۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

چگونه می توان خفت : iranpressnews.com

آتش بخانه افتاده است، چگونه می توان خفت

با همدلی و اتحاد و با ادامه راهپیمائی ها و با بکارگیری همه روشهای مبارزه مدنی و غیر خشونت آمیز و بویژه با اعتصابات باید تا دیر نشده بیاری میهن شتافته و این آتشی که بجان میهن عزیزمان افتاده را خاموش نمائیم. در دفاع از میهن، در دفاع از خانواده، در دفاع از ناموس و عزت و شرفمان حاضریم هزینه بدهیم.
****


آیا واقعا در انتخابات تقلب شده است؟
اولین بار در جریان رفراندوم جمهوری اسلامی هنگام شمارش آراء، برگه های قرمزی که به صندوق انداخته شده بود و نشانه رای منفی بود پاره و دور ریخته شدند. استدلال این بود که اینها آرای ساواکیها و عمال شاه است و لذا ارزشی ندارد. افرادی که پای صندوقها بودند اینکار را به تصمیم شخصی و با میل و رغبت انجام داده و آنرا ثواب می دانستند. البته آرای قرمز خیلی زیاد نبود و تاثیری در نتیجه رفراندوم نمی توانست داشته باشد. پاره کردن آراء قرمز و نادیده گرفتن حق رای اقلیت ناچیز مخالفان توسط اکثریت، عمومی و گسترده بود و تقریباً در تمامی صندوقهای رای اعمال شده بود.
وزارت کشور و مسئولین امر برای اینکه نتیجه انتخابات مصنوعی و صددرصد موافق نباشد قدری آراء منفی خودشان به نتیجه انتخابات اضافه کردند تا بتوانند 98% موافق و 2% مخالف را اعلام کنند.
نظام از همان ابتدا بر اساس اولویت مصلحت بر حق و حقانیت شکل گرفت و این روند برای سالیان متمادی در عرصه های انتخاباتی اعمال گردید. بویژه در استانهای مرزی و سنی نشین و استانهایی که حکومت از آنها نگرانی داشت این جابجایی آراء با موافقت مسئولین در بالاترین سطح در شورای امنیت کشور انجام می پذیرفت و توجیه آن نیز مصلحت نظام بود.
در محافل خصوصی حکومت همواره در 30 سال گذشته بحث آراء مردم و ارزش آن بحثی جدی بوده ولی همیشه دو طرف این بحث در نتیجه مشترک بوده اند و آنهم اینکه مصلحت نظام از رای مردم بالاتر است. عده ای در حکومت با تفسیر غلط آیات و روایات دائماً اثبات می کنند که اکثریت جامعه و یا بقول ایشان «اکثرهم» دارای فهم و شعور کافی برای تشخیص حق نبوده و تنها این اقلیت مومنان صالح هستند که راه حق را تشخیص می دهند. عده دیگر نیز با استدلالهای مدرنتری باز به همین نتیجه می رسند که جامعه همانند گله گوسفندی می ماند که تحت تصمیم گیری و هدایت دلسوزانه چوپان؛ راه صحیح را باید بپیماید و چوپان بطور پیش فرض فردی است که هوش و ذکاوت و دانائی اش قابل مقایسه با گوسفندان نیست. اینکه تعداد گوسفندان هزاران است و تعداد چوپانان قلیل، اصلاً مهم نیست، اینجا بحث کمیت نیست بحث کیفیت است.
حتی برای اولین بار جمعیت موتلفه اسلامی این بحث های خصوص داخل حکومت را علنی نمود و اعلام کرد که باید برای افراد مومن و صالح که معتقد به نظام و ولایت فقیه باشند کارت ویژه انتخابات صادر نمود تا فقط آنها قادر به رای دادن باشند، بزعم آقایان آرای افراد غیر مومن، ناصالح و مخالف ولایت فقیه ارزش توجه نداشت. حتی جمعیت موتلفه اسلامی در مقابل انتقادات فراوانی که نسبت به این طرح ابراز شد تلاش نمود با استناد به آیات و روایاتی از آن دفاع نموده و آنرا شرعی نشان دهد.
در طول این 30 سال مردم ایران کاملاً آزاد بوده اند که ازمیان افرادی که مورد تائید حکومت بوده و در حقیقت از طرف حکومت پیشنهاد می شوند یکی را انتخاب کنند. در حقیقت با شعور مردم بازی شده و حکومت افرادی را در معرض انتخاب قرار داده که مورد تائید خودش بوده است. در عین حال حتی در مورد این افراد تائید شده هم دست حکومت برای اعمال مصلحت و تغییر دادن آراء بنحوی که بمصلحت حکومت باشد باز بوده است.
در انتخابات اخیر وضعیت حکومت بطور بی سابقه ای نسبت به 30 سال گذشته فرق می کرده است. در عین حال که احتمال حمله نظامی به کشور بسیار بالا رفته، با انتخاب اوباما شانس مصالحه با آمریکا نیز افزایش بیشتری یافته است، حکومت با محروم کردن خود و ملت ایران از بسیاری مزیتهای بین المللی و پذیرش تحریمهای گوناگون و از طرفی با سرعت بخشیدن به پروژه های هسته ای و موشکی در آستانه ورود به مرحله جدیدی قرار گرفته که بخیال خودش بعنوان ابرقدرت منطقه ای ظهور خواهد کرد و تشویش حمله خارجی و سقوط نظام را یکبار برای همیشه حل می کند. سرمایه گزاری سیاسی و مالی بسیار عظیمی در این راه صورت گرفته است و اکثر این پروژه های استراتژیک نیمه تمام مانده و هنوز به نتیجه نهایی نرسیده اند.
پیشرفت این پروژه ها بر خلاف آنچه ابراز می شود تماماً وابسته به متخصصین خارجی بوده و ربطی به باصطلاح دانشمندان ایرانی ندارد. علم در هر کشوری بطور متناسب رشد می کند و نمی توان پذیرفت که کشوری در یک زمینه از نظر علمی در سطح عالی و در سایر سطوح در حد بسیار پائینی باشد. اصولاً تکنولوژی ترکیبی از همه علوم با یکدیگر است و وقتی همه علوم در یک کشوری رشد می کنند رشد آنرا در همه زمینه ها می توان دید. در کشوری که همه صنعتش وارداتی و وابسته به خارج بوده و خودش در هیچ رشته ای تولید تکنولوژی ندارد نمی توان پذیرفت که ناگهان در یک رشته خاص به نبوغ یکشبه رسیده و مثلاً برای خودش موشک قاره پیما درست کند. ذکر این موضوع از این نظر ضروری است که درک شود در مقطع فعلی با توجه به استراتژیک بودن و اهمیت و عظمت پروژه های در جریان و همچنین وابستگی آنها به کشورهای خارجی، این فقط حکومت نیست که برای انتخابات مصلحت اندیشی می کند بلکه روسیه و چین نیز که یک سر دیگر این پروژه ها هستند نیز مصالح خودشان را داشته و شروطی را برای ادامه پروژه ها دارند. روسیه برای کار ناچیزی مانند افزایش ظرفیت ذوب آهن اصفهان بطور خصوصی از حکومت خواستار تعویض وزیر شد و به نتیجه هم رسید، مطمئناً برای کارهای مهمتر خواسته های بزرگتری هم دارد.
آنچه از دید مردم تقلب در انتخابات تصور می شود از دید حکومت و بخصوص از دید خامنه ای به هیچ وجه تقلب محسوب نمی گردد. از دید آنها مردم همانند کودک مریضی هستند که برای بهبودشان باید دارو بخورند ولی از این کار خوششان نمی آید و ناچاراً باید آنها را بزور روی زمین خوابانده و دارو را در حلقشان ریخت، برای خودشان خوب است، بهتر می شوند، ولی افسوس که نمی فهمند و تلخی دارو را می بینند ولی شیرینی بهبودی و سلامت را نمی بینند!
حکومت، مهندسی آراء را با احساس تکلیف شرعی و با افتخار انجام داده و آنرا برای خود بمانند جهاد و بخشی از جنگ با دشمنان خارجی پنداشته و همه تلاش و امکانات خود را برای آن بکار گرفته است. اگر مردم مایل باشند می توان جلوی دوربین تلویزیون و در برنامه زنده همه صندوقها را بازشماری کرد. خواهید دید که همه آمار وزارت کشور با آنچه در صندوفها است تطبیق دارد. سیستمی که سالها تجربه در این کار دارد و از بودجه و امکاناتی گسترده برخوردار است کارش را خوب انجام می دهد و آنچه لازم بوده برای خارج کردن آراء واقعی مردم و پر کردن صندوقها از آرای پیش نوشته شده را قبلاً انجام داده اند و حکومت ترس و نگرانی از بازشماری صندوقها ندارد.
خامنه ای در خیال خود خویش را چوپانی می داند که وظیفه شرعی دارد این گله گوسفندان را در مسیری بنظر او امن و آرام هدایت کند. در باور خامنه ای اگر تک تک ایرانیان بدون اینکه تحت تاثیر تبلیغات غربیها قرار گیرند پای صحبتهای رهبر نشسته و بفهمند که چه سرمایه گزاریهایی صورت گرفته و در صورت به نتیجه رسیدن آنها ایران چه هیبت و قدرتی خواهد داشت و چنانچه ملت ایران مومن و صالح بودند و می فهمیدند که اهمیت و عظمت رهبر که با یک واسطه جانشین خدا روی زمین است چه اندازه است هرگز در تصمیمات رهبر شک نمی کردند.
خامنه ای امروز وظیفه خودش نمی بیند که آراء واقعی مردم را شمارش کند، او رسالت مهمتری دارد که همانا ترجیح مصلحت نظام است و در مقابل مصلحت نظام هیچ چیز دیگری ارزش ندارد. مردمی که از دید وی تحت تاثیرند و واقعیات را نمی دانند و در مرتبه ای از کمال نیستند که برای خودشان تصمیم درستی بگیرند چگونه می خواهند برای کشور تصمیم بگیرند. رهبر بر اساس قانون اساسی مافوق همه چیز و حتی برتر از رای مردم است. اساساً اگر قرار به اولویت رای مردم باشد چه نیازی به ولی فقیه است؟
هنگامی که حکومت در قالب گشت ارشاد میلیونها نفر را در کشور توبیخ نموده و به آنها تذکر شفاهی داده یا بازداشتشان نموده و به حق رای و تصمیم آنها برای انتخاب نوع پوشش شخصی خودشان ذره ای اهمیت نداده توقع دارید رای این افراد برای تعیین نوع حکومت را بپذیرد؟ آیا این توقعی فراتر از واقعیت نیست؟
خامنه ای در این مقطع همه بود و نبودش را خرج سرکوب مخالفین نموده و حتی بر روی نزدیکترین یارانش نیز پنجه کشیده است و با این همه هزینه ای که داده اصولاً راهی برای بازگشت ندارد. او علاقه و اعتقادی هم به بازگشت ندارد. خامنه ای در حال ساختن بهشت شداد است و اطمینان دارد روزی که این بهشت تمام شده و درهایش گشوده شود همه مردم کارها و تصمیمات او را تحسین خواهند کرد، بنقل تاریخ بهشت شداد 300 سال طول کشید و هر چه طلا و جواهر روی زمین بود تمام شد تا بهشت شداد ساخته شود ولی دقیقاً روز افتتاح این بهشت و درست جلوی در آن، فردی جلوی شداد را گرفت و خودش را ملک الموت یا فرشته مرگ معرفی کرد و شداد را با خود برد. او هرگز بهشتی را که ساخته بود ندید.
خامنه ای و افرادی که در این پروژه ها بلحاظ مالی و کاری و سیاسی درگیر هستند تحت هیچ شرایطی عقب نشینی نخواهند کرد، بهتر بگوئیم راهی برای عقب نشینی ندارند. مهمترین بخش مالی پروژه ها بر عهده سپاه است و سران آن به دریایی بیکران از سود و پول رسیده اند، بخش کاری پروژه بر عهده روسیه و چین است که بیصبرانه در انتظار اتمام این پروژه ها و ایجاد یک کانون بحران جدید در خاورمیانه برای غرب و باج گیری از آنها و کسب امنیت برای خود هستند، دولت و بدنه حکومت نیز بار سیاسی ماجرا را بر دوش می کشند، بی آبرویی نزد ملتهای دنیا و سرکوب وحشیانه مردم.
آنچه از دید خامنه ای بهشت شداد است برای ملت ایران بجز جهنمی بیش نیست، هیچ کشوری در دنیا با داشتن موشک دوربرد و سایر تسلیحات و ترساندن دیگران به پیشرفت و سعادت نرسیده است. فقط در 4 سال گذشته بیش از 300 میلیارد دلار نفت فروخته شده است. اروپای ویران و خاکستر شده پس از جنگ دوم جهانی با نصف این پول بازسازی و دوباره اروپا شد. طرح معروف «مارشال» براي بازسازي اروپاي ويران شده پس از جنگ جهاني دوم، كه از سوي ايالات متحده آمريكا در فاصله سال هاي ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۱ ميلادي به اجرا گذاشته شد، كلا چهارده ميليارد دلار هزينه بر داشت، كه با تبديل دلار آن روز به دلار كنوني، معادل ۱۶۷ ميليارد دلار است.
حکومت بخیال خود دلارهای نفتی را به جیب بدون انتهای روسیه و چین می ریزد تا بکمک آنها بهشت شداد را بسازد. اگر دولت و حکومت عاقل بود با این پول بجای ساختن بهشت شداد، ایران را می ساخت و اقتصادی را برای کشور پی ریزی می کرد که هم عموم مردم در رفاه باشند و هم تمام کشورهای دنیا بجای اینکه از ما بترسند به ما احترام گذاشته و نیازمند اقتصاد ما در اقتصاد جهانی باشند.
آنچه در پایان دوران خامنه ای می ماند برای چین و روسیه هر چه باشد برای ملت ایران فقط تباهی و ویرانی و سیاهی است.
برای درک اینکه گام بعدی خامنه ای چیست باید بدانیم که اندیشه او چیست و با توجه به شرحی که داده شد حدس زدن قدم بعدی وی کار دشواری نیست، قدم بعدی خامنه ای همان گام اول اوست، ایستادگی و اصرار بر تصمیمی که سالها پیش گرفته است. وی تغییری در تصمیم خود نخواهد داد مگر اینکه وادار بآن شود.
امروز که مردم بواسطه انتخابات بمیدان آمدند و توسط دیکتاتور حاکم کتک خوردند و تحقیر شدند باید بدانند که فقط همت بلند آنها و تداوم مبارزاتشان است که می تواند این دیکتاتوری و حامیان خارجی اش را وادار به عقب نشینی نماید. مردم ما بطرز عجیب و خارق العاده ای در داخل و خارج از کشور نسبت به سرنوشتشان بیمناک شده اند و با نگرانی شدیدی تلاش دارند از سیه روزیی که برایشان تدارک دیده شده است خود را نجات دهند. مردم ایران در رویاهای شبانه اشان ایران عزیز را می بینند که در آتش و دود افتاده است و با ترس و وحشت از خواب می پرند، آتش بخانه افتاده است، چگونه می توان خفت.
با همدلی و اتحاد و با ادامه راهپیمائی ها و با بکارگیری همه روشهای مبارزه مدنی و غیر خشونت آمیز و بویژه با اعتصابات باید تا دیر نشده بیاری میهن شتافته و این آتشی که بجان میهن عزیزمان افتاده را خاموش نمائیم. در دفاع از میهن، در دفاع از خانواده، در دفاع از ناموس و عزت و شرفمان حاضریم هزینه بدهیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر