سلام
بامداد یکشنبه ۴ امرداد ۱۳۸۸ و ۲۶ جولای ۲۰۰۹ میلادی
من چند تا نکته رو باسرعت خدمتتون عرض کنم. نکتهٔ اول اینکه «بررسی سی روزه»، ارزیابی عملکرد سی روز گذشتهمون، در واقع دورهای که مبارزهٔ بیخشونت رو طی کردیم، به نظر میرسه که در این ده دقیقههای روزانهمون قابل پیگیری نیست؛ برای اینکه اینقدر مسائل جاری و روزانه و مهم اتفاق میافته که ما ناچاریم که این ده دقیقهٔ روزانه رو به مسائل روزانه و سؤالات و تاکتیکهایی که هر روز مورد نیازه اختصاص بدیم. بنابراین اونچه که من تحت عنوان ارزیابی سی روزه تنظیم کردم، به شکل مقالهٔ جداگانهای درمیارم و طی دو یا سه فیلم ده دقیقهای، جداگانه اون رو تصویری هم خواهم کرد و به صورت فوقالعاده و سوا از این ده دقیقهای های روزانه، فردا یا پسفردا خدمتون ارائه خواهم کرد. بنابراین میپردازیم به مسائل روز.
...
یک مرور کوتاهیه بر اونچه که دیروز در میدون ونک اتفاق افتاد. این حرکت، حرکتی که در میدون ونک اتفاق افتاد و منجر به پارهای درگیریها و دستگیری چند تن از فعالین شد، چندتا نکته رو به ما گوشزد میکنه. اول اینکه نفس اعتراض، کار خوبیست و به حکومت هم اخطار داد و اعلام کرد که نمیتواند مراسم تحلیف و سوگند خوردن برای رئیسجمهورِ قلابی، یعنی آقای احمدینژاد، برگزار کنه؛ کما اینکه تا الان هم چند بار عقب انداختند و مشکلشون این است که حتی از داخل حکومت هم به سختی آدمهایی رو پیدا میکنند که در مراسم تنفیذ حکم یا تحلیف حضور داشته باشند، چه برسه به این که میدانند که هر روزی که تحلیف و سوگند خوردن رئیسجمهور قلابی و با اعداد غیرواقعی بخواد اعلام بشه، ما در سطح خیابونها اعتراض خودمون رو خواهیم کرد و سوگند برای رئیسجمهور واقعی ملت به جا خواهیم آورد. بنابراین نفس حرکت دیروز میدون ونک به عنوان یک هشدار، خوب بوده.
اما یادمون باشه وقتی ما جمعیتمون مثل پنجشنبهای که در پیشه زیاده و میلیونیه، حضور داریم، باهم هستیم و میدونیم که سرگوبگرها نمیتونند آسیبی بهمون بزنند. اما وقتی جمعیتمون کمه، اصل بر این است که ما باید اونها رو فرسایش بدیم؛ نه اینکه اونها ما رو فرسایش بدند. تظاهرات پراکنده در سطح شهرها از مهمترین آکسیونهای فرسایشیه؛ به شرط اینکه ما دستگیری نداشته باشیم، زخمی نداشته باشیم، کشته نداشته باشیم و اونها رو دور شهر بچرخونیم. بنابراین در میدون ونک وقتی که دیدیم تعدادمون کمه، کمتر از سرکوبگرهاست، با توجه به اینکه اونها قبلاً نیروهاشون هم در میدون ولیعصر و میدون انقلاب هم تقسیم شده بودند، بهتر این میبود که اونجا درگیر نمیشدیم؛ به خصوص اینکه سرکوبگر ها تدارک هم کرده بودند، تعدادی رو به شکل بچههای جنبش درآورده بودند که بفرستند توی صف بچههای جنبش که شناسایی کنند و یا پشت صفوف بچهها ایستاده بودند. باید که اونجا هیچ عملیاتی نمیشد، هیچ تظاهراتی نمیشد و فوراً میرفتیم. وقتی با تلفن هم میفهمیدیم که دو تا مرکز دیگهٔ ما در اشغال سرکوبگرهاست، میرفتیم در جای چهارم، پونصد متر بالاتر جلوی صداوسیما به شکل برقآسا پنج دقیقه، ده دقیقه شعارمون رو میدادیم، اعتراضمون رو میکردیم، فیلم و عکسمون رو هم میگرفتیم و پراکنده میشدیم؛ یا میرفتیم میدون تجریش، چند کیلومتر بالاتر، اونجا تجمع میکردیم. ولا صد نفر هستیم، بهتره که تقسیم بشیم به سه تا دستهٔ سی نفری، در سه جای دیگه فوراً جمع شید، پنج دقیقه، شش دقیقه، برقآسا شعارمون رو بدیم، فیلم و عکسمون رو بگیریم و پراکنده شیم؛ تا اینکه فکر کنیم که میریرم درگیر میشیم. چون این درگیر شدن، هم از ما فرسایش ایجاد میکنه، هم به سرکوبگرها این امکان رو میده که فکر کنند که پیروز شدند، یکجا تونستند که مستقر شند و بمونند. در حالی که وقتی پخش بشیم، بریم جاهای دیگه، اونها ناچار شند جابجا شند، اونوقت خسته و فرسوده میشند.
نکتهٔ دیگه اینکه من باید از جانب خودم و آقای مخلمباف تشکر بکنم از اینکه اسامی مشخصات و آدرس شهدا و مفقودین داره به ما میرسه؛ تعدادی رسیده و بقیههم امیدوارم که به تدریج برسه تا خدمتتون اعلام بکنم.
نکتهٔ آخری که میخوام بگم: من اخبار زیادی دریافت میکنم، از کارخانجات، از ادارهها، که مدیران میانی و حتی گاهی مدیران ارشد، درواقع عملاً با جنبش دارند همکاری میکنند و اعتصاب ایتالیایی دارند میکنند، تصمیم نمیگیرند، کاری رو انجام نمیدند، کار رو معوق گذاشتند یا در رویهٔ مثلاً کنترل کیفیت سختگیریهایی کردند که کار خوابیده و این موج وایستوندن اقتصاد کشور شدید پیش رفته؛ که باید بگم نتیجهش این شده که آمار نشون میده که کل اقتصاد ایران، الان با کاهش و سقوط در تولید ناخالص ملی همراهه و علامت و اخطار خوبی به کودتاچیهاست که نمیتوانند به یک ملت، با زور حکومت کنند.
تا فردای دیگه پیروز و شاد و سرافراز باشید [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]
بامداد یکشنبه ۴ امرداد ۱۳۸۸ و ۲۶ جولای ۲۰۰۹ میلادی
من چند تا نکته رو باسرعت خدمتتون عرض کنم. نکتهٔ اول اینکه «بررسی سی روزه»، ارزیابی عملکرد سی روز گذشتهمون، در واقع دورهای که مبارزهٔ بیخشونت رو طی کردیم، به نظر میرسه که در این ده دقیقههای روزانهمون قابل پیگیری نیست؛ برای اینکه اینقدر مسائل جاری و روزانه و مهم اتفاق میافته که ما ناچاریم که این ده دقیقهٔ روزانه رو به مسائل روزانه و سؤالات و تاکتیکهایی که هر روز مورد نیازه اختصاص بدیم. بنابراین اونچه که من تحت عنوان ارزیابی سی روزه تنظیم کردم، به شکل مقالهٔ جداگانهای درمیارم و طی دو یا سه فیلم ده دقیقهای، جداگانه اون رو تصویری هم خواهم کرد و به صورت فوقالعاده و سوا از این ده دقیقهای های روزانه، فردا یا پسفردا خدمتون ارائه خواهم کرد. بنابراین میپردازیم به مسائل روز.
...
یک مرور کوتاهیه بر اونچه که دیروز در میدون ونک اتفاق افتاد. این حرکت، حرکتی که در میدون ونک اتفاق افتاد و منجر به پارهای درگیریها و دستگیری چند تن از فعالین شد، چندتا نکته رو به ما گوشزد میکنه. اول اینکه نفس اعتراض، کار خوبیست و به حکومت هم اخطار داد و اعلام کرد که نمیتواند مراسم تحلیف و سوگند خوردن برای رئیسجمهورِ قلابی، یعنی آقای احمدینژاد، برگزار کنه؛ کما اینکه تا الان هم چند بار عقب انداختند و مشکلشون این است که حتی از داخل حکومت هم به سختی آدمهایی رو پیدا میکنند که در مراسم تنفیذ حکم یا تحلیف حضور داشته باشند، چه برسه به این که میدانند که هر روزی که تحلیف و سوگند خوردن رئیسجمهور قلابی و با اعداد غیرواقعی بخواد اعلام بشه، ما در سطح خیابونها اعتراض خودمون رو خواهیم کرد و سوگند برای رئیسجمهور واقعی ملت به جا خواهیم آورد. بنابراین نفس حرکت دیروز میدون ونک به عنوان یک هشدار، خوب بوده.
اما یادمون باشه وقتی ما جمعیتمون مثل پنجشنبهای که در پیشه زیاده و میلیونیه، حضور داریم، باهم هستیم و میدونیم که سرگوبگرها نمیتونند آسیبی بهمون بزنند. اما وقتی جمعیتمون کمه، اصل بر این است که ما باید اونها رو فرسایش بدیم؛ نه اینکه اونها ما رو فرسایش بدند. تظاهرات پراکنده در سطح شهرها از مهمترین آکسیونهای فرسایشیه؛ به شرط اینکه ما دستگیری نداشته باشیم، زخمی نداشته باشیم، کشته نداشته باشیم و اونها رو دور شهر بچرخونیم. بنابراین در میدون ونک وقتی که دیدیم تعدادمون کمه، کمتر از سرکوبگرهاست، با توجه به اینکه اونها قبلاً نیروهاشون هم در میدون ولیعصر و میدون انقلاب هم تقسیم شده بودند، بهتر این میبود که اونجا درگیر نمیشدیم؛ به خصوص اینکه سرکوبگر ها تدارک هم کرده بودند، تعدادی رو به شکل بچههای جنبش درآورده بودند که بفرستند توی صف بچههای جنبش که شناسایی کنند و یا پشت صفوف بچهها ایستاده بودند. باید که اونجا هیچ عملیاتی نمیشد، هیچ تظاهراتی نمیشد و فوراً میرفتیم. وقتی با تلفن هم میفهمیدیم که دو تا مرکز دیگهٔ ما در اشغال سرکوبگرهاست، میرفتیم در جای چهارم، پونصد متر بالاتر جلوی صداوسیما به شکل برقآسا پنج دقیقه، ده دقیقه شعارمون رو میدادیم، اعتراضمون رو میکردیم، فیلم و عکسمون رو هم میگرفتیم و پراکنده میشدیم؛ یا میرفتیم میدون تجریش، چند کیلومتر بالاتر، اونجا تجمع میکردیم. ولا صد نفر هستیم، بهتره که تقسیم بشیم به سه تا دستهٔ سی نفری، در سه جای دیگه فوراً جمع شید، پنج دقیقه، شش دقیقه، برقآسا شعارمون رو بدیم، فیلم و عکسمون رو بگیریم و پراکنده شیم؛ تا اینکه فکر کنیم که میریرم درگیر میشیم. چون این درگیر شدن، هم از ما فرسایش ایجاد میکنه، هم به سرکوبگرها این امکان رو میده که فکر کنند که پیروز شدند، یکجا تونستند که مستقر شند و بمونند. در حالی که وقتی پخش بشیم، بریم جاهای دیگه، اونها ناچار شند جابجا شند، اونوقت خسته و فرسوده میشند.
نکتهٔ دیگه اینکه من باید از جانب خودم و آقای مخلمباف تشکر بکنم از اینکه اسامی مشخصات و آدرس شهدا و مفقودین داره به ما میرسه؛ تعدادی رسیده و بقیههم امیدوارم که به تدریج برسه تا خدمتتون اعلام بکنم.
نکتهٔ آخری که میخوام بگم: من اخبار زیادی دریافت میکنم، از کارخانجات، از ادارهها، که مدیران میانی و حتی گاهی مدیران ارشد، درواقع عملاً با جنبش دارند همکاری میکنند و اعتصاب ایتالیایی دارند میکنند، تصمیم نمیگیرند، کاری رو انجام نمیدند، کار رو معوق گذاشتند یا در رویهٔ مثلاً کنترل کیفیت سختگیریهایی کردند که کار خوابیده و این موج وایستوندن اقتصاد کشور شدید پیش رفته؛ که باید بگم نتیجهش این شده که آمار نشون میده که کل اقتصاد ایران، الان با کاهش و سقوط در تولید ناخالص ملی همراهه و علامت و اخطار خوبی به کودتاچیهاست که نمیتوانند به یک ملت، با زور حکومت کنند.
تا فردای دیگه پیروز و شاد و سرافراز باشید [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر