبح امروز 23/4/1378) به‌عقیده و تصریح گنجی: «برادر حسن، زندانبان و برادر حسین، بازجوی ویژه‌ی تواب‌ساز بودند.» (عصر آزادگان 25/9/1378) و البته: «آن سه (سعید امامی، برادر حسین و برادر حسن) با یکدیگر همکاری داشتند. مسئولیت هدایت متهمان با برادر حسن(زندانبان سابق) و برادر حسین(رئیس اسبق گروه اجتماعی وزارت اطلاعات) بود. برادر حسن که چند صباحی با نام مستعار «معصومی» بازجوی تواب‌ساز بود همچنان به نقش پشت پرده‌ی خود ادامه می‌دهد.» (صبح امروز 31/5/1378)

چنان که در ابتدای مطلب نیز ذکر شد، تکلیف برادر حسین که مشخص است؛ نسبت شریعتمداری با اصلاحات و اصلاح‌طلبان و نیز با مقوله‌ها و مفاهیمی چون دموکراسی و حقوق بشر و آزادی سیاسی، و جامعه مدنی و پلورالیسم و مضامین مشابه، اینک شهره‌تر از همیشه و نیز بی‌نیاز از توضیح است.

اما آن «برادر حسن»ی که گنجی در یادداشت‌هایش از او یاد می‌کرد، و یکی از همراهان و همفکران «برادر حسین» محسوب می‌شود، کجاست؟

حسن شایانفر (متولد 1355) یکی از چهره‌های مشهور برای مخالفان سیاسی اما گمنام برای افکار عمومی تا چندی پیش بود. اغلب فعالان سیاسی و مطبوعاتی از حضور فعال و موثر او در کیهان خبر داشته و دارند، اما او کمتر بروز و ظهور بیرونی و علنی داشته است. چنان که تا همین چند ماه پیش، حتی تصویری نیز از وی در عرصه‌های رسانه‌ای وجود نداشت. حضور وی در برخی پرونده‌های قضایی ـ امنیتی چند سال اخیر، برای بسیاری از مطلعان سیاسی و مطبوعاتی در حوزه‌ی اصلاح‌طلبان، مفروض است.

شایانفر که عنوان «مدير دفتر پژوهش‌هاي موسسه كيهان» را یدک می‌کشد مسئول اصلی ستون مشهور «نیمه‌ی پنهان» در کیهان است که از یک دهه پیش‌تر می‌کوشد «نیمه‌ی پنهان»سازی کند. همگامی و همفکری شایانفر با شریعتمداری، به‌شکلی قابل پیش‌بینی، محدود به «کیهان» نمی‌شود. چنان که به‌عنوان نمونه‌ای کوچک، حتی مهدی خزعلی، پسر «متفاوت» آیت‌الله خزعلی، چندی پیش نوشت: «مدت‌هاست آقایان حسین شریعتمداری و حسن شایانفر به پدر اصرار می‌کنند که از فرزندش برائت بجوید.»

شاید برای نخستین بار «برادر حسن» در نمایشگاه مطبوعات سال‌جاری، «علنی» شد. وی به‌عنوان «مشاور فرهنگي سرپرست موسسه انتشارات كيهان» در غرفه‌ی این موسسه حاضر شد و در گفت‌وگویی اعلام کرد: « از سال 1376 تاكنون، 35 جلد از مجموعه "نيمه پنهان" به چاپ رسيده و انتشار اين آثار، تا 5 سال آينده و جلد شصت، ادامه پيدا خواهد كرد.» تنها تصویری نیز که از وی در اینترنت موجود است به اظهارنظر وی در همان نشست برمی‌گردد (گفت‌وگوی شایانفر با خبرگزاری کتاب ایران، 18 اردیبهشت 1388)

نکته‌ی قابل توجه (و موضوعی که به‌خاطر آن، این مکتوب تدوین شد) آغاز فعالیت‌های رسانه‌ای و علنی حسن شایانفر با استفاده از صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. شایانفر چند شبی است که در کنار دیگر «کارشناسان» مورد وثوق «سیمای ضرغامی» (مانند دوست و همکارش، حسین شریعتمداری) در شبکه‌ی بین‌المللی «خبر» سیما، رونمایی شده است. وی به تبیین و تبلیغ دیدگاه‌های «ویژه»ی خود و جریان سیاسی ـ امنیتی همگام خود می‌پردازد. همان «نگاه»ی که در کیهان، «نیمه‌ی پنهان» می‌نویسد و منتشر می‌کند، این‌ روزها به تحلیل تحولات سیاسی مشغول است؛ البته این‌بار به مدد «رسانه‌ی ملی».

مطلب قابل تامل در این میان، هم‌زمانی تهیه و پخش این برنامه، با سرکوب‌های جاری، و نیز برگزاری محاکمات اصلاح‌طلبان برجسته است. ظاهرا"، و اینک، حضور «برادر حسن» چونان «برادر حسین»، بیش از پیش شده است؛ آن‌چنان که وی به‌گونه‌ای غریب ـ و قابل توجه ـ در سیما، معرفی و رونمایی می‌شود. به‌نظر می‌رسد که باید منتظر حضور پررنگ‌تر «برادر حسن» در تحولات سیاسی کشور بود.

-------------------------------------


۷tir.com : طرح مساله ترور محمد خاتمی بار دیگر کیهان رادر مرکز توجه افکارعمومی قرار داد و عکس العمل گسترده ای را بین نیروهای سیاسی دامن زد. معترضین به سیاست های کیهان، حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقیه درکیهان را بانی این نوع از گفتمان ها می دانند، اماعده دیگری هستند که برای وی “شریک” دیگری نیز می شناسند: حسن شایانفر.

رضا ـ ج روزنامه نگاری که مدتی هم در روزنامه کیهان کار کرده است، درمعرفی حسن شایانفر که به «برادر حسن» هم شهرت دارد، چنین می گوید: “درکیهان همه او را «حاج آقا » صدا می زنند. همه می دانند که او بسیار به حسین شریعتمداری نزدیک است، اما اطلاعات دقیقتری او در دست نیست. او هم مانند چهره های پنهانی که جمهوری اسلامی را می گردانند، نه عکس می گیرد و نه مصاحبه می کند. آدم هایی مثل او همه جاهستند و هیچ جا نیستند.. برخی چون مجتبی ثمره هاشمی پنهانند تا دولتشان مصدر قدرت شود. کسانی هم مانند اصغر حجازی منشی مخصوص رهبر جمهوری اسلامی و برادر حسن که نقش مهم امنیتی دارند، همیشه پنهانند.”

نام برادر حسن در دوران قتلهای زنجیره ای و توسط اکبرگنجی مطرح و سپس فراموش شد. با اینکه بسیاری از قربانیان پرونده های امنیتی مانند نیک آهنگ کوثر و شهرام رفیع زاده به فشارهای “برادر حسن” بر خود پس از آزادی از زندان نام برده اند، اما چهره او همچنان پنهان مانده است.

اکبر گنجی درسلسله مطلب خود در باره قتل های زنجیره ای نوشت که برادرحسن برای اولین باردر سال ۱۳۶۲ در زندان کمیته مشترک وهنگام اعتراف گیری از سران حزب توده دیده شده است.

عفت کلهر، یک زندانی سیاسی هم به یاد می آورد که برادر حسن را اولین باردرمقام رئیس بخش “عقیدتی” زندان قزلحصار دیده است.

خانم کلهر می گوید: “در زندان او را به نام « برادر معصومی» می شناختیم. همه می دانستند که باکیهان رابطه بسیار نزدیک دارد. کاراو تواب سازی وشناسائی زندانیان بود. تک تک زندانیان در دفتر کا راو پرونده داشتند. همین پرونده ها بود که در دادگاه های قتل عام تابستان ۱۳۶۷ مورد استفاده قرار گرفت و عده زیادی را بالای دار فرستاد.”

مازیار رادمنش می نویسد: “با روی کار آمدن مهدی نصیری ۲۵ ساله به عنوان سردبیر کیهان و بحرانی که پس از او به وجود آمد، گروهی از دوستان سابق دفتر سیاسی سپاه که بخشی از آنها مانند حسن شایانفر و حسین شریعتمداری مدتی را در بازجویی های اوین گذرانده بودند، به کیهان آمدند تا آن روزنامه را به روزنامه ای برای مواجهه با مخالفان حکومت بخصوص روشنفکران تبدیل کنند. حسین شریعتمداری مدیر مسوول کیهان شد، صفار هرندی معاون مدیر مسوول و سردبیر کیهان شد.”

در این مقطع بود که حسن شایانفر “مرکز پژوهش های کیهان” را تاسیس کرد. این دفتر که در واقع “بخش اطلاعات ویژه روشنفکران” است؛ برای همه اهل فکر و قلم پرونده ای تدارک دیده است.

حسن شایانفر که در واقع وزیر اطلا عات “دولت سایه” است، بااستفاده از مندرجات این پرونده هاپروژه ها ی مختلف را کلید می زند.

تهیه مطالب متعدد تحت عنوان “نیمه پنهان” که بعد ها بصورت کتاب منتشر شد و تاکنون بیشتر از سی جلد آن به بازار آمده و منبع تغذیه خبرهای ویژه کیهان است، توسط مرکز تحت نظارت شایانفر تهیه می شود.این خبرها، به تدریج تبدیل به پرونده و سپس برای عملیاتی شدن ـ دستگیری یا ترور ـ به سازمان های مربوطه، ارسال می شوند.

یک نویسنده سینمائی که از متهمین پرونده “منحرفین سینما” بود واکنون در اروپا زندگی می کند، در همین زمینه می گوید: “بعد از دستگیری مرا به محل ناشناسی بردند. درانجا صدای حسین شریعتمداری را شنیدم. حسن شایانفرهم از من بازجوئی کرد. چشم هایم بسته بود، اما صدای او را کاملا می شناختم.”

یکی از متهمان پرونده سیامک پور زند هم می گوید: “وقتی مرابه دادگاه بردند، سعید مرتضوی در مقابل من به حسن شایانفر تلفن زد و در مورد « وضع» سیاسی واخلاقی ام نظر او را پرسید.”

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر