۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

همبستگي با مردم ایران : روزآنلاین

یکشنبه ۷ تير ۱۳۸۸
مقاله اي از وال استریت ژورنال

همبستگي با مردم ایران

عاقبت پرزیدنت اوباما درباره ایران اظهار نظر کرد و گفت:« دنیا از سرکوب اعتراضات صلح آمیز مردم ایران توسط رژیم، وحشتزده و خشمگین است».او همچنین به این موضوع اشاره کرد که آماده بود تا با ایران وارد مذاکرات مستقیم بشود. او گفت:« ما راهي را که ایران بوسیله آن مي توانست به مجامع بین المللي راه پیدا کند، نشان داده بودیم.آنچه در این روزها و این چند هفته اخیر شاهدش بودیم نشان داد که ایران مسلما این راه را در پیش نگرفته است».

حالا که اعتراضات با افزایش سرکوب ها کم شده است، چه باید کرد؟

یک راهي که باید مورد مطالعه قرار بگیرد، سیاست آمریکا در قبال جنبش همبستگی لهستان بود که در دهه هشتاد با رژیم کمونیستي مبارزه کرد. در مورد "انقلاب سبز" در ایران جنبش همبستگي در برابر صفوف اول رژیم هنوز آغاز نشده است، اما به شکل یک اعتراض مدني آرام آغاز شد.اما این جنبش اجتماعي کارگران، روشنفکران، روحانیون و تقریبا همه کساني که با رژیم در ارتباط مستقیم هستند را در بر مي گیرد.

آمریکا در آغاز در مقابل جنبش همبستگي، محتاطان برخورد کرد. دولت کارتر وام هاي خارجي و اعتبار در اختیار دولت لهستان گذاشت تا در مقابل جنبش تسلیم نشود. کاندیداي ریاست جمهوري آن زمان، رونالد ریگان، بي طرفانه برخورد کرد و گفت که بهتر است در امور داخلي یک کشور دیگر دخالت نکرد. اما جنبش همبستگي نظر افکار عمومي آمریکا را جلب کرد بخصوص نظر لین کرکلند که جمع آوري اعانه به سود جنبش همبستگي را آغاز کرد.

عجیب نبود که این اقدامات مانند ایران باعث شد که دولت لهستان و مسکو، غرب را متهم به دخالت در امور داخلي این کشور بکنند و این درحالي بود که دولت آمریکا به لهستان کمک مالي و غذایي مي کرد. اما بعد از کودتاي دسامبر 1981 در لهستان همه چیز تمام شد و دولت ریگان هم لهستان را تحریم کرد.

ریگان همچنین بشدت از جنبش همبستگي دفاع سیاسي کرد، حتي در زماني که به نظر مي رسید این جنبش با شکست مواجه شده است. ریگان در اکتبر 1982 در رادیو اعلام کرد:« به عقیده من موضوع تمام نشده است و همه کساني که لهستان را مي شناسند، مي دانند که شعله هاي آزادیخواهي همچنان در قلب زنان و مردان لهستاني همچنان شعله ور است و نیروي جنبش همبستگي در لهستان زنده است».

طرفداران جنبش با وجود دستگیري رهبران و هزاران نفر دیگر از اوضاع بي خبر نمي ماندند. دولت آمریکا براي کمک به جنبش همبستگي به این کشور پول مي فرستاد و وسایل مورد نیاز براي چاپ روزنامه را در اختیار این جنبش قرار مي داد تا این جنبش زیر زمیني زنده بماند.

همچنین پاپ ژان پل دوم هم که ریگان کمک هاي مخفیانه او را مي رساند، در این جنبش نقش مهمي داشت. ریگان او را فرشته اي مي دانست و در ژوئن سال 1981 در نامه اي به دوستش نوشته بود:« احساس من چنین است، بخصوص بعد از سفر هاي پاپ به لهستان، گمان مي کنم که مذهب پاشنه آشیل شوروي خواهد بود».

مداخله کلیسا باعث شهادت یرژه پاپولوشکوشد او کشیشي بود که تا زمان به قتل رسیدنش توسط پلیس مخفي در سال 1984 موعظه هایش در رادیو اروپاي آزاد پخش مي شد. این برخورد باعث شد که همه متوجه بشوند که دولت از لحاظ روحي شکست خورده است و با استفاده از زور سرپا مانده است. در نهایت رژیم توسط ترکیبي از شورش هاي داخلي، بحران هاي اقتصادي ، حمایت غرب از جنبش همبستگي و اینکه شوروي دیگر نتوانست تانک هایش را به خیابان بفرستند، سقوط کرد. قبل از فروریختن دیوار برلین، انتخابات پارلماني در سال 1989 برگزرا شد و اعضاي جنبش همبستگي همه کرسي ها را از آن خود کرد.

ایران امروز از بسیاري از جهات با لهستان دهه هشتاد متفاوت است. اقتصاد ایران با ثبات نیست اما رژیم مي تواند از طریق صادرات نفت و گاز خودش را سرپا نگه دارد. رهبر ایران، علي خامنه اي، مي تواند از قدرت مذهبي خود دفاع کند. رهبر مخالفان، میر حسین موسوي بیشتر شبیه الکساندر دوبچک است تا لخ والسا.

باید گفت که رژیم ایران مورد نفرت بسیاري از ایرانیان که شهید هم داده اند، واقع شده است. سرکوب ها نیروهاي مخالف را باهم متحد کرده است و حمایت جهاني را بر انگیخته است و این شامل عذرخواهي بسیاري از روحانیون شده است.دامنه اعتراضات مي تواند به گروه هاي کارگري و روحانیون شیعه که قوانین حکومت دیني را قبول ندارند، بشود. ارتباط هاي اینترنتي باعث شده است که حومت نتواند بي سر و صدا مخالفانش را در دنیا از بین ببرد.

همه این ها نشان مي دهد که این فرصت براي دولت اباما بوجود آمده است که از این فرصت استفاده کند و در خواهان ایراني دموکراتیک و در صلح بشود. معناي آن حمله نظامي به ملا ها نیست. اما آمریکا باید از هر فرصتي براي فشار آوردن به حکومت ایران در این تنش داخلي استفاده کند.

لخ والسا بعد از مرگ ریگان در سال 2004 نوشت:« من همیشه از خودم مي پرسم چرا رونالد ریگان چنین کاري کرد و از جنبش همبستگي حمایت کرد. یادمان باشد که آمریکا در آن دوران در رکود اقتصادي قرار داشت و باید به وضعیت داخلي خود بیشتر مي پرداخت. این موضوع احتیاج به یک رهبر داشت تا آنها را متقاعد کند که مسائل دیگري هم وجود دارد که ارزش جنگیدن دارد».

موقعیت تغییر چنداني نکرده است. با رهبري و دیدگاه هاي مشابه مي توان به نتیجه مشابهي رسید.

منبع: وال استریت ژورنال 27 ژوئن

لینک:

online.wsj.com/article/SB124605747799763537.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر